باید تجدید نظر کنیم
زبیگنیو برژنسكی، مشاور رئیسجمهور اسبق آمریكا جیمیكارتر در امور امنیت ملی معتقد است كه دو كاندیدا باید درباره این حقیقت كه آمریكا اكنون با دورهای جدید در سیاست جهانی مواجه است صحبت كنند. او در مصاحبه خود با نیوزویك در مورد سیاستهای جهانی، نتیجه سیاستهای دولت جرج بوش و آنچه كه باید دولت جدید در نظر بگیرد گفتوگو میكند.
به چه دلیل ما امروز باید در مورد سیاست خارجی آمریكا بحث كنیم؟
به دو دلیل. اول اینكه ما در آستانه دوره تاریخی جدیدی هستیم و باید در مورد بعضی از فرضیات اساسی كه در چندین دهه گذشته ما را هدایت كردهاند تجدیدنظر كنیم. دوم اینكه دولت بوش مشكلاتی بهوجود آورده كه جایگاه آمریكا را در دنیا تضعیف كرده است و قدرت و نفوذ آمریكا را كاهش داده واعتبار اخلاقی آن را زیر سؤال برده است و این نگاهی و انتقادی را میطلبد.چه چیزی این دوره جدید تاریخی را تعریف میكند؟
این حقیقت كه امروز كل دنیا از لحاظ سیاسی بیدار شده واقعیتی نو است. این بدین معنی است كه ما در سراسر دنیا با مردمی مواجهایم كه از لحاظ سیاسی فعال و در تعامل هستند. مردمیكه به هرگونه تحریكی پاسخ میدهند، در تحولات و انقلابها از یكدیگر تقلید میكنند، آمریكا را در تلویزیون تماشا میكنند و هم او را تحسین میكنند و هم از او منزجر میشوند. در نتیجه، قدرت سنتی كه بر جوامع منفعل اعمال میشد دیگر توان سابق را ندارد.از همه مهمتر، برای اولین بار شاهد چالشهای جهانی هستیم كه از مرزهای سنتی ملی فراتر رفتهاند و در سیاست داخلی كشور نمیگنجد. برای مثال میتوان مساله آب و هوا، محیط زیست و بومشناسی را نام برد. و یا مسائلی كه در تلاش برای دستیابی به جایگاه انسان در رابطه با طرد بیعدالتی و نابرابری مطرح میشوند.
ما در آستانه دوره تاریخی جدیدی هستیم و باید در مورد بعضی از فرضیات اساسی كه در چندین دهه گذشته ما را هدایت كردهاند تجدیدنظر كنیم.
مثال این هوشیاری سیاسی چیست؟
به ظهور ناآرامیهای سیاسی در سراسر جهان نگاه كنید. آنها مشتركات بسیاری دارند. چه تحول در قرقیزستان باشد، چه شورش در مصر یا تظاهرات سیاسی در بولیوی یا خروش اخیر در تبت. شما در تمام این ناآرامیهای مردمیحس سرایت تقلید را میبینید.با توجه به حس سیاسی در آمریكا، پاسخ شما به خبرهای اخیر درباره این كه نیروهای عملیات ویژه آمریكایی دارای مصونیت از مجازات درون خاك پاكستان هستند چیست؟
من فكر میكنم این را در جاهای دیگر هم انجام دادهاند و به نظر من این مشكل ساز است. من نگران این هستم كه مشكلی را كه در افغانستان با آن مواجهایم بیش از حد نظامی شود. من میترسم با گسترش آن در پاكستان ما سالهای بیشتری درگیر شویم بعد از این همه حوادث دردناك، جنگ، انتخابی محنتزا و دردناك است.در انتها بوش تصمیم گرفت كه خروج نیروها از عراق شروع شود و عدهای از آنها به افغانستان اعزام شوند؟
خروج نیروها از عراق معانی بسیار دارد. تقریبا دو سال تمام من از صحبتهای سیستماتیك با رهبران عراقی از تمام قومیتها و مذاهب برای تعیین تاریخ خروج حمایت كردم. ولی من فكر نمیكنم كه تنها بهكارگیری نیروهای بیشتر در افغانستان بهترین چاره باشد. بنا به ریشههای تاریخی آنها، افغانها ازحضور نیروهای خارجی با اسلحه در خاك خود بیزارند.این تابستان دیپلماتهای آمریكایی امكان تأسیس دفتر حافظ منافع در تهران را مطرح كردند. آیا شما آن را به عنوان یك تغییر در سیاستهای دولت بوش میبینید؟
اگر آن را ادامه دهند بله آن قطعاً یك تغییر خواهد بود. ولی در حال حاضر من هیچ پیشرفتی دراین مساله نمیبینم و نمیدانم كه رئیسجمهور آن را حذف كرده است یا نه.
