تبیان، دستیار زندگی
و اما موهبت الهی خودش را نشان داد و كودك 8 ساله موضوع گفتگوی اهل روستا مخصوصا اساتید حفظ و حفاظ شد به خاطر صدای زیبایش تاثیر به سزائی در شدت اهتمام استادمان به او و خیر خواهی و مراقبت دائمی از او داشت چرا كه آثار خوبی را در چهره او می دید و آینده روشنی در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با قاریان مشهور جهان

(3)

استاد راغب مصطفی غلوش

استاد راغب مصطفی غلوش

  1. ولادت
  2. از مسجد حسینی تا رادیو
  3. گروهبان و قاری رادیو
  4. سفر به دول مختلف دنیا

ولادت

استاد راغب مصطفی غلوش قاری مسجد دسوقی در دسوق به روز 5 جولای 1938 میلادی در روستای (برما) مركز طنطا در استان غربی متولد شد …پدرش می خواست كه وی را به تحصیل علوم ابتدائی بفرستد تا صاحب پست بزرگی شود ولی تدبیر امور به دست خالق متعال است در روستا مكتب های زیادی بودند و گرایش ورویكرد به آنها كاملا محسوس و و ملموس بود و مردم در آنزمان از آنجا كه كلمه (عالم ) جز به رجل دینی مخصوصا امام مسجد كه خطبه نماز جمعه را می خواند اطلاق نمی شد به حفظ قرآن كریم توسط فرزندانشان همت میگماشتند تا آنها عالم شوند .

بخاطر مصلحتی كه فقط خداوند از آن آگاه است یكی از نزدیكان به پدر او حاج مصطفی غلوش راهنمائی می كند كه فرزندش راغب را به یكی از اساتید حفظ بسپارد تا حفظ قرآن را به او بیاموزد و به خاطر اشتیاق و عرق دینی شدیدی كه در دل اهل روستا مانند حاج مصطفی وجود داشت او با این نظر موافقت كرد و راغب را گوشزد نمود كه هر روز پس از درس به مكتب برود…

و اما موهبت الهی خودش را نشان داد و كودك 8 ساله موضوع گفتگوی اهل روستا مخصوصا اساتید حفظ و حفاظ شد به خاطر صدای زیبایش تاثیر به سزائی در شدت اهتمام استادمان به او و خیر خواهی و مراقبت دائمی از او داشت چرا كه آثار خوبی را در چهره او می دید و آینده روشنی در میان مشاهیر قاریان را از وی متوقع بود وهمین مسئله باعث شد كه راغب تاقبل از 10 سالگی موفق به حفظ قرآن كریم گردد و بعد از حفظ كامل قرآن، نیكو دانستن احكام آن بدست شیخ عبدالغنی شرقاوی در روستای برما.

بنابر تاریخ اعلام شده به رادیو رفتم با امتحان را نزد هیات داوران به اتمام برسانم آنجا در اطرافم 160 قاری دیدم، ایشان به من گفتند: تو در ضمن نگهبانی هستی ؟ -من لباس سربازی به تن داشتم- من گفتم من هم همراه شما هستم و برای امتحان آمده ام ایشان تعجب كردند و بعضی از آنها برای من آرزوی موفقیت كردند

درسن 14 سالگی ذكر خیرش به روستاهای همجوار رسید و پیشرفت تا به شهر طنطا جایگاه عالمان هم رسید در رمضان سال 1953 دعوتهائی پشت سر هم از روستاها و شهرهای نزدیك به روستا به او رسید در سن 15 سالگی به روستای (محلة القصب) در استان كفر الشیخ دعوت شد این مهم در ابتداء كار سختی بود در میان فضائی كه امواج رقابت در بین خبرگان كرسی تلاوت در این منطقه مخصوصا استان غربی موج می زند چگونه بدین جایگاه بلند نائل گردد.

