تبیان، دستیار زندگی
معرفی حوزه مدینه منوره
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه مدينه منوره

معرفی حوزه مدینه منوره

رسول اكرم (ص ) به مدينه در سال اول بنيان گرديد كه آن را نخستين مـركز فرهنگى و تعليم و تربيت در تاريخ اسلام بايد دانست , و اولين معلم زعيم اين حوزه شخص شـخـيص محمدمصطفى پيامبر گرامى (ص ) بود, زيرا رسول اللّه (ص ) با ادامه وحى در مدينه به ايـشـان و نزول يك سوره يا يك آيه يا قسمتى از سوره آن را براى خاص و عام مسلمانان در همين مـسـجد تلاوت مى فرمود و به شرح و بيان آيات و تفسير و تاويل آنها مى پرداخت و عده اى باسواد - كه كتاب وحى ناميده مى شدند - آنها را به هر صورت و به زحمت مى نوشتند.

حـضـرت رسـول (ص ) مسلمانان را به سواد آموزى و تهيه وسائل آن و حفظ و قرائت آيات قرآن و آمـوخـتـن ياد گرفته ها را به ديگران تشويق مى نمود, بدين ترتيب حوزه مدينه با تعليمات معالم قرآن به وسيله اولين معلم اين مدرسه آغاز شد و تا حيات رسول گرامى و تربيت صحابه به وسيله ايـشـان ادامـه داشت , شاگرد اول اين مكتب و رهرو اين صراط مستقيم بنى عم گرامى و داماد پـيغمبر خدا (ص ) حضرت على ابن ابى طالب بود كه شيخ مفيد به سند خود تا امام محمد باقر (ع ) از ام سلمه نقل مى كند كه گفت از رسول اللّه (ص ) شنيدم كه فرمود, على و شيعته هم الفائزون , عـلـى و پـيـروانش رستگارانند, پس از رحلت حضرت رسول (ص ) كه جامعه اسلامى به دو شاخه امـامـت و خـلافـت انشعاب يافت , اغلب حواريين خاص پيامبر (ص ) مانند عمار ياسر و عبداللّه بن مـسـعود و ابوذر غفارى و جابر انصارى و عبداللّه بن عباس و امثال آنها شاخه خلافت را نپذيرفته و مطابق نص وصيت و احاديث غدير و منزلت و ثقلين و غيره به مكتب امامت پيوستند, حضرت على بن ابى طالب (ع ) و ياران باوفايش مانند سابق - روزگار حيات رسول اللّه (ص )- همچنان به تعليم قـرآن و نـشـر احـكـام دين و تفسير آيات الهى و تدريس و تربيت مسلمانان مى پرداختند, و زمان چـنـدانى نگذشته بود كه مسجدالنبى حوزه بزرگى از علوم دينى و قرآنى به وسيله حضرت على (ع ) و پـيـروانـش گـرديـد, يكى از مسائل مهم و شاخه هاى اين تعليمات روايت حديث بود كه با خـلافت ابوبكر بن ابى قحافه ممنوعيت آن شروع گرديد, و همچنان ادامه داشت , ذهبى به نقل از حـاكـم به سندمتصل به عايشه نقل مى كند: عايشه گفت پدرم پانصد حديث از رسول اللّه تدوين كـرده بود و نزد من نگهدارى مى شد سپس يك روز از من طلبيد و آتش خواست و تمام آنها را در آتـش سوزانيد (تذكره الحفاظ, 1 /5), و اين ممنوعيت تا عصر عمر بن العزيز (99 ق ) برقرار بود و به وسـيـلـه او رفـع ممنوعيت گرديد و بعضى ادامه ممنوعيت را تا عصر بنى العباس مى دانند, ولى حـضرت امير و شيعيان ايشان پنهان وآشكار به روايت احاديث مى پرداختند و اكنون آنها گنجينه پـربـها براى مسلمانان و