تبیان، دستیار زندگی
دوست داشتم خانه‌ام مثل خانه استرلینگ بود؛ یك كلبه چوبی، وسط انبوهی از درخت. از همان‌‌هایی كه همیشه توی نقاشی‌‌هایم می‌‌كشیدم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوار بر سبد

رامکال

دوست داشتم خانه‌ام مثل خانه استرلینگ بود؛ یك كلبه چوبی، وسط انبوهی از درخت. از همان‌‌هایی كه همیشه توی نقاشی‌‌هایم می‌‌كشیدم، همان مربع‌های ساده كه یك مثلث رویشان بود، مثلثی كه می‌‌خواست شیروانی خانه را نشان دهد. خانه‌‌های نقاشی‌های بچه‌های امروز را دوست ندارم، از این مستطیل‌‌های دراز كه تویش پر از مربع است خوشم نمی‌آید. آپارتمان‌های جدید كجا و خانة استرلینگ كجا؟

دوست داشتم صبح‌ها مثل استرلینگ سوار دوچرخه‌ام شوم و داد بزنم «رامكال» (یا راسكال) بعد رامكال با آن خط‌های پهن سیاه، روی گونه‌اش و آن چشمان نخودی و نازنینش، سرش را از لانه بیرون بیاورد و از درخت پایین بیاید و بپرد توی سبد جلوی دوچرخه‌ام. دوست داشتم سر راه، برای آلیس دست تكان دهم و وقتی به اسكار می‌رسم بزنم زیركلاه حصیری‌‌اش و وقتی به كار‌ل می‌رسم سلام كنم. ركاب بزنم و از جلوی مدرسه و خانه خانم كلاو مزرعه اسكار اینها رد شوم.

رامکال

استرلینگ نورث واقعی، همان كسی كه حدود 40 سال پیش، رامكال را نوشت و نام خودش را برای همیشه در ادبیات كودكان ماندگار كرد. استرلینگ، سال 1906، توی روستای ادگرتون (ایالت ویسكانسین) به دنیا آمد و داستان‌نویسی را عملا بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه شیكاگو شروع كرد. همه داستان‌های استرلینگ مثل رامكال، یك جورهایی به روستای ادگرتون ربط دارد. راسكال (1963) قصه خود استرلینگ بود، یك زندگی نامه شخصی از زندگی نوجوانی ده دوازده ساله كه لابه لای مشكلات پدر رؤیاپردازش (دیوید ویلارد نورث) و مرگ مادرش (الیزابت نلسون نورث) و مردم دور و برش گیر كرده بود. سال 1963 كه رامكال منتشر شد، آنقدر مورد توجه قرار گرفت كه چند سال بعد، والت دیزنی از رویش یك فیلم ساخت. یك دفعه رمان به 18 زبان ترجمه شد و 500 هزار جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفت. یكی از همین نسخه ها هم به دست رئیس نیپون رسید. او هم آن را خواند و تصمیم گرفت از رویش كارتون بسازد.

رامکال

برای همین یك تیم چند نفره را مأمور كرد كه به ادگرتون بروند. آنها خانه چوبی استرلینگ، كلیسای روستا و ساختمان قرمز رنگ دبیرستان را مو به مو، زیر و رو كردند. خانه سر جایش مانده بود، كلیسا هم كمابیش مثل اولش بود، ولی مدرسه شده بود دفتر جایی به اسم IKI. نیپونی‌ها آن قدر دور و بر خانه پرسه زدند و از در و دیوار خانه بالا و پایین رفتند كه همسایه ها به شان شك كردند و مجبور شدند به پلیس اطلاع دهند.

رامکال

رامكال بالاخره در قالب یك سریال 52 قسمتی ساخته شد و مثل بمب توی دنیا صدا كرد. یكی از معروف‌ترین روزنامه نگارهای ژاپن، به اسم كازو ناگاتا گفته: 30 سال است كه بچه‌های ژاپن این كارتون را می‌بینند و همچنان مثل اولش جذاب و دوست داشتنی است... محبوبیت رامكال در ژاپن بیشتر از محبوبیت میكی ماوس در آمریكاست.»

استرلینگ واقعی، سال 1974 از دنیا رفت و خانه چوبی‌اش چند سال پیش توسط انجمن استرلینگ نورث ترمیم شد و به موزه تبدیل شد. اعضای خوش سلیقه انجمن، امضای استرلینگ و چهره راسكال را روی یك تابلو حك كردند و آن را جلوی خانه آویزان كردند.

کاوه مظاهری 

برای شنیدن تیتراژ ابتدایی این کارتون زیبا اینجا کلیک کنید

برای دانلود تیتراژ ابتدایی این کارتون اینجا کلیک کنید

*******************

برای شنیدن قسمتهایی از کارتون اینجا کلیک کنید

برای دانلود اینجا کلیک کنید

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.