اخبار ادبی وهنری 1 شهریور ماه 1383
درد دل های منوچهر صهبایی
هیچ كجای دنیا مثل ایران لقب رئیس اركستر دائمی نیست!
ایسنا- موزیسین بینالمللی كشورمان گفت: نزدیك به 80 سال از پایهگذاری اركسترها در ایران میگذرد اما از اركستر سمفونیك تنها دست و پایی شكسته باقی مانده و آینده سایر اركسترها و گروهها نیز قریب به اذعان كارشناسان نامعلوم است.
منوچهر صهبایی افزود: هرچند كه بیشتر در كشورهای اروپایی تندیس و اجرا دارم اما همیشه جویای مسائل اركستر سمفونیك هستم. اكنون هم این اركستر، نه برنامهای دارد و نه سطح كار بالایی؛ حال آنكه جوانان مستعدی در این اركستر حضور دارند كه در صورت مدیریت و رهبری درست میتوانند تحولی در اركستر سمفونیك به وجود آورند.
وی گفت: سال گذشته كه مدتی با اركستر سمفونیك كار كردم، دیدم كه جوانان با چه شور و شوقی در اجراها حضور دارند از همین رو اعتقاد دارم كه در صورت برنامهریزی هدفمند و رهبری توانا، آینده بهتر فراروی اركستر سمفونیك خواهد بود.
صهبایی در پاسخ به اینكه وضعیت اركستر ملی را چگونه میبینید، گفت: اركستر ملی كه در اجراها تركیبی از سازهای بومی و بینالمللی را به همراه دارد ویژه كشورهایی مثل ایران است اما اركستر سمفونیك مقولهای بینالمللی است و نمیتوان این دو اركستر را با هم مقایسه كرد.
وی ادامه داد: شهرهای مشابه تهران در كشورهای غربی هر كدام حداقل دارای 10، اركستر سمفونیك حرفهای و نزدیك به 30، اركستر غیرحرفهای هستند. پس باید قبول كرد كه 70 سال در جا زدهایم!
این رهبر اركستر، در خصوص دلایل عقبافتادگی اركستر سمفونیك از جریانات روز هنری تصریح كرد: از همان روزی كه اركستر سمفونیك در ایران تشكیل شد ریشهاش در اروپا وارد شد. این مساله درباره كشورهای غیراروپایی نیز صادق است. اما همین كشورها بعدها با توجه و برنامهریزی سطح كمی و كیفی اركسترها فرهنگ شنیداری جامعه را بالا بردند.
به گفته صهبایی وضعیت به گونهای است كه اكنون اركسترهای ایرانی حتی قابل مقایسه با كشوری مثل تركیه نیز نیستند، حال آنكه در زمان تاسیس اركستر سمفونیك در ایران، تركها حتی معنی سمفونیك را هم نمیدانستند!
وی ادامه داد: این در حالی است كه تا اوایل دهه 50 اركستر سمفونیك به اوج كاری خود رسید و مورد توجه ویژه قرار گرفت. تا سال 57 هم به طور مرتب اركستر دارای برنامه سالیانه بود و با استفاده از نوازندگان خارجی و رهبران توانا در اوج اقتدار به سر میبرد.
صهبایی گفت: تكیه بر نوازندگان خارجی در عمل به ضرر اركستر تمام شد چون با پیروزی انقلاب این نوازندگدان كشور را ترك كردند و شیرازه اركستر سمفونیك در عمل از هم پاشید. این روند تا سال 1371، ادامه یافت تا اینكه به اصرار دوستان مدتی با اركستر تمرین و كنسرت موفقی را برگزار كردیم اما دوباره به علت بیتوجهیها، وضعیت اركستر سرانجام به مرحلهای رسید كه اكنون شاهد آن هستیم.
منوچهر صهبایی در بخش دیگری از این گفتوگو به تشریح مشكلات رهبری اركستر سمفونیك پرداخت. او با بیان اینكه در هیچ كجای جهان لقب رئیس اركستر دائمی - سمتی كه برای ناصری به كار برده میشود- وجود ندارد، گفت: رهبر یك اركستر در همه جای جهان شخصیتی هنری - اجرایی است كه همگان او را قبول دارند یعنی این موسیقیدان قبل از در دست گرفتن رهبری اركستر، از شهرت و توانایی اجرایی قابل قبولی برخوردار میباشد حال آنكه اكثر كسانی كه این اواخر با اركستر سمفونیك كار كردند، حضور در این اركستر اولین تجربه كاری آنها بود.
صهبایی همچنین با انتقاد از حمایتهای بیدریغ مركز موسیقی، بنیاد رودكی و دیگر مراكز هنری از لوریس چكناواریان گفت: این حمایتها در حالی صورت میگیرد كه بیشتر هنرمندان و موزیسینهای ایرانی از امكانات اجرا محروم بوده و آثار آنها به دلیل عدم حمایت مراكز هنری امكان انتشار نمییابد.
وی تاكید كرد: این حمایت باعث شده تا به جای رشد و توسعه اركستر سمفونیك تهران كه متعلق به فرهنگ ایرانی است و تمام نوازندگان آن ایرانی هستند، تمامی توجهها و حمایتها معطوف به حمایت از موسیقیدانان كشورهای دیگر شود.