شهادت از نگاه استاد شهید مطهری
مثل شهید، مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوختهشدن و فانی شدن و پرتوافكندن است تا دیگران در این پرتو كه به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و كار خویش را انجام دهند.
شهدا شمع محفل بشریتاند و محفل بشریت را روشن كردند. اگر این محفل تاریك میماند هیچ دستگاهی نمیتوانست كار خود را آغازكند یا ادامه دهد.
هیچ وقت خون شهید هدر نمیرود، خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دریایی از خون میگردد و در پیكر اجتماع وارد میشود.
شهادت تزریق خون است به پیكراجتماع و این شهدا هستند كه به پیكر اجتماع و در رگهای اجتماع خون جدید وارد میكنند.
علی(ع) به امید شهادت زنده بود. اگر این امید را از او میگرفتند خیری در زندگی نمیدید و زندگی برایش بیمعنی و بیمفهوم بود.
گریه بر شهید، شركت در حماسهی او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست.
منطق شهید، منطقی است آمیخته با منطق عشق از یك طرف و منطق اصلاح و مصلح از طرف دیگر.
شهید به خون خود و در حقیقت به تمام وجود و هستی خود ارزش و ابدیت و جاودانگی میبخشد.
شهید، شهید، كلمهی دیگری جای این كلمه را نمیگیرد و نمیتواند بگیرد.