تبیان، دستیار زندگی
نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد! حتی وجودش در هر محیط آموزشی خالی از دردسر نیست!...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسکلت اما خندان

وزیر نفت رجایی(قسمت اول)

محله ی خانی آباد از دوران قاجاریه شکل گرفت و از آن زمان تا حالا انسان های نام آور زیادی را در خود جا داد. خانه هایی در آن هست که عمرشان به صد سال می رسد و مستأجران آنها سه نسل را در یک خانه اجاره ای سپری کرده اند. در این محله قدیمی کمتر کسی بود محمد جعفر تندگویان را که در بازارچه شاهپور کفاشی داشت، نشناسد. «مردی آرام و اهل مسجد و دعا!» این خصلت پدر بود که محمدجواد کوچک را نیز اهل دین نمود.

شهید تندگویان

ده سال داشت که یک شب جمعه، در مسجد برق قطع شد هیچ وسیله ی روشنایی نبود مردم ناامید از خواندن دعای کمیل برخواستند بروند که محمد جواد به تشویق پدر با صدایی بلند دعا را از حفظ شروع به خواندن کرد.

این پسر که به گفته اشرف السادات، مادرش جثه ای ضعیف و نگاهی نافذ داشت، دبیرستان را تمام نکرده، عربی و انگلیسی را خوب حرف می زد.

ناخن های جواد را کشیده اند؛ چندین بار به پیشانی و نقاط حساس بدنش شوک داده اند و پای راستش را با مته برقی سوراخ کرده اند.

سا ل1349 او جزء شش نفر برگزیده دانشگاه فنی تهران بود که برای ادامه تحصیل به کشور انگلستان اعزام می شدند. در آزمون عملی از او پرسیدند: «اگه توی خیابون های انگلستان با دختری نیمه عریان که بهت اظهار لطف و علاقه می کنه روبرو بشی چه عکس العملی نشون می دی؟» جواد پاسخ داد: «چون نمی تونم در اون جامعه از رواج منکر جلوگیری کنم، سعی می کنم خودم رو از مسیر او دور کنم. بعد از خداوند می خوام که منو یاری بده تا بر نفس اماره ام مسلط شم و طلب توفیق می کنم که حتی در عالم تصور و رؤیا هم به او فکر نکنم.»

با این پاسخ، جواد در برابر نگاه تمسخر آمیز مسئولین گزینش قرار گرفت و زیر ورقه ی آزمون او نوشته شد: «نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد! حتی وجودش در هر محیط آموزشی خالی از دردسر نیست!»

بالاخره او در دانشگاه صنعت نفت آبادان مشغول به تحصیل شد جواد در همان روزهای اول با علی اصغر لوح و مهندس بوشهری که از دانشجویان سال های بالاتر و عضو فعال انجمن اسلامی دانشگاه بودند، آشنا شد. بوشهری راجع به شخصیت او می گوید: از همان اول فهمیدم می تواند یک مهره اساسی برای انجمن و حتی دانشگاه باشد. نگاهی تیزبین داشت و تفکراتش بسیار متعالی و بلند پروازانه بود.

زمانی که با مادرم به ملاقات او رفتیم، به اسکلت شبیه بود؛ رنگ پریده استخوانی و لاغر، در حالی که به ما لبخند می زد و دست هایش را زیر میز از دید مادرم پنهان می کرد، روبرویمان می نشست.

او انجمن اسلامی غیر فعال را فعال کرد و سخنرانی مهم دکتر شریعتی درباره ی «چهار زندان انسان» و «مخروط جامعه شناسی فرهنگی" به دعوت و پیگیری های جواد از دکتر شریعتی در دانشگاه انجام شد.

زندگی نامه شهید جواد تندگویان

در سی ام فروردین 1350 اولین نامه خرم، رئیس ساواک آبادان به تهران مخابره شد: به تازگی چند نفر به سر کردگی محمدجواد تندگویان به دلایلی که عمالشان بی تأثیر از دانشجویان دانشگاه های دیگر مثل پلی تکنیک تهران نیست، پای سخنرانانی مثل شریعتی، هاشمی نژاد و حجازی را به دانشگاه باز کرده اند و علیه ریاست دانشگاه شایعه پراکنی می کنند.

جواد در طول دوران دانشجویی و بعد کارمندی در شرکت نفت، چه مخفیانه و چه علنی علیه شیوه های تولید و صادرات نفت و دفاع از کارگران در پالایشگاه سخن گفت تا بالاخره ساواک در تاریخ اول آبان 1353 طی نامه ای رسمی اعلام کرد: «به خدمت سربازی محمدجواد تندگویان با درجه سروانی در شرکت نفت آبادان خاتمه داده شد و او با سمت سرباز صفر مابقی خدمت را در قسمت پشتیبانی منطقه 2شیراز سپری خواهد کرد.» در واقع با این حکم، طومار کار جواد در هر سازمان دولتی بسته شد و او مجبور شد برای تهیه مخارج زندگی اش روی وانت پدر کار کند.

زندان ساواک

در شب هنگامی که محمدجعفر تندگویان –پدر جواد-، کنار حوض حیاط نشسته بود و در سکوت شب برای پسر دربند و عروس جوانش دعا می خواند،خبر تولد مهدی، نوه اولش را به او دادند.

نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد! حتی وجودش در هر محیط آموزشی خالی از دردسر نیست!

پس از تحمل هفت ماه سخت، ساواک به خانواده تندگویان اجازه ملاقات با پسرشان را داد. خواهر جواد بعدها درباره ی آن ملاقات چنین گفت: «زمانی که با مادرم به ملاقات او رفتیم، به اسکلت شبیه بود؛ رنگ پریده استخوانی و لاغر، در حالی که به ما لبخند می زد و دست هایش را زیر میز از دید مادرم پنهان می کرد، روبرویمان می نشست.»

بعدها از هم بندی هایش شنیدم: ناخن های جواد را کشیده اند؛ چندین بار به پیشانی و نقاط حساس بدنش شوک داده اند و پای راستش را با مته برقی سوراخ کرده اند.

ادامه مطلب هم حتما نظرتان را جلب می کند.فردا 13 آبان ماه ادامه مطلب را از اینجا بخوانید، به از دست دادن چنین مردانی افسوس خواهید خورد.

منبع:امتداد

مطالب مرتبط:

رازهای وزیر نفت

مصاحبه با فرزند شهید تندگویان

برای یافتن پاسخ این سؤال اینجا کلیک کنید.