تبیان، دستیار زندگی
محیا» سومین ساخته بلند سینمایی اكبر خواجویی ، فیلمی آبرومند و پذیرفتنی است. در فیلم با تمام ایرادها و ضعف‌هاش نوعی كوشش برای تعریف درست داستان به‌چشم می‌خورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشقانه بی‌ادعا

الهام حمیدی در محیا

«محیا» سومین ساخته بلند سینمایی اكبر خواجویی ، فیلمی آبرومند و پذیرفتنی است.

در فیلم با تمام ایرادها و ضعف‌هاش نوعی كوشش برای تعریف درست داستان به‌چشم می‌خورد.

«محیا» البته در مسیر روایت، دست‌اندازهایی دارد و ضعف‌هایی، اما در حد بضاعت سینمای بدنه ایران فیلمی است قابل قبول. اكبر خواجویی  پس از 2 دهه سریال‌سازی در رویكرد به سینما، سراغ ملودرامی عاشقانه رفته است و از همان فرمول‌های آشنای این نوع فیلم‌ها هم بهره گرفته (بعید می‌دانم كسی از خواجویی  انتظار نوآوری داشته باشد)؛ عشق پسر پولدار به دختر فقیر و دست آخر هم فرجام خوش.

محیا سومین ساخته بلند سینمایی اكبر خواجویی ، فیلمی آبرومند و پذیرفتنی است.

در فیلم با تمام ایرادها و ضعف‌هاش نوعی كوشش برای تعریف درست داستان به‌چشم می‌خورد.

خواجویی  كلیشه‌های این نوع سینما را خوب رعایت كرده است. ادعایی هم نداشته و مشخص است كه قصد داشته فیلمی بسازد كه تماشاگر آن را در سالن نیمه‌كاره رها نكند و می‌توان گفت كه به توفیق هم رسیده است. تمركز فیلم روی رابطه زوج جوان، بازی خوب شهاب حسینی و اجرای پذیرفتنی الهام حمیدی با كارگردانی‌ای كه می‌كوشد تا به‌جای تظاهر و تفاخر و ادا در خدمت روایت داستان باشد، «محیا» را در میان انبوه مدعیان به یكی از فیلم‌های قابل قبول اكران پاییزی بدل كرده است.

در «محیا» نه قرار بوده جایزه‌های  جشنواره خارجی  را به‌دست بیاورد، نه كارگردان میان ملودرام ساختن و دغدغه‌های روشنفكری سرگردان مانده (راستی چرا در سینمای ایران نمی‌شود ملودرام روشنفكرانه خوب ساخت؟!) و نه پیام‌های مهم اجتماعی جای ساختار و فرم و روایت را گرفته است. «محیا» یك ملودرام معمولی است كه تماشایش كسی را آزار نمی‌دهد؛ فیلمی سالم و سرگرم كننده كه با خیال راحت می‌توان تماشایش را به دیگران توصیه كرد.

اكبر خواجویی  در حد مقدور و ممكن فیلم خودش را ساخته است.به نظرم كارگردان «پدر سالار» با ساختن این ملودرام شسته‌رفته نشان از توانایی‌های تازه‌ای هم می‌دهد؛ این كه او پس از سال‌ها ساختن سریال‌های باری به هر جهت، هنوز می‌تواند فیلمی بسازد كه  90 دقیقه تماشاگر را با خود همراه كند، نكته جالب توجهی است.

در باب فاصله طبقاتی، نگاه سنتی به زن، اعمال غیرمنطقی كاراكترها، جمله قصارهایی به سبك فیلمفارسی و... می‌توان همان حرف‌های همیشگی را تكرار كرد ولی با توجه به شرایط حاكم بر سینمای ایران، انصاف حكم می‌كند سلامت نگاه و فروتنی سازنده «محیا» را پاس بداریم. این فیلمی است كه بدون تفرعن روشنفكرانه ساخته شده و سازنده‌اش در مقام پروردگار قرار نگرفته تا كاراكترها را به عقوبت برساند.

تمركز فیلم روی رابطه زوج جوان، بازی خوب شهاب حسینی و اجرای پذیرفتنی الهام حمیدی با كارگردانی‌ای كه می‌كوشد تا به‌جای تظاهر و تفاخر و ادا در خدمت روایت داستان باشد، «محیا» را در میان انبوه مدعیان به یكی از فیلم‌های قابل قبول اكران پاییزی بدل كرده است.

قرار نبوده همه مسائل هستی و كائنات در آن حل شود. كارگردان حد خود را می‌داند، داستانش را تعریف می‌كند و به تماشاگر احترام می‌گذارد. «محیا» به عنوان یك عاشقانه كوچك و بی‌ادعا، در سینمایی كه هر كس به نوعی قصد مهم جلوه دادن خود را دارد، اتفاقی دلپذیر است.

پرداختن به مسئله مرگ، البته در لحظاتی فیلم را در دام معناگرایی می اندازد ولی خوشبختانه تعداد این لحظات زیاد نیست و خواجویی  خیلی زود به عالم روایت داستان بازمی گردد.

محیا این پتانسیل را داشت كه به اثری معناگرا از جنس فیلم‌های بی مخاطب و بی خاصیتی كه فراوان دیده‌ایم، تبدیل شود اما چنین اتفاقی رخ نداده‌ است.سینمای ایران در شرایط فعلی، بیش از هرچیز به حضور كارگردانانی نیازمند است كه دغدغه داستان تعریف كردن داشته باشند.خواجویی  پس از دو دهه دوری از سینما نشان می دهد كه چنین دغدغه‌ای دارد.

تواضع و فروتنی هم به عنوان صفاتی كمیاب  در سینمای ایران، قطعاً جزو محسنات محیا و سازنده‌اش محسوب می شود.

منبع : همشهری