تبیان، دستیار زندگی
سهیلی در مجموع فیلم‌هایی که ساخته، چه آنها که به تقابل آدم‌های دفاع مقدس در اجتماع می‌پردازند و چه آنها که آسیب‌شناسی اجتماع پیرامون را مورد توجه قرار می‌دهند، لحنی تند و عریان برای بیان دغدغه‌های خود انتخاب کرده است. فیلم‌هایی که با بزرگنمایی مسائل اجتما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سایه کمدی بر دغدغه‌های جنگ و اجتماع

رضویان و شفیعی جم در چهار چنگولی

مرور کارنامه سعید سهیلی

سعید سهیلی که فیلم سینمایی "چارچنگولی" را بر پرده سینماها دارد، از دفاع مقدس آغاز کرد، به روابط سیاه حاکم بر اجتماع و مضامین روز جامعه رسید و بالاخره کمدی را به عنوان تازه‌ترین دغدغه انتخاب کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، سهیلی فعالیت هنری خود را از حوزه هنری خراسان با تئاتر و فیلمسازی آغاز کرد. او 9 فیلم در مقام نویسنده و کارگردان در کارنامه هنری خود دارد و "توفان شن" جواد شمقدری تنها فیلمنامه‌ای است که سهیلی با همکاری  فیلمسازی دیگر به نگارش درآورده است.

سهیلی در مجموع فیلم‌هایی که ساخته، چه آنها که به تقابل آدم‌های دفاع مقدس در اجتماع می‌پردازند و چه آنها که آسیب‌شناسی اجتماع پیرامون را مورد توجه قرار می‌دهند، لحنی تند و عریان برای بیان دغدغه‌های خود انتخاب کرده است. فیلم‌هایی که با بزرگنمایی مسائل اجتماعی به اغراق پهلو می‌زنند.

سعید سهیلی که فیلم سینمایی "چارچنگولی" را بر پرده سینماها دارد، از دفاع مقدس آغاز کرد، به روابط سیاه حاکم بر اجتماع و مضامین روز جامعه رسید و بالاخره کمدی را به عنوان تازه‌ترین دغدغه انتخاب کرده است.

سهیلی هر چند از دفاع مقدس آغاز کرده و به روابط سیاه حاکم بر اجتماع و مضامین روز جامعه رسیده، اما بازخورد حضور  آدم‌های جنگ در جامعه معاصر به نوعی برخاسته از دغدغه شخصی اوست. بزرگنمایی لکه‌های سیاه و نقاط منفی فضای موجود و نوعی بی‌پردگی در طرح موضوع از ویژگی‌هایی است که چه خوب و چه بد در مجموعه آثارش دیده می‌شود. در این میان توجه تازه این فیلمساز به کمدی که باز هم معطوف بر تضادهاست می‌تواند نقطه عطف کارنامه او محسوب شود.

"مردی شبیه باران" سال 75 ساخته شد. فیلمی برای بازشناسایی حضور رزمندگان ایرانی در اسارتگاه‌های عراق که قصه منصور قاسمی فرمانده سپاه را که موجی شده محور قرار می‌دهد. در چنین فیلمی آنچه از سهیلی به عنوان امضا پای کار مانده تکیه بر خشونت، شکنجه اسرای ایرانی و ... است که البته حضور ابوالفضل پورعرب که جوان اول فیلم‌های آغاز این دهه بود، در نقش این فرمانده اسیر موجی به نوعی با جسارت اغراق‌شده سهیلی همخوانی پیدا کرده است.

"مردی از جنس بلور" سال 77 با موضوع حضور رزمندگان دیروز در جامعه پس از جنگ ساخته شد. فیلمی که آرام آرام حرکت سهیلی را به سوی سینمای اجتماعی برجسته کرد. حضور ابوالفضل پورعرب باز هم در نقش رزمنده جانباز دیروز و مهتاب کرامتی در نقش نامزد سابق او که از اولین فعالیت‌های سینمایی کرامتی است، از نکات برجسته فیلم است. فیلم با طراحی یک کلاف به هم پیچیده از توطئه، قتل، خیانت و ... در انتها رزمنده جانباز را به شهادت و قاتل اصلی را به چوبه دار می‌سپارد.

