مدیریت نفس، آرام و پیوسته

داشتن یا نداشتنِ هوس و خواسته
به طور كلّى، بسیارى از افراد، نیروى اراده را با هوس، اشتباه مىكنند و تفاوتى بین آنها قائل نمىشوند. حال اگر بخواهیم به توضیح آن دو بپردازیم و آنها را معنا كنیم، هوس را «میل (گرایش) غریزىِ سیرىناپذیر» تعریف خواهیم كرد، در حالى كه اراده، «مُلزَم نمودن اختیارى خویشتن است به تأمین یك خواسته»، كه پس از تحقّق آن خواسته و یا با انصراف از آن، خاتمه مىیابد. از همین دو تعریف ابتدایى برمىآید كه اوّلاً هوس، به خودىِ خود، منفى نیست و ثالثا به فعلیّت رسیدن و عملى شدن هر هوسى، نیازمند اراده كردن است. هنگامى كه مىخواهیم كار بخصوصى را انجام دهیم مىگوییم: «دلم مىخواهد»، ولى اگر آن كار، باب طبعمان نباشد، مىگوییم: «دلم نمىخواهد». پس هوس داشتن، مفهوم «قبول عملى» را پیدا مىكند و نداشتن هوس، «امتناع از انجام دادن آن عمل» را مىرساند.
تبعیّت از احساس میل و بىمیلى در نهایت، از ما آدمهایى كاهل و خمود مىسازد ؛ چون هرگونه احساسِ شور و نشاط و ابتكار و نیز جرئت و شهامت را از شخص، باز مىستاند و میل به تغییر دادنِ خویشتن و جهان را در او مىمیرانَد.
انتخاب نحوه زندگى به طریق خواست و میل، موجب آن مىشود تا سقف امكانات خود را پایینتر و پایینتر بیاوریم و شكست آتى خود را سهل تر بسازیم. شخصیتى كه تنها به نحوه ارضاى «هوس»هاى خود نظر دارد، سرانجام به نقطهاى مىرسد که دیگر جز برآوردن هوس و میل غریزى، هیچ كارى برایش نمىماند، در حالى كه انسان، بجز هوسها نیروهاى دیگرى نیز در درون خود دارد (مثل قوّه تعقّل و تفكّر) كه مىتواند به مدد آنها رشد و تعالى و تكامل یابد، حالْ آن كه هوسها، با فرسوده شدن تن آدمى و به تحلیل رفتن قواى مادّى او، فرسوده مىشوند و یا ابزارهاى تأمین آنها (اعضاى بدن و حواسّ پنجگانه و...) ضعیف و ناكارآمد مىشوند.
هوس از دیدگاه دین
آنچه براى یك انسانِ كمالجو مهم است، چگونگى برخورد با این تمایلات درونى است؛ چرا كه در اثر پیروى نادرست از همه خواستهها و هوسهایمان، به تدریج، درخشندگى عقل و ایمان در وجودمان را به خاموشى مىرود و در نهایت، به درجهاى پایینتر از حیوانات، تنزّل خواهیم كرد. قرآن مجید مىفرماید: «پیروى از هواى نفس مكن كه تو را از خداوند، گمراه مىكند».(1) بنابراین، انسان طالب كمال و سعادت و رشد و تعالى، كاملاً بر هوسها و تمایلات نفسانى خویش، نظارت دارد و در یك كلام، هوشیارانه نفس خویش را مدیریت و رهبرى مىكند
نفس انسان، خاستگاه هوسها
اگر انسان به هرچه نفس، خواستار آن بود، تن داد، نفس را به مانند اسب سركش در درون خود خواهد داشت كه دیگر نمىتواند آن را كنترل كند و از آن، سوارى بگیرد. پس اگر شخص مىخواهد هوسهاى خویش را كنترل كند، باید این اسب را رام كند و قدرى او را گرسنه نگه دارد و به همه خواستههایش پاسخ ندهد تا بتواند در مواقع لزوم، از آن، در راه رشد و تعالى و عبادت و اطاعت، بهره ببرد و همواره آن را مغلوب عقل و قانون (یا دین و انضباط اجتماعى) بنماید.
در حدیثى از رسول خدا (ص) مىخوانیم: «دشمنترینِ دشمنان تو، نفس توست كه بین دو پهلویت قرار گرفته است».(3) در مقابل نفس، گرایشهایى كه موجب تعالى انسان مىشوند، برخاسته از عقلاند كه روح را پرواز مىدهند و به خدا نزدیك مىكنند.

