تبیان، دستیار زندگی
در تحلیل نهایی، او توانست مدت زیادی در سلامت کامل زندگی کند، تنها به این دلیل که از زیر بار مسؤولیت سنگین مراقبت از جسم خویش، شانه خالی نکرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رازی راه گشا

رازی راه گشا

چند سال پیش، در یک غروب زمستانی، در مسیر محل کار تا منزل، از رادیوی اتومبیل، به یک مصاحبه گوش می دادم. اوایل مصاحبه را نشنیده بودم، اما آنچه شنیدم آن قدر جالب بود که مایلم خلاصه آن را برایتان نقل کنم.

طرف مصاحبه مردی شصت و چند ساله بود که ظاهراً بیشتر سالهای عمرش را با مشکلات روانی و جسمی سپری کرده بود. او در حدود سی سالگی، به دلیل مشکلات قلبی و ریوی، عملاً یک معلول و از کار افتاده بود.

دچار ترس های مرضی بسیاری شده بود که یکی از آنها ترس از ارتفاع بود. به او توصیه شده بود که زیاد به خودش فشار نیاورد و تا جایی که ممکن است راحت زندگی کند. او سالها به این توصیه عمل کرد، اما به هیچ وجه بهبود نیافت.

یک روز به این نتیجه رسید که از زندگی محدود و بسته ی خودش خسته شده است و باید کاری در این مورد انجام دهد. شب هنگام، به یک رستوران رفت و در حالی که سر میز نشسته بود و به دیوار روبرو نگاه می کرد، تصویری از قله مون بلان را در فرانسه، روی دیوار دید.

همان وقت و همان جا تصمیم گرفت که با بالا رفتن، از مون بلان بر ترس خود از ارتفاع غلبه کند. اندکی پس از آن، همه دوستانش را از تصمیم خود با خبر کرد.

او توانست مدت زیادی در سلامت کامل زندگی کند، تنها به این دلیل که از زیر بار مسؤولیت سنگین مراقبت از جسم خویش، شانه خالی نکرد.

در واقع، تعداد کسانی که از موضوع خبردار شدند، چنان زیاد شد که نمی توانست حرفش را پس بگیرد، چرا که در این صورت مضحکه ی دوستان خود می شد. به جای آنکه اجازه دهد چنین حالتی پیش آید، برنامه ی تمرین بدنی سختی را آغاز کرد. سپس به اروپا پرواز کرد و پس از استخدام یک راهنما، واقعاً از قله ی مون بلان بالا رفت.

از آن زمان تاکنون، او شش بار از مون بلان بالا رفته است و اکنون قصد دارد با یک صعود دیگر، رکورد جدید در کوهنوردی غیرحرفه ای ثبت کند.

حتی یک بار صعود خود را در هوایی بشدت برفی و در حالی انجام داد که درجه حرارت هوا تقریباً سی درجه زیر صفر بود. او برای حفظ آمادگی بدنی خود، روزی چند مایل می دود و حداقل دوازده بار طول استخر را شنا می کند.

کوهستان به جای ایجاد ترس از ارتفاع،  مانند یک مغناطیس، او را به طرف خود می کشید. آیا می توانید تصور کنید که این مرد میانسال چگونه خود را مهار کرده است تا بتواند جسمش را از یک بدن معلول و از کار افتاده، تبدیل به بدنی کند که قدرت همراهی با یک کوهنورد با تجربه را داشته باشد؟

آیا می توانید تصور کنید که چند مایل دویدن و چندین بار طول استخر را شنا کردن در یک روز و آماده شدن برای چنین کاری، چه همتی می خواهد؟ اغلب ما برای گریز از چنین کار دشواری چقدر عذر  و بهانه خواهیم داشت؟

" با این همه صرف انرژی و تحمل رنج برای به حرکت درآوردن یک بدن پیر و بیمار"، او با همین برنامه زندگی خود را نجات داده است. در تحلیل نهایی، او توانست مدت زیادی در سلامت کامل زندگی کند، تنها به این دلیل که از زیر بار مسؤولیت سنگین مراقبت از جسم خویش، شانه خالی نکرد.

آری می توانیم اگر بخواهیم.

منبع: برگرفته از کتاب "اینگونه می توانید"، نوشته پال هاوک

مقالات مرتبط

پرواز را به خاطر بسپار

خطر کنید و لذت ببرید

خدا حافظ نا امیدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.