قاری جوان وجوانمرد و جسور به آنچه می دید و یا می شنید كه رقابتها و مسابقاتی كه آتش آنرا قاری یگانه استاد مصطفی اسماعیل بر افروخته بود به اوج خود می رسد اعتنائی نمیكرد بر او لازم بود كه بدنبال عواملی بگردد كه او را برای وقوف بر این سرزمین سخت كمك كند و نیز قواعدی استوار كه از میان آنها بتواند به دعوتی كه احیانا از طرف یكی از ایشان به او برمی خورد پاسخ گوید .

او به درستی دریافت كه بزرگواری و عظمت از جانب خود او سر نخواهد زد وهمانا بر طالب آن لازم است كه با كوشش ومداومت به سویش سعی كند، بنابراین استادی استوار و متین در علوم قرآن را جستجو نمود تا علم تجوید و قرائات را از او فرا گیرد او متوجه قبله علوم قرآن شهر طنطا شد و به مؤسسه و آكادمی قرائات در مسجد احمدی ملحق شد و مرحوم استاد ابراهیم طبلیهی متولی امور او شد ، استاد راغب می گوید:

"... و من موفق شدم كه در منطقه خودمان یك نمونه عالی از استاد مصطفی اسماعیل قرار بدهم من در صدد تقلید او بر آمدم و به شهر طنطا رفته و بدنبال عالم قرائاتی می گشتم تا اینكه یكی از معروفین مرا به مردی در مؤسسه احمدی راهنمایی كرد كه نامش مرحوم شیخ ابراهیم طبلیهی بود كه به من تجوید و احكام درست را آموخت و من در نزد او قرائت كردم و او مرا ترغیب كرد تا هر روز در مقام احمدی قرائت كنم ، مخصوصا ما بین اذن و اقامه عصر، بسیاری اطراف مرا پر می كردند و به لطف خداوند دردل بسیاری از مردم راه پیدا كردم بالاخص به جهت اینكه من از استاد مصطفی در اداء اعجاب بر انگیز و محبوبش در نزد مردم تقلید میكردم ، من به روستاهای استان غربی دعوت شده و در استانهای همجوار هم شناخته شدم از چیزهائی كه مرا كاملا به خودم مطمئن می ساخت كوشش و مقاومت و حرص زیاد و شدید من بر قرآن كریم و تلاوت همراه با تعهد و تقوای آن بود"

قاری جوان راغب مصطفی غلوش توانست در سن كوچكی و قبل از 18 سالگی برای خود مجد و عظمتی بیافریند ،با اینكه حق دفاع از وطن بر عهده او قرار گرفت و برای سربازی و اداء خدمت خوانده شد چیزی كه چاره و گریزی از آن نبود، در سال 1958م در حالیكه 20 سال داشت سربازی را شروع كرد و به مركز آموزش اداره امنیت مركزی فرستاده شد او می گوید :

