دنیای سه طلاقه شده
ضرار بن ضمره نقل میكند: پس از شهادت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به نزد معاویه رفتم. و او گفت: على را برایم توصیف كن!
گفتم: از من درگذر! و او گفت: ناچاری كه بگویى.
پس ناچار حضرت علی (علیه السلام) را توصیف كردم: به خدا كه او نامتناهى بود و پر قدرت. حق و باطل را از هم جدا مىكرد، به عدل حكم مىكرد، چشمههاى دانش از وجود او مىجوشید، سخنانش حكمت آمیز بود، از دنیا و ظواهر فریبنده آن، بیزار بود. به شب و دهشت آن مانوس بود. در اشتیاق خدا اشك مىریخت، اندیشهاى عمیق داشت .
جامه خشن را خوش مىداشت. طعام ناگوار را مىپسندید، در میان ما، همانند یكى از ما بود، چون مىپرسیدیم پاسخمان مىداد و چون دعوتش مىكردیم به نزدمان مىآمد و ما با همه نزدیكى كه با او داشتیم، از شكوهش، با او توان سخن گفتن نداشتیم.
دینداران را محترم مىشمرد و نیازمندان را به خود نزدیك مىداشت. نیرومند به باطل در او طمع نمىبست و ضعیف از دادگرى او نومید نبود. و شهادت مىدهم كه او را در یكى از شب زندهدارىهایش كه شب، پرده تیرگى بر جهان كشیده بود، و ستارگان، از تاریكى آن به چشم نمىآمدند، دیدهام در حالى كه محاسن خویش را به دست گرفته بود و چون مار گزیده به خود مىپیچید و از سر اندوه مىگریست و مىگفت:
اى دنیا! دیگرى را بفریب و متعرض من مشو؟ خود را براى من مىآرایى؟ دور است ! دور است ! تو را به سه نوبت طلاق دادهام، كه بازگشتى ندارد. زیرا عمر تو كوتاه است و قدرت ناچیز و شادیت كوچك .
آه ! آه ! از كمى توشه و درازى سفر و وحشت راه .معاویه گریست و گفت: خدا ابوالحسن را بیامرزد! به خدا همچنان بود. اى ضرار! اندوه تو بر او چگونه است؟ گفتم: اندوه من، اندوه كسى است كه فرزندش را در آغوشش كشته باشند، كه هیچگاه، اشكش خشك نشود و غمش فرو ننشیند.
این حدیث، از كتاب "كشف الیقین فى فضایل امیرالمؤمنین" گرفته شده است .
منبع:
كشكول شیخ بهایی، دفتر اول، با تصرف .