یك من عسل 3
اندر آداب معاشرت و فواید اخلاق نیك و مضرات بدخلقی
تا میتونی شوخی كن حتی توی اتوبوس!!
سلام
شوخی یكی از نشانهها و روشهای خوش اخلاقی است. اما باید دانست كه حد و مرزی دارد كه اگر از آن بگذرد نه تنها خوش اخلاقی نبوده بلكه یكی از بدترین و خطرناكترین خصلتها خواهد بود. شوخی خوب آن است كه موجب شادی دیگران شود اما نه به هر قیمتی. آیا شما حاضرید به خاطر این كه من بخندم و خوشحال شوم سرتان را بكوبید به دیوار؟ اگر حاضر نیستید، پس مواظب شوخیهایتان باشید. و با كوبیدن دیگران مرا نخندانید كه بالاخره دامنتان را خواهد گرفت.
چقدر بد است كه ماها برای خنداندن دیگران، یكی دیگر را میرنجانیم یا مسخرهاش میكنیم و ... و چه ارزان خودمان را میفروشیم.
پیامبر مهرمان -كه درود و خدا برو و خاندانش باد- فرمود: اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقُولُ اِلاّ حَقّاً 1 «من شوخی میكنم، ولی جز سخن حق نمیگویم».
امام صادق علیهالسلام نیز شوخی زیاد را با رعایت آدابش با همسفران، و پوشاندان رازها [و نقاط ضعفی که از دوستانش در سفر دیده است] را پس از جدایی از آنان، از آداب سفر برشمرده است.
چنانكه پیداست وظیفهی انسان هم شوخی كردن است و هم عیب پوشی. نه اینكه با عیوب دیگران شوخی كرد.
یونس شیبانی میگوید: حضرت صادق علیه السلام از من پرسید: مزاح تو با یكدیگر چگونه است؟ عرض كردم: بسیار اندك! حضرت فرمود: «این گونه نباش، چرا كـه مـزاح كردن از حسن خلق است و تو میتوانی به وسیله آن دیگران را شادمان كنی. پیامبر خدا نیز با افراد شوخی میكرد و منظورش شاد كردن آنان بود». 2
معمر بن خلاد هم گفته: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم: گاهی در میان جمع، سخنی به میان میآید كه همه شوخی میكنند. و میخندند. ایرادی ندارد؟ حضرت فرمود: مانعی نیست، اگر نباشد، ـ و من یقین كردم منظور آن حضرت آن است كه فحش و ناسزایی در میان نباشد ـ سپس فرمود: مردی از اعراب بادیهنشین نزد رسول خدا میآمد و برای آن حضرت هدیه میآورد و همانجا میگفت: پول هدیهی مرا مرحمت كن! و رسول خدا از این سخن میخندید. و هرگاه غمگین میشد میفرمود: اعرابی چه میكند؟ كاش نزد ما میآمد [و با سخنانش ما را میخنداند]. 3
خوب به این نكته فكر كنیم كه چه كسی از خانوادهمان لایقتر، كه ما خندیدن را نثار آنان كنیم ؟
دوستان من، بیایید ما هم مثل یونس حرف امام رضا گوش كنیم و این رفتار پسندیده را به تمام زندگیمان تسری دهیم. در خانه، محل كار و تحصیل، توی اتوبوس، با مغازهدار و ... .
و بیایید خوب به این نكته فكر كنیم كه چه كسی از خانوادهمان لایق تر كه ما خندیدن را نثار آنان كنیم ؟
من از همین الان شروع میكنم و اولین مهمان من شما هستید، بفرمایید:
روزی پیامبر نازنین اسلام به پیرزنی برخورد و به او گفت: هرگز پیرزن بهشت نمیرود!
پیرزن از شنیدن این حرف غمگین شد. بلال از راه رسید و با مشاهده آن صحنه، وضعیت زن را برای پیامبر نقل كرد. حضرت به بلالفرمود: سیاه پوستان هم به بهشت نمیروند. بلال نیز مانند پیر زن اندوهگین گشت. در هین گیر و دار عباس، عموی پیامبر هم را رسید و پس از فهمیدن ماجرا آن را برای پیامبر بازگفت. پیامبر فرمود: پیرمردها هم به بهشت گام نمینهند.
بعد، رسول خدا [حتما درحالیكه لبخندی به لب داشت] گفت: خداوند اینان را با بهترین شكل ظاهری و در قالب جوانانی نورانی وارد بهشت میسازد. پیرها جوان و سیاهها، سفید و نورانی به بهشت میروند.
بهشت آرزو و لبخند نبی نازنین روزیتان
تبیان - حسین عسگری
1- بحارالانوار ، ج 16 ، ص 298 .
2- اصول كافى ، ج 2، ص 663.
3- سنن نبی، علامه طباطبایی