تبیان، دستیار زندگی
دیروز که جمعه بود به همایشی دعوت شده بودم که اعلان و یا اعلام موجودیت یک حزبی بود که قبلاً به اسم دیگری فعالیت داشت. اما حالا با یک نام دیگر و با رویکردی حزبی و گویا به جهت انسجام بیشتر هواداران وارد عرصه فعالیت شده .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگه بشه چی می شه!؟
گفتگو

حاشیه‌ای بر متن

دیروز که جمعه بود به همایشی دعوت شده بودم که "اعلان و یا اعلام" موجودیت یک حزبی بود که قبلاً به اسم دیگری فعالیت داشت. اما حالا با یک نام دیگر و با رویکردی حزبی و گویا به جهت انسجام بیشتر هواداران وارد عرصه فعالیت شده .

حاشیه: ما نه می خواهیم این حزب را تایید کنیم و نه می خواهیم تایید نکنیم بما چه!

ولی آدمهایی در این سمینار دعوت شده بودند که حرف های خوبی می زدند که گفتم برای خالی نبودن عریضه همچین یک نمه از اون حرفها را برای شما بگم.

سخنران اول یک نماینده مجلس بود که خدا وکیلی حرف های خوبی زد، می گفت وقتی به گذشته سی ساله نگاه می اندازیم گذشته پرافتخاری را می بینیم اما جلویمان هنوز هم یک راه پر دست انداز و پر فراز و فرود را می بینیم که باید چاره ای بیندیشیم.

سخنران بعدی رییس مجلس هفتم بود آقای دکتر حداد عادل.

او حرفهایی زد که از جنس حرفهای سابقش نبود. می گفت بعضی‌ها می گند اصلاً حزب می خوایم چکار؟ هر کسی هم که داخل حزب و گروه باشه از نظر اینها ضد ارزشه .

یک عده ای هم می گند حزب نمی خوایم، می خوایم چیکار؟

آدمهایی در این سمینار دعوت شده بودند که حرف های خوبی می زدند که گفتم برای خالی نبودن عریضه همچین یک نمه از اون حرفها را برای شما بگم.

حاشیه:اسمش نیار خودشو بیار

اما تمام رفتارشان حزبی است و (فقط هر کسی که عضو حزب شون مجال داره).

حاشیه "داداش، پسر خواهر،خواهر، دوماد،رفیق، دوست، همکلاسی، همدانشگاهی ... برو تا بچه های خط ری - شوش، توی دست و پاشون می لوله.

دکتر حداد می گفت می خواهم آنچه را در این چند ساله لمس کرده‌ام به شما بگم.

اداره کشور کار گروهی است، با یک نفر نمی شه مملکت را اداره کرد، هیچوقت اینچنین نبوده و امروز ناممکن‌تر از همیشه

خلاصه: کشور  از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، بین المللی و ...  باید اداره بشه، که با یک کار گروهی انجام می شه .

دکتر غلامعلی حدادعادل

می گفت اندیشه‌ها نباید صرفاً یک کتاب باشد باید به عمل تبدیل شود و فقط تو کتابها نمونه.

می گفت شهید بهشتی برای تربیت افراد سرمایه گذاری می کرد و به این امر معتقد بود.

حاشیه: یکی از رفقا چند روز پیش می گفت فلان دانشمند غربی می گوید برای کاشتن گندم یکسال باید انتظار بکشی برای کاشتن درخت 5 سال برای تربیت آدم 100 سال.

دکتر حداد می گفت اینکه فلانی آدم خوبی است، درست، اما آیا او برای هر مسئولیتی خوبه؟ آیا می تواند نماینده خوبی باشد؟ شرط لازم است اما کافی نیست.

او می گفت ما در قانونگذاری باید فعال باشیم، مانند کوهنوردانی که می خواهند به قله برسند با هم حرکت کنیم .

باید یک مرکز مدیریت اندیشه و  عمل وجود داشته باشد، اما صریحاً می گویم چنین چیزی نیست در نتیجه مجلس گرفتار روزمرگی است ما در مسیر قانون برنامه حرکت نمی کنیم و حتی قانون بودجه ما ارتباط منطقی با قانون برنامه ما ندارد .

نه در برنامه ریزی و نه در نظارت موفق نیستیم .

وقتی به گذشته سی ساله نگاه می اندازیم گذشته پرافتخاری را می بینیم اما جلویمان هنوز هم یک راه پر دست انداز و پر فراز و فرود را می بینیم که باید چاره ای بیندیشیم

عده ای از راه می رسند و دور هم می نشینند می شود مجلس اما این مجلس نمی شود، اینکه هر کس از راه برسد از او بخواهیم وزیر فلان وزارتخانه شود درست نیست .

نمی شود اینطور کشور را اداره کرد ، حاشیه: من چکاره بیدم؟ اسیر تعصب حزبی نشوید.

دکتر حداد می گفت: آدم هایی را می شناسم که به راحتی پشت سرشان نماز می خوانم اما یک ذره بین دست گرفته‌اند و آدمها را از هم سوا می کنند این مال فلان حزب است اون مال بهمان حزب، این حیرت آور است!! و البته مخصوص دیگران هم نیست اگر من و شما هم حزبی باشیم شاید به این اینجا برسیم.

ایجاد حزب به معنای نفی سایرین نباشد،  نباید باند بازی کنیم و افرادی که عضو حزب ما هستند به آنها مجال  دهیم مقام دهیم،  این‌ها خطر است و به نوعی بت شدن حزب است.

حاشیه: (ایشان فرمایشات متفاوتی داشتند آنقدر متفاوت که ...)

اما سخنران دیگر حاج آقا ابوترابی بود که واقعاً از ان دسته آدمهای به تمام معنا انسان است و بقول آن بزرگ: انسان العین و عین الانسان، بوی  برادر شهیدش را می دهد. خوش نفس، مقدس، در یک کلام آقا.

او می گفت قرآن عصر انسانیت را بر دو بخش تقسیم کرده است.

1- کمون اولیه و عصر طفولیت عقل یعنی جامعه ساده تهی از رشد و تعالی علمی كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً  مردم [در آغاز] یك دسته بودند؛  [و تضادی در میان آنها وجود نداشت] سپس عصر بلوغ عقل و فراغت از دوران طفولیت آغاز می شود فبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ و  [بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال‏] خداوند، پیامبران را برانگیخت‏؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و كتاب آسمانی‏، كه به سوی حق دعوت می‏كرد، با آنها نازل نمود.

اختلاف لازمه رشد علمی است و لازمه یک حیات عقلانی و انسانی است، اما به قول امام راحل که بنده خود حاضر در  آن جلسه بودم و در پای سخنان ایشان بزرگان اهل تقوا حضور داشتند، فرمودند  "اختلافات ما همه ریشه در هوا و هوس دارد"

تا حکومت دینی تشکیل دهند لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ تا در میان مردم‏، در آنچه اختلاف داشتند، داوری كند.

اقای ابو ترابی افزود: برای حکومت علم و قدرت لازم است همانگونه که خداوند فرمود:وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوَاْ أَنَّی یَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْكَهُ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ  یعنی و پیامبرشان به آنها گفت‏: (خداوند [طالوت‏] را برای زمامداری شما مبعوث [و انتخاب‏] كرده است‏.) گفتند: (چگونه او بر ما حكومت كند، با اینكه ما از او شایسته‏تریم‏، و او ثروت زیادی ندارد؟!) گفت‏: (خدا او را بر شما برگزیده‏، و او را در علم و [قدرت‏] جسم‏، وسعت بخشیده است‏. خداوند، ملكش را به هر كس بخواهد، می‏بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است‏؛ و [از لیاقت افراد برای منصب‏ها] آگاه است‏.)

حاج اقا ابوترابی

در ادامه بیان داشت: خداوند می فرماید یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یعنی ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی كه از تو پیروی می‏كنند، برای حمایت تو كافی است [؛فقط بر آنها تكیه كن‏]!   بنابراین معیت و همراهی با رسول گرامی مقام والایی است که به هر کس ندهندش که علی علیه السلام را در اوج این معیت می بینم و سلمان را در مر حله بعد .

و طبق آیه شریفه مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِه  یعنی محمّد [صلی الله علیه و آله و سلم‏] فرستاده خداست‏؛ و كسانی كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شدیدند، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال ركوع و سجود می‏بینی در حالی كه همواره فضل خدا و رضای او را می‏طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است‏؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است‏، همانند زراعتی كه جوانه‏های خود را خارج ساخته‏، سپس به تقویت آن پرداخته تا محكم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتی وامی‏دارد؛ این برای آن است كه كافران را به خشم آورد [ولی‏] كسانی از آنها را كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است .

اسیر تعصب حزبی نشوید.

اختلاف لازمه رشد علمی است و لازمه یک حیات عقلانی و انسانی است، اما به قول امام راحل که بنده خود حاضر در  آن جلسه بودم و در پای سخنان ایشان بزرگان اهل تقوا حضور داشتند، فرمودند  "اختلافات ما همه ریشه در هوا و هوس دارد" همانگونه که قرآن می فرماید وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاء إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ  یعنی افراد باایمان‏، در آن اختلاف ندارند، تنها [گروهی از] كسانی كه كتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‏های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری‏، در آن اختلاف كردند. خداوند، آنهایی را كه ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش‏، رهبری نمود. [امّا افراد بی‏ایمان‏، همچنان در گمراهی و اختلاف‏، باقی ماندند.] و خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدایت می‏كند.

تبیان - آقامیری