تبیان، دستیار زندگی
سیروس تسلیمی _ تهیه‌كننده و پخش‌كننده‌ی سینمای ایران در پی درگذشت پدرش خسرو تسلیمی تهیه‌كننده و مدیرتولید پیشكسوت سینمای ایران نوشت:«روزهای غمبار سفر پدر غمبارتر از آن بود كه می‌پنداشتم. همیشه واقعه زمانی كه رخ می‌دهد عمق اندوه را درك می‌كنیم.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه سوسن تسلیمی به پدری که رفت !

سوسن تسلیمی و خسرو تسلیمی

در پی درگذشت خسرو تسلیمی،

«سوسن تسلیمی» از استكهلم به پدر نامه نوشت

سیروس تسلیمی _ تهیه‌كننده و پخش‌كننده‌ی سینمای ایران در پی درگذشت پدرش خسرو تسلیمی تهیه‌كننده و مدیرتولید پیشكسوت سینمای ایران نوشت:«روزهای غمبار سفر پدر غمبارتر از آن بود كه می‌پنداشتم. همیشه واقعه زمانی كه رخ می‌دهد عمق اندوه را درك می‌كنیم.»

او در ادامه‌ی این متن كه در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گذاشته ، نوشته است: «خواهرم ـ سوسن تسلیمی ـ در استكهلم در جریان لحظه به لحظه مقدمات و سفر پدر به دنیای باقی بود و در جریان خیل همكاران،‌مسوولان وعزیزانی كه باحضور درمراسم تشییع، خاك سپاری ، مراسم ختم و ... به ما می‌گفتند كه در این اندوه تنها نیستیم.

خواهرم از من خواست با دست نوشته‌ای از همه این عزیزانی تشكر كنم از سوی خود و او. پیشنهاد كردم به جای یك متن مشترك، او نامه‌ای به پدرم بنویسد.

گویا تا صبح نشست، گریست و این نامه را خطاب به پدر نوشت.

با اعتقاداتی كه او و من به مسافر بودن انسان در جهان داریم، اطمینان دارم پدر در فرصت بی‌انتهای خود درجهان باقی این نامه را بارها و بارها خواهد خواند.»

روزهای غمبار سفر پدر غمبارتر از آن بود كه می‌پنداشتم. همیشه واقعه زمانی كه رخ می‌دهد عمق اندوه را درك می‌كنیم.»

سوسن تسلیمی بازیگر سینمای ایران خطاب به پدرش ـ خسرو تسلیمی ـ نوشت: « پدرنازنینم. این یادنوشته‌ی كوتاه اگر چه برای شماست ولی به خوبی میدانم كه توان وامكان خواندن آن را هرگز نخواهید داشت. یكشنبه نوزدهم آبان ماه 1387 شما وجود گرامی مسافر راهی شدید كه ازآن بازگشتی نیست. پدر جان شاید خودتان نمی‌دانید كه نوزدهم آبان ماه امسال درست مصادف با آخرین روز دیدارمان در تهران بود. بیست و یكسال پیش در چنین روز من با شما و سرزمین مادری‌ام وداع گفته و به قصد سرنوشتی نامعلوم به سوی دیگر دنیا سفر كردم. سالهای دوری از شما بسیار بود. دلتنگی‌تان را داشتم ولی فرصت دیدار هرگز حاصل نشد در عوض قرار همیشگی مان عصر روزهای یكشنبه بود. ساعتی را روی خط تلفن با هم حرف می‌زدیم و از اینجا و آنجا می‌گفتیم. صدایتان مثل همیشه گرم، ‌مهربان و پراز مهر پدری بود. از لحظه به لحظه‌ی زندگیم می‌پرسیدید و از تك تك كارهایم. نگران یخبندان زمستان‌های بلند سوئد بودید، سفارش می‌كردید كه لباس گرم بپوشم و مراقب سرما باشم. درخیالتان من هنوز همان دختر كوچكتان بودم كه نیاز به مراقبت پدر را داشت. همان دختر كوچكی كه اغلب همراهتان به تماشاخانه می‌بردید. بازیهای شما و مادر گرامی‌ام و دنیای شگفت‌انگیزتان كودكی مرا با جهان اسرارآمیز نمایش پیوندی داد كه تا به امروز با وجود همه‌ی پستی‌ها و بلندی‌ها گسسته نشد. بعدها در نوجوانی وقتی كه راه بازیگری را پیشه‌ی خود كردم هر چند كه از آینده‌ی این حرفه نگران بودید و نظرتان این بود كه عاقبتی در این كار نیست ولی در دل رضایت داشتید. انتخاب مرا ادامه‌ی راه مادرم زنده‌یاد بانو منیره تسلیمی می‌دانستید كه در جوانی و در اوج شكوفایی هنری‌اش با مرگی نابهنگام از جهان ما رفته بود. پدر جان قدردانی مرا بپذیرید برای حمایت بیدریغتان. بپذیرید كه در طی همه‌ی سالهای زندگیم هرگز سخن درشتی یا كلام زشت یا تندی از شما نشنیدم. ممنونتان هستم به خاطر آزاد اندیشی‌تان، فروتنی و تواضعتان،‌خودساختگی‌تان و اینكه به ما فرزندانتان سخت‌كوشی وروی پای خود ایستادن را آموختید. ممنونتان هستم كه بنا به عهد‌ی كه با مادر گرامی‌ام به هنگام مرگش بستید مسئولیت ومهر پدری‌تان را ازما سه فرزند خردسالتان دریغ نكردید با تنگدستی و مشقت و با هر چه بود ما را به بزرگی و سرانجام رساندید و جای خالی آن عزیز از دست رفته را با عذر و یا با بهانه‌ای (درخانه) به جانشینی دیگر نبخشیدید. پدرجانم سالهای سال هفته‌ای یك بار عصر روزهای یكشنبه قرار صحبت‌های ما بود روی خط تلفن.»

مرا ببخشید كه در لحظات رفتنتان در كنارتان نبودم. آرزوی دیدارتان راداشتم. حاصل نشد. شاید روزی ببینمتان. تا فرا رسیدن آن روز خدانگهدارتان. دست بوس شما. دخترتان سوسن.»

بازیگر «باشوغریبه كوچك»، «شاید وقتی دیگر» در ادامه این نامه خطاب به پدر آورده است: «روز نوزدهم آبان 1387 آخرین یكشنبه‌ی زندگی‌تان منتظر شنیدن صدای مهربانتان بودم نمی‌دانستم كه در بیمارستان درحال دیگری هستید وملاقات دیگری را درانتظار دارید. نمی‌دانستم كه خط ارتباط ما برای همیشه گسسته شده است. مرا ببخشید كه در لحظات رفتنتان در كنارتان نبودم. آرزوی دیدارتان راداشتم. حاصل نشد. شاید روزی ببینمتان. تا فرا رسیدن آن روز خدانگهدارتان. دست بوس شما. دخترتان سوسن.»

استكهلم یكشنبه 16 نوامبر 2008

به گزارش ایسنا، زنده‌یاد تسلیمی متولد 1304 در رشت بود كه فعالیت سینمایی خود را با مدیریت تولید فیلم «مهتاب خونین» در سال1334 آغاز كرده بود. از جمله فعالیت‌های تئاتری او می‌توان از نمایش‌های «نفرین خنیاگر»، «بی‌نوایان»، «عروسی فیگارو»،‌ «قضاوت دنیا و جزای روزگار » و... نام برد.

او كه از موسسان استادیوی درام گیلان بود، فعالیت سینمایی خود را با فیلم «مهتاب خونین» آغاز كرد و پس از آن مدیریت تولید آثار دیگری همچون «خورشید می‌درخشد»، «نردبان ترقی»، «چشم به راه»، «روزنه‌ی امید»، «انگشت نما»، «حسرت»، پرنده‌ی كوچك خوشبختی»، «عبور از غبار» ، «زمان از دست رفته»، «گذرگاه»، «بی‌همتا»، «الهه‌ زیگورات» و... را در كارنامه‌ی كاری خود به ثبت رساند.

خسرو تسلیمی _ 19 آبان ماه ـ براثر سكته قلبی درگذشت