مردم در برابر هوسها
به طور كلّى، مردم در برابر هوسهایشان به سه دسته تقسیم مىشوند:
دسته اوّل: مردمى كه به دلخواه خود عمل مىكنند و چیزى مانعشان نمىشود و همواره به دنبال لذایذ مادّىاند و به برآوردن همه هوسهاى خویش توجّه كامل دارند. اینان كسانىاند كه منزلت متعالى انسانى و نیز سعادت آخرت خویش را قربانى لذّتخواهى چند روزه خویش مىكنند.
دسته دوم: كسانى هستند كه براى خواستههاى نفسانى و هوا و هوس خویش حدّ و مرزى مشخص مىكنند و در حدّ توان و امكان، سعى دارند از موارد گناه و انحراف و نقض قوانین، دورى گزینند ؛ ولى از برآورده ساختن سایر خواستهها و تمایلاتشان خوددارى نمىكنند.
دسته سوم: كسانى هستند كه اصل را بر مخالفت با هرگونه هوا و هوس قرار مىدهند، مگر در مواردى كه رضاى خداوند در موافقت با تحقّق آن میل و هوس باشد، آن هم صرفا به قصد جلب رضاى خداوند و نه به خاطر پیروى از هوا و هوس.
انسان هر اندازه به دلخواه هوسهایش عمل كند، از خِردش، و ناگزیر از خدا دور مىشود . وقتى خدا به انسان كمك كند، مبارزه با هوا و هوس، با تمام مشكلاتش براى او آسان مىشود، هرچند این كار، در آغاز، مشكل است. در ادامه به ارائه راهكارهایى براى مقاومت در برابر هوسها و اداره كردن آنها خواهیم پرداخت.
مبارزهاى آرام در مقابل هوسها
به طور كلّى، راه تقویت اراده انسان و كنار زدن هوا و هوس تمرین در پاسخ ندادن به خواستههاى نامعقول نفس و به عبارت دیگر، هوسهاى خطرناكى است كه انسان را از مسیر زندگى سالم، خارج مىكنند. انسان باید آرام آرام، با هوسهاى پوچ و باطل خود به مخالفت برخیزد .
صبر و خویشتندارى در برابر هوس
تردیدى نیست كه یك انسان خردمند، فواید صبر و نتایج خوبِ كوتاه مدّت و درازمدّت آن را بر تبعات و عوارض سوء هوسرانى و نتایج نامطلوب آن، ترجیح مىدهد. در این صورت، پایگاه صبر، یك پایگاه هشیارانه و آگاهانه و یك روش ارادى و اختیارى در زندگى است كه در خلال آن، تحمّل سختىها بر هوسرانىها مىچربد.
زندگى مشترك و هَوَسمندىها
تشكیل خانواده، راه حل مناسبى براى تعدیل غرایز و برآوردن معقول برخى هوسهاست، پایبندى به هوسها، پیروى از خواستههاى دل، زندگى را تیره مىكند و رشتههاى پیوند خانوادگى را از هم مىگسلد. چه بسیارند سوء تفاهمها، حساسیتها، برخوردهاى ناروا (و صریحتر بگوییم: بىتقوایىها) كه از برخى مردان یا زنان سر مىزند و اركان زندگى مشترك را (كه بر حُسن نیّت و اهداف نیك انسانى بنا نهاده شده است) ویران مىسازد. آرى! ما معتقدیم هر سنّى و هر مرحلهاى از زندگى، اقتضایى دارد. در سنین نوجوانى و جوانى، تظاهر و خودنمایى و احیانا برخى از اشتباهات، ممكن است نادیده گرفته و یا بخشوده شوند ؛ ولى در آن هنگام كه دختر و پسرى، پیوند زندگى مشترك مىبندند، باید بر اساس ضابطه گام بردارند و از پیروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمایند. در غیر این صورت، هدف اصلىِ تشكیل خانواده، زیر پا نهاده شده است.
شایان ذكر است كه در منابع روانشناسى جدید، موضوع «هوس» و «پرهیز» و «صبر» را باید در زیر عناوینى چون: هوش هیجانى، مهار هیجان، وسوسه، مقاومت در برابر وسوسه، توان بازدارى، كامروایى با درنگ (تحمّل به خاطر پاداشهاى آینده)، و... جستجو كرد.
پی نوشت:
1 . سوره ص، آیه 29 .
2 . الكافى، ج 2، ص 335.
3 . بحارالأنوار، ج 70، ص 64 .
منبع: موسسه جهان یسبطین
مقالات مرتبط