"... وبا توجه به اینكه من به نیروهای امنیت مركزی ملحق شده بودم دائما به مسجد امام حسین علیه السلام تردد میكردم و خبر میگرفتم تا اینكه اگر شده حتی یك آیه در بزرگترین و مشهورترین مساجد مصر و قاهره قرائت كنم و بر این امر حریص بودم كه خود را به مسئولین مسجد عرضه كنم تا شاید برایم فرصتی پیش آید تا ده آیه ای قرائت كنم یا در این مسجد بزرگ اذان بگویم به شیخ مسجد حسینی شیخ حلمی عرفه معرفی شدم و آنچه مقدور بود از قرآن در نزدش خوانده و او بسیار از من خوشش آمد …و روزی به آنچه در درونم بود تصریح كرده و از او خواستم كه بزرگواری كرده و به من برای اذان و قرائت یك عشر قبل از اقامه نماز اجازه دهد ، او به من گفت: راغب اگر شیخ طه فشنی تاخیر كرد فرصتی برای تو خواهد بود ، من از ته قلب از خداوند خواستم كه شیخ طه فشنی تاخیر كند و گوئی كه درهای آسمان بتمامی باز گشته بود و خداوند دعوت مرا اجابت فرمود و شیخ فشنی تاخیر كرد و موعد اذان نزدیك شد و شیخ حلمی به من گفت: آماده باش و به مسئول مسجد گفت: بگذار راغب اذان بگوید پس اجازه داد و مرا در كنار شیخ محمد غزالی (رحمه الله ) نگه داشت تا وقتی كه با فرارسیدن وقت نماز عصر از درس فارغ گردد ، شیخ مصطفی اسماعیل عبارتی را در آخر اذان اضافه می كرد و می گفت: ((…الصلاة و السلام علیك یا نبی الرحمة یا ناشرالهدی یا سیدی یا رسول الله )) من هم همچنانكه استاد مصطفی اذان می گفت اذان گفتم این در حالی بود كه من لباس سربازی به تن داشتم كه نظر مردم را به من جلب می كرد این موضوع در ماه رمضان اتفاق افتاد و صدا در حال روزه خوب و كشیده و زیبا می شود ومن 10 آیه را خواندم و از سوره الحاقة هم شروع كردم و جو مسجد منقلب شد تا آنجا كه من شبیه خیمه ای در وسط میدانی شدم و در قرائت فرو رفتم چرا كه مردم با گفتن الله یفتح علیك، یبارك فیك، تانی الآیة، به من شجاعت می بخشیدند ومن آیات را بنا به خواست افراد موجود در مسجد بیش از یكبار خواندم و زمان تلاوت به بیش از نیم ساعت رسید ، من به پادگان برگشتم در حالیكه شادی ام وصف ناشدنی و اعتماد به نفسم از اینكه مسجد پادگان را در طول مدت خدمتم به من واگذار كرده بودند زیاد شده بود به من برای خروج در هر زمانی اجازه می دادند و من به مسجد امام حسین علیه السلام زیاد رفت و آمد میكردم و به واسطه این مسجد شهرت پیدا كردم و با این مسئله من خیلی خوشحال شدم چرا كه در مسجدی قرائت می كردم كه مرحوم شیخ محمود خلیل حصری در آن سوره می خواند و مرحوم شیخ طه فشنی در آن اذان می گفت و مرحوم دانشمند بزرگوار استاد غزالی در آن درس می داد و خطبه می خواند این شرف عظیمی بود كه هر كس در سن من و هر حافظ قرآنی آنرا آرزو داشت "

از مسجد حسینی تا رادیو

و در مسجد امام حسین (ع) شروع به جدا شدن به سمت چیزی كه خوابش را می دیدم شدم به بزرگان مسئولان دولتی شناسانده شده و به ایشان نزدیك شدم و ایشان مرا بر قرائت پیش روی جماعت تشجیع كردند و سبب از بین رفتن ترس و وحشت در وجود من شدند و عامل نیرومندی بودند در رابطه با دعوتهائی (برای احیاء مجالس حزن و ماتم در قاهره) كه به من متوجه می شد در آن مجالس با مشاهیر قاریان رادیو مانند استاد مصطفی استاد عبدالباسط استاد حصری و غیر ایشان از مشاهیر همراه می شدم ، از میان كسانی كه به مسجد حسینی می آمدند استاد محمد امین حماد مدیر رادیو در آنوقت بود حاضرین به او گفتند استاد، به راغب كارتی بدهید تا بتواند به رادیو بیاید و تقاضانامه ملحق شدن به رادیو را پر كند و تقدیم دارد او همانجابه من كارت را داد و گفت: فردا در دفترمن در ساختمان رادیو در شریفین نزد من باش ، من به مسجد امام حسین (علیه السلام)رفتم وشیخ حلمی عرفه، سرهنگصلاح الالفی و سرهنگ محمد الشماع را دیدم و هر 3 با آمدن با من برای رفتن پیش مدیر رادیو موافقت كردند مدیر بخاطر بودن من با آنها با من حسن استقبال داشت و من تقاضا نامه را نوشتم …

در سالهای اخیر ماندن در مصر را ترجیح می دهد تا میلیونها نفر از تلاوت قرآن بامدادی و روزهای جمعه و مناسبتهای مختلف او بهره مند شوند و نیز موقعیتی برای سفر دوستان او یعنی مشاهیر قاریان به دولتهای مختلف فراهم شود.

بنابر تاریخ اعلام شده به رادیو رفتم با امتحان را نزد هیات داوران به اتمام برسانم آنجا در اطرافم 160 قاری دیدم، ایشان به من گفتند: تو در ضمن نگهبانی هستی ؟ -من لباس سربازی به تن داشتم- من گفتم من هم همراه شما هستم و برای امتحان آمده ام ایشان تعجب كردند و بعضی از آنها برای من آرزوی موفقیت كردند …هیات داوران 2 قسم بود قسمتی برای صوت و قسمتی برای قرآن به من گفتند از این قسمت بخوان"من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الا مثلها و هم لا یظلمون "الخ به لطف خدا موفق بودم اعضاء هیات برایم درود فرستادند و به محافظت صدا توصیه ام كردند …

گروهبان وقاری رادیو

از مدت سربازی ام 20 روز مانده بود و من در صدد گرفتن گواهی پایا ن خدمت بودم و قبل از 2 یا 3 ماه انتظار معلوم شدن نتیجه را نداشتم پس از گرفتن گواهی پایا ن خدمت به شهر خودم (برما) رفتم و با چیزی كه انتظار نداشتم مواجه شدم اهل روستا استقبال غیر منتظره ای از من كردند و می گفتند: هزار بارك الله راغب مرا بغل كردند و نزدیك بود روی گردن قرارم داده و ببرند گفتم قضیه چیست ؟ گفتند: مگر این خبر را نشنیده ای؟ گفتم: كدام خبر؟ گفتند اسم و عكس تو با تیتر درشت در همه روزنامه ها درج شده كه (گروهبان قاری) خدای را سپاس كه به من صبر و تحملی داد تا این خبر سعید را تحمل كنم خبری كه عقل و صبر نیاز داشت تا كسی در خوشحالی افراط نكند.

سفر به دول مختلف دنیا

استاد راغب بیش از 30 سال متوالی برای قرائت كتاب الله مجید به كشورهای جهان من جمله ایران سفر كرد و به این نكته ایمان داشت كه این ماموریت و رسالت سنگینی است كه به نحو شایسته باید آنرا اداء كرد … در سالهای اخیر ماندن در مصر را ترجیح می دهد تا میلیونها نفر از تلاوت قرآن بامدادی و روزهای جمعه و مناسبتهای مختلف او بهره مند شوند و نیز موقعیتی برای سفر دوستان او یعنی مشاهیر قاریان به دولتهای مختلف فراهم شود.

ایام می گذرد و فضائل نیز همچنان با او میگردد فضیلتی كه او و گروهی از بزرگان عرصه قرآن از قرآن كریم بدست آورده اند .

و اینک برخی از تلاوتهای مجلسی استاد راغب مصطفی غلوش تقدیم به شما:

1- قمر 49-آخر،رحمن1-33،تکاثر

محل اجرا: کویت

Download

2- کهف 23-39

محل اجرا: کویت

Download

3- قاف 31-آخر،نجم53-آخر،قمر1-12

محل اجرا: کویت

Download

4- رحمن9-33،حاقه1-24

محل اجرا: قاهره- مسجدامام حسین (ع)

Download

5- رعد 2-16

محل اجرا: کویت

Download

6- نساء76-81

محل اجرا: ایران سال 68- تهران

Download

(تلاوتهای بیشتر را از اینجا دریافت کنید)

منبع:

سایت اهل البیت