دستمزد ثابت به همراه درصدی از فروش
ماجرای دستمزد بالای بازیگران اتفاق جدیدی نیست و در گذشته هم یكی از مسائل مهم سینمای ایران بوده است.
در ادوار مختلف تهیه كنندگان بامسئله افزایش دستمزد بازیگران مشكل داشته و در قبال آن موضعگیری كردهاند، حتی در دورهای مبالغ مشخص و ثابتی برای بازیگران در نظر گرفتند. این مسئله پیامد نادرستی در پی داشت و تهیهكنندگان ناچار شدند با بازیگران ستاره كه نقش تعیینكننده در فروش فیلمها داشتند قراردادهای صوری امضا كنند. به این صورت كه به صورت قانونی مبلغی كه مورد تایید و توافق اتحادیه تهیهكنندگان بود پرداخت و بقیه مبلغ هم به صورت توافقی و به صورت پنهانی به بازیگر داده میشد. طبیعی است وقتی برای بازیگری چندین فیلمنامه برای كار پیشنهاد میشود، معنایش این است كه او مورد علاقه تهیهكنندگان و به نوعی تضمینكننده گیشه است. بنابراین طبق قانون عرضه و تقاضا این بازیگر هم دستمزد خود را بالا میبرد.
كلا مقوله دستمزد بازیگران را نمیتوان قانونمند كرد. زیاد بودن تقاضا در مقابل تعداد كم بازیگران ستاره، باعث میشود تا هر قانونی در این زمینه ناكارآمد جلوه كند. در كشورهای صاحب سینما، بازیگر تا زمانی كه براساس آمارهای شفاف و مشخص، صاحب محبوبیت گسترده است، دستمزدهای بالا دریافت میكند و به محض كاهش محبوبیت، پرداخت چنین دستمزدهایی متوقف میشود و حتی شاهد بودهایم كه چنین بازیگرانی سر از فیلمها و برنامههای تلویزیونی درآوردهاند.
در هالیوود البته تعداد بازیگران ستاره زیاد است و در مورد دستمزد، شفافیت كاملی وجود دارد. در اینجا اما هم تعداد چنین بازیگرانی اندك است و هم اعلام دستمزدها به رسانهها عرف نیست. یكی از راهكارهای مرتفع كردن معضل دستمزدها، تعیین نرخ ثابت برای بازیگران در كنار درصدی از فروش فیلم است.
ماجرای دستمزد بالای بازیگران اتفاق جدیدی نیست و در گذشته هم یكی از مسائل مهم سینمای ایران بوده است.
در این حالت بازیگر قادر است از تعداد بالای فیلمهایی كه به او سفارش داده میشود بیشترین و بهترین انتخاب را داشته باشد، دستمزدی هم كه دریافت میكند صدمهای به تولید نمیزند. از طرف دیگر اگر آن فیلم در اكران فروش مناسبی هم داشته باشد از سود آن نیز سهیم میشود. در چنین حالتی دیگر سرمایه فیلم صرف دستمزد بالای یك بازیگر نمیشود، زیرا در مواقعی شاهد آن هستیم كه حدود 40درصد سرمایه یك فیلم رادستمزد بازیگر ستاره فیلم به خود اختصاص میدهد. به هر حال زمانی كه 40درصد سرمایه فیلم را به یك بازیگر میدهیم سبب میشود تا به بقیه عوامل دستمزد كمی بدهیم كه این دستمزد كم به دیگر عوامل، سبب ضعیف شدن فیلم میشود.
پس اگر شرایطی مشابه آنچه به آن اشاره شد در خصوص دستمزدها تهیه شود باعث رونق سینما خواهد شد. البته این ویژگی میتواند به كارگردانها هم تعمیم داده شود. در این حالت همه عوامل در منافع و شكست فیلم سهیم خواهند شد. متاسفانه در شرایط كنونی تنها تهیهكننده و سرمایهگذار در این شكست سهم دارند. از آنجایی كه ما چندان سینمای پرفروشی نداریم با وجود تبلیغات گران فیلم و دستمزدها، مبلغ ناچیزی برای تهیهكننده میماند.
متاسفانه زمانی كه تهیهكنندهای به بازیگر اول خودش رقم بالایی دستمزد میدهد این خواست برای مجموعه بازیگری كار و حتی دیگر عوامل فنی كار هم بالا میرود. البته بخشی از این مشكل را میتوان با سیاستگذاریهای درآمدزایی برای ستارگان به انجام رساند.تبلیغات راهكار مناسبی برای این روش است.
یكی از عادات بد فیلمسازی كه چندی است در سینمای ما باب شده، این است كه كارگردانها و تهیهكنندگان ما به چند بازیگر محدود سوق پیدا كردهاند. یعنی چندین بازیگر مطرح را در یك فیلم گرد هم جمع میآورند. این افراد با این حركت تماشاچی ما را به این سمت سوق میدهند كه اگر فیلمی این تعداد بازیگر را در خود ندارد فیلم خوبی نیست و از آن استقبالی نمیشود. این اتفاقی است كه در فیلم «دعوت» ابراهیم حاتمیكیا و «دایره زنگی» به نسبت فیلمهایی مانند «سه زن» و یا «آواز گنجشكها» رخ داده است. در چنین حالتی زمانی كه تعداد محدود بازیگران ما درگیر ساخت یك فیلم میشوند دیگر فرصت حضور در فیلمهای دیگر را ندارند. متاسفانه با این شكل سرمایهگذاری فیلم به مرز خطرناكی رسیده است زیرا سینمای ما توان سرمایهگذاری 500میلیونتومان برای هر فیلم را ندارد.
منبع : همشهری