كنار سفره كه بودیم حرف مشهد شـد
وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1387/08/19
كبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد
كنار سفره كه بودیم حرف مشهد شـد
وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد
دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم
و سیل اشك كه پشت پلكها سد شد
و دخترم كه به دل حسرت زیارت داشت
درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد
دو سـال هست كه تو قـول داده ای بابا
بـرای مـا كه نـرفتیم واقعـآ بـد شد
تمام بودنـم آوار شـد و یـك لحظــه
زمان برای عبور از خـودش مردد شد
دو روز بـعد بلیـط و شـروع یك پروار
كبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد
قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه كه سرشار بـوق ممتد شد
و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی
نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد
اسماعیل سکاک قزوین