"سهراب" به فاصله یک سال بعد یعنی سال 78 ساخته شد. فیلمی که رویکردی صرف به اجتماع و مسائل مبتلابه دارد. ماجرای دلدادگی دو جوان که گوشه‌چشمی ناکارآمد به گذشته پدرانشان هم دارد که زمانی همرزم بوده‌اند. خودکشی، سرقت، توطئه، فرار، شکنجه، قتل و ... تنها برخی از معضلات اجتماعی هستند که سهیلی برای رساندن دو جوان به وصال پایانی، برای پر کردن عرض مسیر قصه طراحی کرده است.

"شب برهنه" سال 80 ساخته شد. فیلمی درباره خیانت در عشق و دوستی که از حضور شادمهر عقیلی، خواننده پاپ و بازیگر آن روزها بهره می‌برد. محور اصلی یک خیانت در خیانت اساسی است که با نوع چیدمان سهیلی، قصد نزدیک شدن به فیلم‌های معمایی را دارد اما سردرگم می‌ماند. فیلم با خطوط و کاراکترهای فرعی متعدد که حضوری باری به هر جهت دارند و به ادعای نامش قرار است تصویری بی‌پرده از زندگی قهرمان خود ترسیم کند، اما سیاهی این تصویر بیش از هر چیز چشم را می‌آزارد.

بهرام رادان در چهارانگشتی

"غوغا" به فاصله یک سال بعد یعنی سال 81 ساخته و روانه اکران سینماها شد. فیلمی که به نوعی اوج نگاه سیاه، اغراق‌شده و آزاردهنده سهیلی در ترسیم چهره اجتماع است. در این میان ماجرای خواهران دوقلوی جداافتاده، زنان خیابانی، گروه‌های خلافکار و ... نیز به مفاهیم مشترک فیلم‌های او اضافه می‌شوند.

"تارا و تب توت فرنگی" سال 82 با فیلمنامه مشترک سهیلی و مجید مولایی ساخته شد. فیلم بازگشتی دارد به دوران جنگ و آدم‌هایش البته از زاویه‌ای خاص که با لحاظ کردن مولفه‌های مشترک آثار قبل وی، با ساختاری معمایی پلیسی روایت می‌شود. در واقع فیلم از دل کشف هویت یک قاتل به نوعی آدم‌های مختلف زمان جنگ را در زمان حال مورد تحلیل قرار می‌دهد.

فیلمساز با تصویر کردن سه دختر جوان که دوران پرالتهاب انقلاب و جنگ را پشت سر گذاشته‌اند، تصویر و بازتاب شخصی خود را از این مقاطع تاریخی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. ولی فیلم به قدری در دادن اطلاعات قطره‌‌چکانی کند عمل می‌کند که روابط علت و معلولی میان شخصیت‌ها و ماجرا از دست می‌رود و در انتها یک سری ماجراهای پراکنده در ذهن مخاطب باقی می‌ماند که نخ تسبیح آنها گم شده است.

"سنگ، کاغذ، قیچی" سال 85 ساخته شد و با حضور در جشنواره فجر سال 86 اکران عمومی شد. سهیلی در "سنگ، کاغذ، قیچی" هم مانند فیلم قبل خود تا حدی از ساختار خطی فاصله گرفته و می‌تواند با این شیوه ابتدای فیلم و موقعیت‌سازی بخش میانی را واجد ریتمی مناسب کند. بعلاوه در این فیلم هم به تم مورد علاقه خود در تحلیل آدم‌های جنگ در زمان حال می‌پردازد.

معرفی جهان، رفیق و نامزدش در بخش ابتدایی انجام و فیلم به سرعت وارد فاز عملیات گروگانگیری می‌شود. هر چند این بخش زمینه‌چینی است برای موقعیت کلیدی فیلم یعنی حضور در آسایشگاه جانبازان و تقابل قهرمانان دیروز و ضدقهرمان امروز، اما پرداخت و چگونگی رسیدن به این موقعیت به گونه‌ای است که رسیدن به این موقعیت درجه اول اهمیت را پیدا می‌کند.