در آستانه نوامبر (ماه انتخابات) كاندیداهای ریاست جمهوری باید در چه رابطهای صحبت كنند؟
بهكلی راجع به سیاست خارجی صحبت كنند. باید به صراحت و كاملاً مشخص حول سلسله بحرانهای اخیر از كشاكش اسرائیل و فلسطین تا جنگ عراق، تنشها و دشمنی با ایران و درگیریهای نابودكننده در افغانستان و پاكستان، صحبت كنند. به علاوه، مساله بسیار مهمی كه رئیس جمهور آینده باید درباره آن صحبت كند نیازبه شكلگیری یك سیاست مشترك و تقسیم مسئولیت با اروپاست. آمریكا به تنهایی نمیتواند با مشكلات جهانی دست و پنجه نرم كند و در ضمن در حال حاضر مساله جدیدی نیز بروز كرده است و آن اینكه با روسیه چه طور رفتار كنیم.
اوباما چه از لحاظ منطقی و چه از لحاظ شهودی درك بیشتری دارد كه چه قدر دنیا فرق كرده است و تا چه اندازه نقش آمریكا در جهان باید دوباره تعریف شود. مككین فرد قابل ستایشی است اما تمام تجربه او در قرن گذشته است.
از لحاظ تاریخی، كاندیداهای ریاست جمهوری بحث سیاست خارجی را در مبارزات انتخاباتی خود چه قدر جدی گرفتهاند؟
تنها تا حدی كه روی وضعیت سیاسی داخلی تأثیر داشته است. این قابل درك است از آنجایی كه وظیفه آنها برد در انتخابات است نباید در یك مناظره به سیاست خارجی صرفنظر از پیامدهای سیاسی آنها وارد شوند.آیا تفاوت زیادی بین دوكاندیدا در سیاست خارجی وجود دارد؟
اول اینكه در بسیاری از مواقع مهم است كه هوادار اتحاد ملی در رویارویی با یك بحران باشیم. من خوشحال شدم هنگامیكه دیدم درباره بحران گرجستان دو كاندیدا باهم در كنار رئیسجمهور ایستادهاند تا اینكه موضوع حزبی نشود. ولی از این گذشته، من فكر میكنم حس اساسی كه هر كاندیدا در آن لحظه تاریخی از آن حمایت میكند فرق میكند. به نظرمن، اوباما چه از لحاظ منطقی و چه از لحاظ شهودی درك بیشتری دارد كه چه قدر دنیا فرق كرده است و تا چه اندازه نقش آمریكا در جهان باید دوباره تعریف شود. مككین فرد قابل ستایشی است كه من میشناسمش و به او علاقه دارم ولی تمام تجربه او در قرن گذشته بوده و به دیدگاه من او تا حد كافی با تغییرات دنیای امروز كه در حال پیشرویاند در تماس نیست.در این دوره جدید تاریخی كه توصیف كردید، اولین كاری كه باید رئیسجمهور جدید انجام دهد چیست؟
من میتوانم لیستی از آنها را بدهم. ولی كلاً من فكر میكنم تغییر پیامیكه آمریكا در جهان صادر كرده است. آمریكا زمانی در گذشته به معنی چیزی بود كه برای دنیا جذاب بود. ما باید آن را دوباره بهدست آوریم.(شهروند امروز، مترجم: هنگامه احمدی)همچنین زبیگنیو برژینسکی در مصاحبه با سی ان ان با انتقاد از سیاست های جان مک کین و دنباله روی وی از سیاست های بوش گفت : اگر جان مككین ، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری 2008 آمریكا، در این رقابت پیروز شود ، آمریکا را به سوی جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد.