تبیان، دستیار زندگی
یادگیری الکترونیکی، چرا و چگونه و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یادگیری الکترونیک،ضرورت ها و کارکردها

ضرورت ها و کارکردها

یادگیری الکترونیک در آموزش و پرورش جامعه نوین، در حال شکل گرفتن است و از آن به عنوان جامعه شبکه ای (Networked society) نام می برند. این جامعه الزامات شهروندی خاصی دارد که افراد برای بقا در آن، نیازمند کسب مهارتها و توانمندی های ویژه می باشند. از الزامات زندگی شبکه ای توانایی آموختن سریع ، زیستن با دیگران ، درک و مفاهمه با سایر افراد جامعه، انجام کار گروهی، استدلال منطقی کردن، به روز آوری اطلاعات و...  را می توان نام برد، که بسیاری از اینها در دنیای غیر شبکه ای با تاثیر کمتری جلوه گر است و اگر کسی آنها را نداند و نتواند عمل کند نمی تواند زندگی فعال و با نشاطی در جامعه شبکه ای داشته باشد. در واقع نوعی رفتار نوین به نام رفتار شبکه ای از افراد بروز می کند که لازمه این رفتار، آموزش ویژه است. آموزش باید شبکه ای باشد تا انتظار رفتار شبکه ای نیز داشته باشیم.

محتوای این آموزش، روش آموزش دادن و یاد گرفتن، آموزش دهنده و ویژگیهای او، فضای آموزشی، ارزشیابی عملکرد و ... در این قالب قطعا با قالب قبل متفاوت است، چرا که به عنوان نمونه ( سواد پایه ) را از (3R(arithr – netic writing reading) بهinformation reasoning) 4R )تحت عنوان ( استدلال اطلاعاتی ) مبدل نموده است، یعنی فرایندی که در آن منابع معتبر شناسایی شده، دسترسی به آن به‏طور موثر فراهم آمده، اطلاعات به طور کامل درک و هضم شده و به دیگران انتقال داده می شود. از عمده چشم اندازهای اصلی در نظام های آموزشی پرداختن به 3 بعد، کیفیت، دسترسی و هزینه آموزش است. سیاستگذاران آموزشی در سراسر دنیا به دنبال این هستند که دو ضلع این مثلث ( کیفیت آموزشی و دسترسی به آموزش ) را به حداکثر ممکن برسانند و در عین حال قاعده این مثلث ( هزینه ) را کاهش دهند.

بررسی ها نشان داده است فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک ابزار توانمند ساز ( enabler ) استعداد انجام این کار را تا حد زیادی دارد. لذا در نظامهای رسمی آموزشی کشورها، طیف حرکت از مدارس هوشمند تا مدارس مجازی را می توان مشاهده نمود .

یک طرف این طیف، مدارس هوشمند هستند به طوری که از این فناوری جهت امتداد ذهن و فکر بشر استفاده می نمایند و یاددهی-یادگیری رو در رو را در کلاس درسی با آن مجهز می نمایند. از آنجا که دانش آموزان، سبکهای یادگیری ( learning styles )  متفاوت دارند و بر اساس تئوری هوش چند گانه ( multiple intelligence )هوارد گارنر، هر دانش آموز برای یادگیری هر مفهوم، یکی از توانمندیهای هوشی خود را که به آن مسلط تر است را به کار می بندد. نظام آموزشی فعلی توان لحاظ کردن این تفاوتها و تنوعات را ندارد، برخی دانش آموزان با تصویر، برخی با صوت و برخی با حرکت بهتر یاد می گیرند. با استفاده از توان چند رسانه ای ( multimedia ) فناوری اطلاعات تا حد زیادی این تنوعات را می توان پاسخ داد. طرف دیگر این طیف ( یادگیری الکترونیک ) است ( e-learning )که می تواند مورد استفاده قرار گیرد. می توان آن را در امتداد فعالیت های رسمی آموزشی به کار گرفت تا ساعت آموزش به ساعت بسته شدن مدرسه ختم نشود و با استفاده از توان شبکه ای، یادگیری را به خانه و خارج از ساعت مدرسه کشاند.