حاوى تعاليم علوم الهى هستند, يكى از فعالان حوزه امامت در مدينه كه هرچه در توان داشت براى افشاگرى اقدامات وانحرافات خلافت از راه مستقيم رسول اكرم (ص ) مى كوشيد دخت گرامى ايشان فاطمه زهرا سيده نساء العالمين بود كه پنهان و آشكار به مهاجرين و انـصـار مـراجـعه مى كرد و حقايق قضايا را به آنها تفهيم مى نمود, فعاليت حوزه علمى مدينه به سـرپـرسـتـى حـضرت امير و حسنين (ع ) در تعليم و تربيت اصحاب و پيروان و هدايت مسلمانان هـمـچـنـان تـا حـيات عثمان ادامه داشت , پس از قتل عثمان (35 ق ) و خلافت حضرت على بن ابى طالب (ع ) هنگامى كه فتنه انگيزان و دنيا طلبان غائله جنگ جمل را به راه انداختند حضرتش نـاچـار بـه ترك مدينه و عزيمت به بصره و سپس كوفه گرديد, پس از شهادت حضرت امير (ع ) و مـراجـعـت حـسـنين (ع ) به مدينه حوزه مسجدالنبى , فعاليت و شور جديدى يافته و آنان كرسى تـدريـس حـديـث و احـكـام ديـن را در مـسـجـد جدشان به خود اختصاص دادند, شيخ طوسى اصحاب حضرت امام حسن مجتبى (ع ) را تا چهل و يك نفر به شمار آورده است , و اصحاب حضرت سيدالشهدا, ابوعبداللّه الحسين (ع ) را كه بعضى از آنها در كربلا به شهادت رسيدند تا يك هزار نفر نـوشته اند, وپس از مراجعت حضرت على بن الحسين امام زين العادين (ع ) از واقعه طف به مدينه (61 ق ) طـالـبـان عـلـم و عـشـاق فضيلت به دور ايشان حلقه زده و از فضائل علمى و اخلاقى و تـعـليمات عاليه ايشان بهره هابردند و اصحاب ايشان را تا 173 نفر ذكر كرده اند, پس از ايشان (95 ق ) حـضـرت امـام محمد باقر العلوم (ع ) (56 - 118 ق ) كرسى تدريس را در حوزه مدينه به دست گرفتند, و آنچه كه در حوزه مدينه در عصر اين دو امام بزرگوار جلب توجه مى كند علاوه بر نقل و اسـتماع حديث و بيان احكام دين و تدريس و ابواب فقه و تفسير, شروع در مبحث مهم كلامى و ايـجـاد مـكـتـب تعقل و تفكر بيشتر براى ورود به مراحل تحقيق و استدلال در بحثهاى كلامى و فلسفى و منطقى است كه تضاد عقايد و برخورد افكار از همين عصر آغاز گرديد, پس از وفات امام بـاقـر (ع ) و رهـبـرى عـلـمى ابوعبداللّه جعفرالصادق امام ششم شيعيان (ع ) حوزه مدينه يكى از بـزرگترين مدارس علمى اسلامى و هم طراز مدارس بزرگ جهان گرديد, اين دوره كه با ضعف بـنى اميه و سقوط آنان و شروع خلافت غاصبانه بنى العباس مصادف بود حضرت امام جعفر الصادق (ع ) با اغتنام از فرصت حداكثر كوشش را براى بسط احكام الهى و علوم قرآنى و نشر علم و حكمت و تـربـيـت شـاگـردان بـسيارى كه از قوميتهاى مختلف بدين حوزه روى آوردند, انجام مى داد, طـبـرسى در اعلام الورى (276 به بعد) حوزه تعليم امام را محل بحث و فحص انواع علوم و فنون مـعـروف به محمد حنفيه (م 81 ق ) فرزند حضرت امير المومنين (ع ) از علماى حوزه مدينه بود ابن خلكان او را به علم و ورع بسيار توصيف كرده است (وفيات الاعيان , 4/170).

