عاشق ترین شعر خود را دادم به چـشمان آهو
یاد نگاه قشــنگـت: آهـوى از بند رســته!
هـر چنـد باران نیامــد، از آسـمان صدایت
...گفتم برایت بگویم: اى عـشـق! قلـبم شكسته!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1387/08/19
هشت شعر برای هشتمین عرش (2)
ای عشق قلبم شکسته!
کوچههای خراسان
چشمههای خروشان تو را میشناسند |
موجهای پریشان تو را میشناسند |
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی |
ریگهای بیابان تو را میشناسند |
نام تو رخصت رویش است و طراوت |
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند |
هم تو گلهای این باغ را میشناسی |
هم تمام شهیدان تو را میشناسند |
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی |
ای که امواج طوفان تو را میشناسند |
بوی توحید مشروط بر بودن توست |
ای که آیات قرآن تو را میشناسند |
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری |
آی پیدای پنهان تو را میشناسند |
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد |
چون تمام غریبان تو را میشناسند |
کاش من هم عبور تو را دیده بودم |
کوچههای خراسان تو را میشناسند |
قیصر امینپور
آشناى غریبان
كاش یك شب باز مهمان دو چشمت میشدم |
ریزه خوار مشرق خوان دو چشمت میشدم |
كـاش یك شب میگذشتم از فراز چشم تو |
گرم گلگشـت خـراسان دو چشمت میشدم |
كـاش یـك شب میسرودم گنبد زرد تو را |
فارغ از دنیا، غزلخوان دو چشمت میشدم |
كاش یك شب مینشستم با ضریح چشم تو |
بـاز هـم پـابـند پیمان دو چشمت میشدم |
صحن و ایوان تو را اى كاش جارو میزدم |
چـون كـبوترها نگهبان دو چشمت میشدم |
كاش یك شب معرفت میچیدم از چشمان تو |
غـرق در دریاى عرفان دو چشمت میشدم |
كـاش یك شب میشدم خیس نگـاه سبز تو |
شـاهد اعـجاز بـاران دو چشمت میشدم |
سخت شیرین است طعم روشن چـشمان تو |
كاش یك شب باز مهمان دو چشمت میشدم |
رضا اسماعیلی
آهوى از بند رسته
بـى تواسیرم،اسیرم، گـریان و در هم شكسته! |
دركوچه زردپاییز رنگ برگ بى روح و خسته |
بى توچه سخت است پرواز،پرواز تاعمق باران! |
انـگارزخمى است بالم، زخمى كه خونش نبسته |
من غـربت یك تغـزل بـر شاخـه هاى نسیمم |
امید یك صبح آبى، از لحـظه هـایم گســسته |
عاشق ترین شعر خود را دادم به چـشمان آهو |
یاد نگاه قشــنگـت: آهـوى از بند رســته! |
هـر چنـد باران نیامــد، از آسـمان صدایت |
گفتم برایت بگویم: اى عـشـق! قلـبم شكسته! |
مریم روحبخش