بنر، سنجاب زنگوله پا
فكر میكنم تنها گربه مورد علاقهام در كارتونها، مادر بنر بود. مادر یك سنجاب. سنجاب كوچولویی كه در تلة آدمها گرفتار شده بود و این گربه او را در مزرعه نگه داشته بود و بزرگ كرده بود. فكر میكنم این به خاطر همدردی با خود بنر بود، وقتی كه باقی سنجابها به خاطر چیزهایی كه از مادرش داشت، مسخرهاش میكردند. بنر، ماهی میخورد، موقع خواب دمش را بغل میكرد و زنگوله به گردنش داشت و برای همینها بقیه سنجابهای جنگل مسخرهاش میكردند. و من، هر وقت بنر مسخره میشد، قیافه همكلاسی یتیمم میآمد جلوی چشمم و آن روزی كه به خاطر حرفی مسخرهاش كردیم و بعد او با یك بغضی گفت: مامانم این جوری میگفت و دوید توی حیاط.
كارتون بنر، یكی از آن داستانهایی بود كه روابط ساده زندگی را به تصویر میكشیدند: دوستیهای كودكانه، سادگیهای لذت بخش، قهرها و آشتیهای بچگانه. تقریبا همه كاراكترهای بنر و ماجراهایشان، معادل خارجی داشت و راحت میشد با آنها رابطه برقرار كرد. از مامان گربه كه بنر در آتش سوزی مزرعه از او جدا شده بود و تصویر یك مادر ایده آل و همراه بود. تا خاله لاری كه بچهاش كلی همیشه از دست مراقبتهای زیادی مادرش فراری بود.
سو و پدربزرگش و همدلیشان با بنر و رادا كه همیشه به بنر حسودی می كرد و آخر وقتی بنر او را از دست یك لاك پشت نجات داد، با او خوب شد. گوجا با آن ابروهای پهن كه همیشه با همه چیز مخالف بود.
و عمو جغد شاخدار كه برخلاف غریزه اش از خوردن بنر خودداری می كرد و او را دوست داشت و شاید دوست داشتنیترین شخصیت كارتون بود.
كارتون بنر (BANNERTAIL) را نیپون در سال 1979 ساخت. سریال، 26 قسمت داشت و از روی یك رمان آمریكایی به همین اسم (كه نویسندهاش، Ernest Thompson Seton داستان بچههای كوه تالاك (جكی و جیل) را هم نوشته و ظاهرا آن قصه، زندگی نامه خودش است) ساخته شده. كارگردانش، یوشی هیرو كوردا (Yoshihiro Kuroda)، كارگردان خانواده دكتر ارنست و بچههای كوه تالاك هم هست. او درباره بنر گفته: با آهنگ نواهای ژاپنی و صدای زنگوله، یك سنجاب كوچولو تند و تند رد میشه و از درخت میره بالا. بعد توی سوراخ با یك ضربه دندان، گردو را نصف میكنه. اسم این سنجاب، بنره.»
احسان رضایی