سـيد محسن امين مى نويسد كه بر اثر علم زياد حنفيه طائفه اى به نام كيسانيه به امامت وى قايل بـوده او را مـهـدى مـنتظر مى دانستند (اعيان الشيعه , 9/435), و نيز فرزند محمد حنفيه به نام حـسـن بـن مـحـمـد (م101 ق ) از فقهاء بزرگ مدينه بود, از تابعين و فقهاى ديگر مدينه ابوالزناد عـبـداللّه (م 130 ق ) است كه شيخ طوسى و خطيب بغدادى و ابن حجر عسقلانى او را از اصحاب امام سجاد (ع ) و از مدرسين وفقهاء مدينه ياد كرده اند, ذهبى به واسطه از قول عبد ربه مى نويسد: دخـل ابـوالـزناد مسجدالنبى (ص ) معه من الاتباع يعنى طلبه العلم .. .

فمن سائل عن فريضه و من سـائل عـن الـحساب و من سائل عن الشعر و من سائل عن الحديث و من سائل عن معضله .. .

(سير اعـلام الـنـبـلاء, 5/446), و از اسـاتـيد ديگر اين حوزه كه هر يك در علم و تقوى مشهور و غالبا از اصحاب حضرت سجاد (ع ) يا حضرات صادقين (ع ) بوده اندعبارتند از: ابوعثمان ربيعه (م 130 ق ) مـعـروف به ربيعه الراى و ابوحارث محمد (م 157 ق ) فرزند عبدالرحمن قرشى مدنى و ابوعبداللّه عـبدالعزيز (م 184 ق ) فرزند ابوحازم و عده ديگرى كه در كتب رجال شرح حال آنها ذكر گرديده اسـت و كـلـيـه آنـهـا در جنبش فكرى و نهضت علمى اين مهد دانش نقش داشته و به شكوفائى فـرهـنـگ تـشـيع خدمت كرده اند, و همه زحمات و خدمات اين هزاران استاد و دانشمندچنانكه گـفـتـه شد نتيجه كوشش و سعى بليغ و رهبرى حضرت امام جعفر صادق (ع ) در دوران فترت حـكومت امويان و شروع خلافت عباسيان بوده است كه مسلمانان را به كسب علم و دانش و تفقه درديـن سـفـارش و اصرار مى نمودند, ذهبى در سير اعلام النبلاء (6/257) مى نويسد از عمرو بن ابى المقدم روايت شده كه مى گفت .. .

هرگاه به جعفر بن محمد نگاه مى كردى درمى يافتى كه او از تـبار پيامبران است او را ديدم كه در جمره ايستاده بود و مى گفت سلونى سلونى بپرسيد از من بـپـرسـيـد از مـن .. .

از صالح بن ابى الاسود روايت شده است كه گفت شنيدم در جمره جعفر بن مـحمد مى گفت : سلونى قبل ان تفقدونى فانه لا يحدثكم احد بعدى مثل حديثى .. .

بپرسيد از من پيش از آن كه من را از دست بدهيد زيرا كسى پس از من به مانند من شما را حديث نخواهد كرد.

پـس از وفـات حضرت امام جعفر صادق (ع ) فرزند بزرگوارش ابوالحسن موسى بن جعفر الكاظم (128 - 183 ق ) مـلـقـب به باب الحوائج رهبرى مكتب امامت را به دست گرفته و عده زيادى از اصحاب به امامت ايشان گرويدند, و تعداد ديگرى از آنها به امامت حضرت اسمعيل فرزند حضرت امام جعفر صادق (ع ) كه در حيات پدر وفات يافته بود باقى مانده و فرقه اسماعيليه از حوزه امامت جـدا گرديد وتاكنون ادامه يافته است , و نيز شاخه ديگرى به نام الناووسيه طرفداران عبداللّه بن نـاووس كـه مـعقتد بود حضرت امام صادق (ع ) فوت نكرده و همچنان غايب است تا ظهور كند از مركز امامت كناره گرفتند و بدين سان حوزه مدينه دچار اندكى ضعف و سستى گرديد, حضرت مـوسـى بـن جـعـفر (ع ) نيز براى ادامه فعاليت حوزه مدينه گرفتار حكومت چهار خليفه سفاك عباسى كه خلافتشان به قدرت كامل رسيده بود: منصوردوانيقى , المهدى , الهادى , هارون الرشيد گـرديـد مـعذلك دانشگاه مدينه با آهنگى كند و آهسته و با دشوارى كامل راه خود را به رهبرى حـضرت امام موسى كاظم (ع ) ادامه مى داد و نقل حديث و تدريس علوم اسلامى و نشر مكتب اهل بـيـت (ع ) تـوسـط حضرتش در مسجدالنبى و منزل ايشان برقرار بود تا اين كه امام (ع ) به دستور خليفه هارون الرشيد به بغداد منتقل و در زندان سندى بن شاهك شهيد گرديد (183ق ).

