انجمن هنری مردگان (2)
معرفی یک گورستان : ظهیر الدوله
در مطلب قبل با کارکرد فرهنگی -هنری - تجاری - توریستی- تفریحی و غیره ی گورستان پرلاشز آشنا شدید و همین امر به نوعی ما را موظف به معرفی جایگاه های مشابه در ایران کرد . از طرفی کار سیمترولوژی (Cemeteriology- علم گورستان شناسی که محض اطلاع در بعضی از کشور های دنیا جزء برنامه درسی دانش آموزان نیز هست) ما به "شب جمعه" کشید و اخلاقا بر ما واجب آمد درگذشتگان هنرمند ایران را هرچند به بهانه " سیمترولوژی " ، یادی بکنیم.
در ایران 3 گورستان مشهور که تقریبا مخصوص هنرمندان باشد داریم :
1. ظهیر الدوله - تهران
2. مقبره الشعرا - تبریز
3. قطعه هنرمندان در گورستان " بهشت زهرا" - تهران
گرچه غیر ازین سه جایگاه اطراف آرامگاه بزرگان ادبی ایران نیز جایگاهی برای دفن در گذشتگان هنرمند در نظر گرفته شده است مثلا در "حافظیه" شیراز چندین عارف و شاعر نیز آرمیده اند .البته با این اوصاف می شود "حافظیه" را گورستان خواند اما تفاوت های عمده ای که با گورستان به معنای عام دارد یعنی عمومی نبودن یا محدود بودن مدفونین ، دسته بندی را کمی سخت و تخصصی می کند.
شاید تعلق خاطر ایرانی به خاک و زادگاه - که بسیار ستودنی هم هست- مانع از ایجاد گورستانی خاص تمام هنرمندان و نامداران عرصه فرهنگ در ایران بشود . چراکه این بزرگان همیشه ریشه های خود را در خاک زادگاهشان می دانند و می پسندند دانه ی جسمشان نیز بعد از مرگ از همان خاک بروید . مثل "استاد معین " که در زادگاهش " آستانه اشرفیه" دفن شد و " دکتر قیصر امین پور" که در " گتوند" به خاک سپرده شد.
از میان تمامی نقاط پراکنده در ایران که جسم یکی از مفاخر ادبی- هنری را در خود دارند قبرستان "ظهیر الدوله" و " مقبره الشعرای تبریز" شبیه ترین محل ها به یک "انجمن هنری " هستند . اما "قطعه هنرمندان" تنها کارکرد معمول تمام گورستانها یعنی " محل دفن جسم آدمیزاد!" را تا کنون داشته است.
آرامگاه ظهیر الدوله :
- این گورستان با صفا که مدفن مرحوم صفاعلیشاه ظهیرالدوله است میان تجریش و امامزاده قاسم قرار دارد و سابقا" در اطراف این محل گورستان کهنه ای بوده و ظهیرالدوله مرحوم کمی پیش از مرگ باتفاق وفاعلیشاه مولوی هادی گیلانی روزی به عزم زیارت اهل قبور در این محل قدم میزده ناگهان در زیر درخت کهنسالی پایش به سنگ میخورد و فوری به وفاعلیشاه میگوید: اجل من نزدیک شده خواهش دارم پس از من تو متصدی کفن و دفن من باشی و مرا در همین محل و در زیر همین درخت کهنسال به خاک بسپاری.
- پس از این واقعه وفاعلیشاه به گیلان میرود ولی مرحوم ظهیرالدوله او را به تهران میطلبد. چندی از مراجعت وفاعلیشاه به تهران نمیگذرد که حال ظهیرالدوله برهم میخورد و وصیت سابق را درباره محل دفن تکرار میکند و مخصوصا" به او یادآور میشود که راضی نیستم مرا با برد یمانی دفن کنی چون با پول آن برد میتوان چهل درویش را پوشاند و سزاوار نیست که پیراهن چهل درویش را با خود به گور ببرم. وفاعلیشاه مرحوم صفاعلیشاه را درهمان محل بخاک میسپارد و بعد از مدتی خود وفا هم خرقه تهی میکندو همانجا بخاک سپرده میشود.
این بخشی از مقاله مجله اطلاعات ماهانه سال هشتم شماره 88 بود و واقعه مرگ " ظهیر الدوله" در سال 1303 اتفاق
افتاد و پس از دفن او در محل کنونی دراویش نعمت اللهی به خاطر ارادت به عقاید او ، رجال سیاسی بخاطر ارادت به سلوک او و رجال (و نساء) ادبی و هنری شاید بخاطر شهرت ادب پروری او ترجیح دادند که در کنار او دفن شوند .
علیخان قاجار دولو ملقب به ظهیرالدوله از رجال خوشنام دربار ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلیشاه و احمدشاه قاجار است. اودر 29 مردادماه 1243 در جمال آباد شمیران بدنیا آمدو تیرماه 1303 هجری شمسی در جمال آباد شمیران از دنیا رفت .
