سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1387/08/08
اگر دل دلیل است
سه شعر از قیصر امین پور
اگر دل دلیل است

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم |
ولى دل به پائیز نسپرده ایم |
چو گلدان خالى لب پنجره |
پر از خاطرات ترک خورده ایم |
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم |
اگر خون دل بود، ما خورده ایم |
اگر دل دلیل است، آورده ایم |
اگر داغ شرط است، ما برده ایم |
اگر دشنه دشمنان، گردنیم |
اگر خنجر دوستان، گرده ایم |
گواهى بخواهید، اینک گواه |
همین زخم هایى که نشمرده ایم! |
دلى سر بلند و سرى سر به زیر |
از این دست عمرى به سر برده ایم |
کوه گریه میکند: آبشار، آبشار!

سنگ ناله میکند: رود، رود بیقرار |
کوه گریه میکند: آبشار، آبشار! |
آه سرد میکشد باد، باد داغدار |
خاک میزند به سر، آسمان سوگوار |
سرو از کمر خمید، لاله واژگون دمید |
برگ و بار باغ ریخت، سبز سبز در بهار |
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب |
غرق پیچ و تاب شد، جستوجوی جویبار |
در لبش ترانه آب، از گدازههای درد |
در دلش غمی مذاب، صخره صخره کوهوار |
از سلالهی سحاب، از تبار آفتاب |
آتش زبان او، ذوالفقار آبدار |
باورم نمیشود! کی کسی شنیده است |
زیر خاک گم شوند، قلههای استوار؟ |
بیتو گر دمی زنم، هر دمی هزار غم |
روی شانهی دلم، هر غمی هزار بار |
هر چه شعر گل کنم، گوشهی جمال تو! |
هر چه نثر بشکفم، پیش پای تو نثار! |
یک لحظه از نگاه تو کافی است

ای عشق، ای ترنم نامت ترانهها |
معشوق آشنای همه عاشقانهها |
ای معنی جمال به هر صورتی که هست |
مضمون و محتوای تمام ترانهها |
با هر نسیم، دست تکان میدهد گلی |
هر نامهای ز نام تو دارد نشانهها |
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت: |
گل با شکوفه، خوشهی گندم به دانهها |
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز |
دریا به موج و موج به ریگ کرانهها |
باران قصیدهای است تر و تازه و روان |
آتش ترانهای به زبان زبانهها |
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست |
شبنم چگونه دم زند از بیکرانهها |
کوچه به کوچه سر زدهام کو به کوی تو |
چون حلقه در به در زدهام سر به خانهها |
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم |
سودا کند دمی به همه جاودانهها |