برگزاری دوره های از راه دور یا اصطلاحا آموزش مجازی، که مخاطبان آن، دانش آموزان در سنین بالا و دوره های تربیت معلم، دوره های ضمن خدمت معلمان، دبیرستانهای بزرگسالان و امثالهم هستند یکی دیگر از کارکردهای یادگیری الکترونیک در آموزش و پرورش است. یادگیری الکترونیک، دارای ویژگیهای خاص است که هم از بعد فنی و هم از نظر پداگوژی ( pedagogy )جای بحث و بررسی دارد.

بعد فنی آن مربوط به متخصصان تکنولوژی، شبکه، رایانه، LMS و ... است که در جای خود باید بحث شود. اما از بعد تعلیم و تربیت که وظیفه ماست محیط یادگیری الکترونیک باید دارای ویژگیهایی باشد که این ویژگیها برخاسته از نیاز سنجی از معلم،مدیر، دانش آموز و والدین است. تکنولوژیست ها باید خود را برای رفع نیاز کاربر مجهز نمایند. برخی از این ویژگیها عبارتند از:  معلم، مدیریت آموزشی و یا بهتر رهبری آموزشی را با مفهوم دقیق آن پیاده نماید،دانش آموز، با کار کردن در گروه ( همسالان و غیر همسالان ) نسبت به یادگیری خود مسؤولیت بپذیرد، فرایند یادگیری پژوهش محور باشد و دانش آموز پژوهش دهنده تربیت گردد،یادگیری پروژه محور ( Project – based – learning) عملیاتی شود، مدرسه و یا سازمان آموزش دهنده فضای تسهیل و دسترسی به داده را در اختیار قرار دهد، یادگیری عمیق و ادراکی باشد، رویکرد یادگیری از رفتار گرایی عبور کرده با سازگرایی واردشود.

پس از ذکر مباحث نظری نوبت به مرور اقدامات وزارت آموزش و پرورش در این حیطه می رسد. در اکثر کشورها، فعالیت ها و اقدامات مرتبط با توسعه و به کارگیری ICT در نظام آموزشی ابتدا به صورت مجزا و کوچک آغاز شده است و در اواخر دهه نود که اکثرکشورها اقدام به تهیه سیاست ها و راهبردها نمودند این اقدامات که اصطلاحا initiative ( ابتکارات ) نامیده می شوند در هم تلقیق شد و ( برنامه کلان ICT در آموزش و پرورش ) آنها را تشکیل می دهد. در آموزش و پرورش کشور ما نیز یک قضیه که مربوط به کارگیری ICT در نظام اداری می باشد تحت عنوان MIS از حدود سال 1369 آغاز شد و هم اکنون جزء قویترین نظام های جامع انفورماتیک کشور قلمداد می شود. اما بخش اصلی کار را می توان در چهار زمینه اصلی ( 4p ) دسته بندی کرد.

سیاست ( PolicY ) که بالاترین سطح است و شامل، سیاستها، چشم انداز، اهداف و ماموریت توسعه و به کارگیری ICT در آموزش و پرورش می باشد. ویرایش نخست این سند که  استرتژیک و نقشه حرکت سازمانها است در وزارت آموزش و پروش آماده شده است و مراحل اعتبار سنجی خود را طی می کند. برنامه ( program )زمینه دوم است که در این لایه، آموزش و پروش تعدادی برنامه های بلند مدت را در دست اجرا دارد. از جمله برنامه های بلند مدت " طراحی مدل مفهومی مدرسه مطلوب " است،که با هدف پرورش دانش آموز پژوهنده و سازمان یادگیرنده در حال بررسی و اعتبار سنجی است. بر اساس این مدل، لایه های اجرایی که مدارس و ستاد هستند مورد باز تعریف قرار می گیرند. از برنامه های میان مدت می توان به، نظام ملی اطلاع رسانی آموزش و پرورش اشاره نمود که پایگاه مرکزی برای تصمیم گیریهای ستادی و برنامه ریزیهای آموزشی خواهد بود. طرح (plan) لایه سوم است که بعد اجرایی است. از جمله طرحهای در دست اجرا می توان به طرح توسعه نیروی انسانی، طرح تجهیز مدارس و مراکز تربیت معلم و آموزشکده های فنی، آزمایشگاه رایانه، طرح تولید محتوای الکترونیک دروس، طرح LMS وزارت آموزش و پرورش و ... اشاره کرد.

ابراهیم طلایی

ماهنامه نگاه