ظهیرالدوله بعد از مرگ ناصرالدین شاه در سال 1313 قمری تا پایان حکومت قاجار جمعا" 12 بار به حکومتهای مختلف نواحی ایران چون همدان، کرمانشاه، مازندران، گیلان و تهران منصوب شد. او مورد توجه و اعتماد ناصرالدین شاه بود و به نقل از محمدحسن خان گویند زمانی که بیش از 23 سال نداشته بعد از ملاقات با صفیعلیشاه اصفهانی درویش نامدار آن زمان به مسلک درویشان نعمت الهی درمی آید و به اصطلاح درویشی را بر توانگری اختیار می کند و از آن به بعد لقب درباری را از خود بر می دارد و بجای ظهیرالدوله خود را صفاعلی مینامد و اموال و دارائیهای خود را نیز به مستمندان می بخشد.
ظهیرالدوله در انقلاب مشروطه از طرفداران اصلاحات و تأسیس مجلس بوده و اولین مجلس شوری مردمی را در همدان قبل از مجلس شورای ملی تأسیس کرد و از نمایندگان اصناف و پیشه وران برای اداره شهر دعوت کرد.
محمدعلیشاه همزمان با به توپ بستن مجلس، خانه و خانقاه اورا كه مكان مبارزین بود نیز در تهران به توپ بست و ویران کرد.
ظهیرالدوله مردی خوش طبع و شاعر و هنرمند نیز بوده است و اشعاری زیبا و آثاری ادیبانه از او یادگار مانده است. وی از مشوقان هنر بوده و انجمن اخوت به ریاست وی اولین سازمان رسمی در 130 سال پیش بوده كه اولین كنسرتها و سالتهای هنر مثل گالریهای نقاشی و عكاسی را در كشور دایر كرد او بسیاری از سیاستمداران را در زمانی که خلاء احزاب در ایران وجود داشت به انجمن اخوت جذب کرد ودر واقع در برابر احزاب فرنگی نمونه ایرانی را نشان داد انجمن اخوت همواره با تشکیل مجالس سیاسی - عرفانی و هنری در تبلیغ آزادیخواهی خصوصا" در جنبس مشروطه میکوشید
ظهیرالدوله همچنین موسیقیدانی برجسته بود و سازهای ویولون و پیانو را بخوبی می نواخت و در مسافرت به فرانسه به همراه مظفرالدین شاه كنسرتی نیز در حضور پادشاه فرانسه اجرا كرده بود و صفحاتی نیز پر كرده كه اكنون در دست نیست گویند پیش درآمد و رنگ و تصنیف از ابداعات او در کنسرتهای انجمن اخوت بوده که توسط درویش خان اجرا می شد. و نیز نقل است تصنیف معروف بت چین را او ساخته است از او نمایشتامه هایی انتقادی نیز روایت كرده اند كه در دوران مشروطه موجبات خشم محمد علیشاه شده بود.
گورستان ظهیر الدوله مدت ها محل اجتماع دراویش و برگزاری کنسرت ها و جلسات شادخواری درویشانه! بود . جالب اینکه این گورستان بسیار کوچک است (تقریبا 4300 متر مربع) و ازدحام قبور دراویش و بزرگان ادبی و هنری و شاهزادگان قجری آنقدر زیاد است که مراسم یاد شده روی قبر ها و حول قبر ظهیر الدوله یا قبر درویش خان انجام می شد . این گورستان " مرده شور خانه" ندارد و از سال 78 از طرف سازمان میراث فرهنگى و گردشگرى استان تهران با شماره 2001 در فهرست آثار ملى كشور به ثبت رسیده است .
نامداران این گورستان :
ملک الشعرای بهار - ایرج میرزا - رشید یاسمی - رهی معیری - دکتر محمد حسین لقمان ادهم - محمد مسعود - ابوالحسن صبا - روح الله خالقی - فروغ فرخ زاد - قمرالملوک وزیری - استاد تهرانی - برادران محجوبی - داریوش رفیعی - حبیب الله سماعی - حسن تقی زاده - درویش خان - صبحی مهتدی وبسیاری هنرمندان و شاهزادگاه و دراویش وسیاستمداران قرن اخیر .
سایت گورستان ظهیر الدوله را نیز معرفی می کنیم تا اطلاعات دقیق در باره این گورستان "متروک" بر پیشانی تهران بزرگ را از آنجا بدست آورید.
http://zahirdowleh.com/index.htm
پ.ن:
هرچه سعی کردم نتوانستم این نتیجه اخلاقی را نگویم!
نتیجه اخلاقی: در ایران هنوز قبرستان از آن آخرت است اما در خارج از ایران گویا قبرستان هم مال دنیاست!
نویسنده : مریم امامی - بخش ادبیات تبیان