پـس از شـهـادت حضرت امام موسى كاظم (ع ) فرزند برومندشان امام ابوالحسن على بن موسى الرضا (ع ) به قيادت اصحاب و پيروان امامت پرداخت و كرسى تدريس علوم اسلامى و نقل حديث و رهـبرى حوزه مدينه را چه در مسجدالنبى و چه در منزل خويش به خود اختصاص داد كه تا فوت هارون همچنان با احتياط و آهستگى عمل مى شد ولى پس از آن به علت اختلاف و جنگ فرزندان هـارون (امـيـن ومـامـون ) و پـيروزى مامون و گرايش به جانب علويان از سياست سخت گيرى عباسيان كاسته شده و رونق حوزه مدينه و فعاليت علمى آن افزون گرديد, ولى با انتقال حضرت امـام عـلـى بن موسى (ع ) به خراسان وتحميل ولايت عهدى از طرف مامون به آن حضرت با لقب (الرضى من آل محمد) حوزه مدينه وضع سابق را از دست داده و آن حوزه به تدريج تا عصر غيبت كبرى (329 ق ) به بعضى از شهرهاى عراق وايران منتقل گرديد.

از آثـار و معالم حوزه مدينه كه در تواريخ و كتب رجالى نوشته شده است , ذيلا به اختصار نام برده مى شود: مصحف حضرت فاطمه (س ) شيخ آقابزرگ مى نويسد اين كتاب از ودايع امامت است كه نـزد حضرت حجه بن الحسن (عج ) محفوظ است (الذريعه , 21/126), تفسير اميرالمومنين (ع ) كه نـخـستين اثر در تفسير قرآن كريم و حاوى 60 نوع از انواع علوم قرآنى است (دايره المعارف تشيع , 4/470), نـهـج الـبلاغه حاوى خطب و حكم و نامه ها و كلمات حضرت امير (ع ) است كه به وسيله شـريـف رضـى جـمـع آورى گرديده است (400 ق ), صحيفه سجاديه كه به انجيل اهل بيت (ع ) مـعـروف اسـت , تـفـسـير منسوب به امام محمد باقر (ع ), تفسير منسوب به امام جعفر صادق (ع ) (دايره المعارف تشيع , 4/474), مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه منسوب به امام جعفر صادق (ع ), الاهـلـيـلـجه از املاء حضرت صادق (ع ), رسالات متعددى كه در مسائل مختلف از طرف حضرت صـادق (ع ) نـوشـتـه شـده , رسـاله معروف به رساله عبداللّه بن النجاشى , رساله منقول از اعمش مـسطور در خصال صدوق , رساله به اصحاب كه كلينى به نقل ازاسمعيل بن جابر در روضه الكافى ذكر نموده است , رساله به اصحاب راى و قياس , رساله در غنائم و وجوب خمس در تحف العقول , مـجموعه رسائل امام در محبت اهل بيت (ع ) و توحيد و ايمان و كفر وفسق و عبادات و معاصى , و نـيز رسائل آن حضرت در علوم توحيد كه شاگردش جابر بن حيان روايت كرده است , وصايتهاى آن حـضـرت بـه عبداللّه جندب و به ابى جعفر محمد بن النعمان , كتاب نثر الدرر وغير از اينها كه سـيد محسن امين 24 اثر از آثار حضرت امام صادق (ع ) را به تفصيل نام برده است (اعيان الشيعه , 1/668), وصـيـت حضرت امام موسى كاظم (ع ) به هشام بن الحكم منقول در تحف العقول ,رساله الذهبيه يا مذهبيه در طب از آثار حضرت رضا (ع ) معروف به طب الرضا, فقه الرضا در ابواب فقه از آن حـضـرت , صـحـيـفـه الـرضـا يـا مـسـند حضرت رضا(ع ) شامل دويست و چهل حديث كه به سـندهاى مختلف روايت شده است (الذريعه , 15/18) كه هفت اثر در اعيان الشيعه (1/669 به بعد) از آن حضرت ذكر گرديده است .

از خـصـيـصه هاى حوزه مدينه كه در ختام مقال آن لازم به ذكر است اين كه نخستين آثار تدوين شده در علوم مختلف قرآنى و اسلامى و فقه و كلام و غيره به وسيله اساتيد و شاگردان اين حوزه بـود, كه ابتكارآنها يا راهنمائى براى تنظيم آنها به دست حضرت امام على بن ابى طالب (ع ) انجام گرديده است , چنانكه نخستين تفسير قرآنى , نخستين اثر فقهى در مسائل مختلفه آن , نخستين پـايه گذارى علم نحو, نخستين صحيفه حاوى مسائل حلال و حرام و غيره به وسيله خود ايشان يا اصحاب دانشمندشان مانند ابورافع صحابى , ابوالاسود دوئلى و هشام بن الحكم و امثال آنها تاليف گرديده است (رجال , نجاشى , 1/61,تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام , 310, دايره المعارف تشيع ).