چرا باید نماز بخوانیم؟
بحث درباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنایى با اسرار و رموزى است كه در این عمل عبادى نهفته است . باید توجه داشته باشیم كه خداوند متعال هیچ دستورى را بدون حكمت و علت بر بندهاش واجب و یا حرام نمىسازد. در این شكی نیست كه وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب میكند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعكس وقتی عمل و یا چیزی را حرام میكند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی كه مكروه و مستحب اعلام شدهاند. در این زمان كه علم پیشرفت كرده؛ بسیاری از علل و سود و زیانهایی برای اعمال ذكر میشود كه نشانگر حكمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخی چیزهاست.
شایان ذكر است كه انسان مومن و متعهد، در مقابل پروردگار روحیه تعبد و تسلیم پذیری دارد و نیازی به دانستن علل و حكمت احكام ندارد، گرچه دانستنش هم مشكلی ندارد. ولی اصل بر تعبد در برابر خداوند است.
خداوند، خالق تمام هستی است و همه موجودات به خالقیت خدا اعتراف دارند و خدا را تسبیح میكنند:
«یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزیز الحیكم؛ تسبیح مىگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاك عزیز حكیم را.»(1)
حال وقتی كه همه موجودات، خدا را تسبیح میگویند و او را عبادت میكنند ؛ آیا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگی و عبودیت نماید و هیچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكساری نماید؟
امام رضا (علیهالسلام) در حدیثی علت اقامه نماز را اینگونه بیان میفرمایند: «علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّوجل ـ و خلعُ الانداد و قیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسكنة والخضوع والاعتراف؛ علت نماز، اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریك براى او و ایستادن با خضوع و كوچكى و بیچارگى در پیشگاه خداست.»(2)
در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد كه دائما در كشاكش نیز میباشند. حال چنین انسانی كه نیروی شهوات و هواهای نفسانی در وجودش قوی است قطعاً دچار گناه و لغزش هم میشود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معنای اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است . در روایتی نیز آمده است:
«نماز، با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین، پنج بار در شبانهروز، با عظمت خدا، همراه است.»(3)
حال كه هواى نفس، هر لحظه انسان را به غفلت و سركشى سوق مىدهد و به غرور و خودخواهى دعوت مىكند و به افزونطلبى و تمامیتخواهى فرا مىخواند باید در مقابل آن، عاملى بسیار قوى و نیرومند كه مقابل این رذایل سد شود؛ وجود داشته باشد تا او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد و آن نماز است. چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذائل اخلاقى و گناهان است. و خداوند در آیهای یكی از علل و خواص نماز را اینگونه معرفی میفرماید:
«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ(4) ؛ نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد.»
و در روایتی از معصوم (علیه السلام) آمده است كه: «نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سركشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است.»(5)
از آنجایی كه انسان موجودی فراموشكار است، بیم میرود كه خداوند را فراموش كند و نیز از یاد ببرد كه موقعیتش به عنوان انسان در هستی چیست؟ و عمر خود را در حیوانیت و نفسانیت سپری نماید. لذا اینجاست كه:
«نماز او را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز بر مىانگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نكند چرا كه فراموشكارى، باعث طغیان و سركشى خواهد بود.»(6)
پس فلسفه نماز، حضور در پیشگاه خداوند و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به یكتایی پروردگار و جاودانگى او است كه نتیجهاش اصلاح و سعادت انسان و به كمال رسیدنش میباشد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهىها و تاریكىها او را مانع مىشود.»(7)
پینوشتها:
1ـ سوره مباركه جمعه، آیه 1.
2 ـ میزان الحكمة، ج5، ص376.
3ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
4- سوره : العنكبوت - آیه : 45 -
5 ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
6 ـ همان.
7ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
سایت تبیان
مهری هدهدی