تبیان، دستیار زندگی
بوی نان در خانه پیچیده بود، که ناگهان صدای زنگ به صدا درآمد، شتاب زده به سوی در رفتم و آن را باز کردم. پدر را دیدم، انگار دنیا را به من داده باشند چون چند هفته بود منتظر چنین روزی بودم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قفس طلایی

پرنده

بوی نان در خانه پیچیده بود، که ناگهان صدای زنگ به صدا درآمد، شتاب زده به سوی در رفتم و آن را باز کردم. پدر را دیدم، انگار دنیا را به من داده  باشند چون چند هفته بود منتظر چنین روزی بودم.

سلام کردم و پلاستیک میوه را از دستش گرفتم. پدر جواب سلامم را با خوشرویی داد و به سوی ماشین رفت و یک قناری زیبا در قفس طلایی را بیرون آورد و به دست من داد و گفت: «فیروزه خانم این هم همون قناری که قولش را بهت داده بودم.»

سریع پرنده را به اتاقم بردم و شروع کردم به برانداز کردن پرنده. از نگاه کردن به او سیر نمیشدم که ناگهان یادم آمد میوهها را هنوز به آشپزخانه نبردم. میوهها را برداشتم و به سوی آشپزخانه رفتم آنها را گذاشتم و به اتاق برگشتم. امین را دیدم که دارد در قفس را باز میکند. دویدم تا مانع او شوم، اما کار از کار گذشته بود و در قفس باز بود. جیغ کوتاهی زدم. اول مادر و پدر شتابان وارد شدند و با دیدن پرنده که در اتاق میچرخید جا خوردند، اما پدر سریع گفت بچهها آرام باشید الان آن را برایتان میگیرم و بدون هیچ صدایی به طرف پرنده رفت و به آرامی او را گرفت و در قفس گذاشت.

از مدرسه شتابان به خانه آمدم تا دوباره ساعتها با قناری نازم حرف بزنم و او هم با ناراحتی نگاه کند. به خانه رسیدم زنگ را زدم مادر در را باز کرد وارد خانه شدم امین کنجی نشسته بود و سرش را در کتاب کرده بود. فهمیدم باز هم خرابکاری کرده است.

به مامان سلام کردم و به اتاق رفتم در قفس باز بود و پنجره لق لق میکرد. به سوی مادر رفتم و پرسیدم: «مامان مامان قناریام کجاست؟» با ناراحتی نگاهم کرد و چیزی نگفت: «بغض کردم باورم نمیشد نه اصلا امکان نداشت زدم زیر گریه... چند روزی با امین قهر بودم اما بعد از مدتی فهمیدم من اشتباه کردهام که پرنده را نگه داشتهام و اگر امین این کار را نمیکرد این پرنده همیشه اسیر من بود. امین را بخشیدم و او هم قول داد دیگر به وسایل من دست نزند.

فاطمه ذبیحی ریزی از زرین شهر اصفهان

**********************************

مطالب مرتبط

خسارت و نابودی چرا؟ 

عرق شرم صورتش را خیس کرد 

دو دوست متفاوت !

اولین روز

گربه دنبه را برد

آرزوی پهلوانی

یه وقت دروغ نگی!

کی وقت نماز است؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.