این وجوه در مقابل ساختار به شدت نمایشی فیلم رنگ باخته و از رئالیسمی که فیلم نیازمند آن است فاصله می‌گیرند. حضور گروه گروگانگیران و رئیس کارخانه که یک آقازاده است در جمع رزمندگان سابق و جانبازان فعلی، تقابلی را رقم می‌زند که پتانسیل خود را از چرخش قدرت گرفته، با اسلحه‌ای که با قرار گرفتن در هر جبهه نمود واقعی شخصیت ها را آشکار می‌کند.

سهیلی فعالیت هنری خود را از حوزه هنری خراسان با تئاتر و فیلمسازی آغاز کرد. او 9 فیلم در مقام نویسنده و کارگردان در کارنامه هنری خود دارد و "توفان شن" جواد شمقدری تنها فیلمنامه‌ای است که سهیلی با همکاری  فیلمسازی دیگر به نگارش درآورده است.

هر چند این موقعیت نمایشی با مولفه‌های چیده شده پتانسیل بخش اعظم فیلم را بر دوش می‌کشد ولی آنچه رئالیسم فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اغراق در پرداخت شخصیت‌ها و دیالوگ‌هاست. سهیلی علاقه خاصی دارد که کاراکترها خودشان را به نحوی مستقیم افشا کنند و با این تعاریف کمتر شخصیت خاکستری می‌توان در فیلم‌هایش پیدا کرد.

"چهارانگشتی" به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی سهیلی سال 85 ساخته شد و بدون نمایش جشنواره ای سال 86 به اکران عمومی درآمد. بهرام رادان، جمشید هاشمپور، لیلا اوتادی و اندیشه فولادوند از بازیگران فیلم هستند. رادان در این فیلم در دو نقش پلیسی و قاچاقچی مواد مخدر به ایفای نقش پرداخته است.

فیلم را شاید بتوان از حیث ساختار روایتی در امتداد دو فیلم قبلی "تارا و تب توت فرنگی" و "سنگ، کاغذ، قیچی" محسوب کرد. فیلمی که با فاصله گرفتن از دغدغه معمول سهیلی یعنی پرداختن به آدم‌های جنگ به نوعی به نمایش اغراق‌شده از معضلات اجتماعی نزدیک می‌شود و از شعار دادن باکی ندارد.

فیلم از وجه سفارشی بودن و پیام دادن نمی‌تواند زبان سینما را به گونه‌ای هنرمندانه وارد کار کند و این وجوه را به بخش‌های عمیق‌تر ببرد. "چهار..." در عین پرداختن به دو خط قصه مثبت و منفی، کلیه کاراکترها را نیز متأثر از این تقسیم‌بندی سیاه و سفید می‌کند. رویکردی که در مورد سهیلی که در "سنگ، کاغذ، قیچی" به سوی طراحی کاراکترهای خاکستری حرکت کرده بود، نوعی عقبگرد محسوب می‌شود.

"چارچنگولی" با فیلمنامه‌ای از سهیلی پس از چند سال انتظار در سال 87 به مرحله ساخت رسید و بدون انتظار برای جشنواره فجر به نمایش عمومی درآمده است. این فیلم کمدی داستان دو بردار دوقلو است که از ناحیه دست به هم چسبیده‌اند و هر کدام زندگی و عقاید خاص خود را دارند.

جواد رضویان، رضا شفیعی‌جم، فتحعلی اویسی، بهاره رهنما، رضا فیض نوروزی، مهران رجبی، شهرام قائدی، مینا جعفرزاده، ساعد سهیلی و مژگان بیات در این فیلم بازی کرده‌اند. "چارچنگولی" از چهارشنبه 29 آبان ماه در گروه سینمایی عصرجدید جایگزین "سه زن" شده است.

عوامل تولید فیلم عبارتند از تهیه‌کننده: سهیلی، مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی، صدابردار: جهانگیر میرشکاری، طراح صحنه و لباس: عباس بلوندی، طراح گریم: بابک شعاعی، مدیر تولید: میترا احمدی، عکاس: حسن شجاعی، برنامه‌ریز: کامبیز دارابی و سرمایه‌گذاران: سهیلی و محمد نجیبی.