تبیان، دستیار زندگی
ای ضامن غریبی آهوها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

أ أدخل یا خورشید؟

یا علی بن موسی الرضا

پشتم به آسمان شما گرم است

در ازدحام شوم هیاهوها

دل می زنم هراس اسارت را

ای ضامن غریبی آهوها

ایوان طلا ! گرفته دلم رخصت

من ابری ام ( أادخُلُ ) یا خورشید ؟

...حالا نشسته ای چه کبوتر !

بر گنبدش ، تو خسته زسوسوها

گم می کند زلالی این کاشی

اسلیمی سکوت نگاهم را

در لابهلای آن همه بی تابی

پای ضریح ... محضر شب بوها

با پلک های خیس به امیدی

نذر تو می کنند فقط ، دریا

خلخال های نقره و مروارید

زنهای دل شکسته جاشوها

اسپند؟ عود؟ عطر گلاب این نیست !

احساس می کنم ، نه! یقین دارم

خوشبوترین نسیم خراسانی

یک لحظه رد شدید از این سوها

افتاده اند از نفس آری تو

تنها تو قادری که ببخشایی

امشب کنار پنجره فولاد

نایی به نا توانی زانوها

آورده است با خودش از ده

آه ... چادر نماز گل گلی اش را باد

مادر بزرگ رفت و حرم را نه !

هرگز ندید فصل پرستوها

عاطفه رنگ آمیز طوسی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.