منم آن بچه آهویی که هر شب خواب می بینم که دارم گل به گل بو می کشم دشت جبینت را...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1387/08/20
وقتی که می بوسم زمینت را
اگر پنهان نمی کردی دل دریا نشینت را
به طغیان می کشاندی رود های سر زمینت را
من از این سوی ایوان چشم در چشم تو می دوزم
ببار ای آسمان وقتی که می بوسم زمینت را
من از بی تابی این سرزمین خشک فهمیدم
خراسان میکشد بر شانه آه اتشینت را
شبی انگور های تلخ کام تشنه نوشیدند
دو جام شربت از لب های مستی آفرینت را
اگر می شد که سر بالا بگیرم از گریبانم
به هر شکلی که باشد میگرفتم آستینت را
منم آن بچه آهویی که هر شب خواب می بینم
که دارم گل به گل بو می کشم دشت جبینت را