تبیان، دستیار زندگی
پژوهشگر آمریكایی در این مورد می‌گوید: علت مشكلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی كردن آنها با یكی از والدین نیست، بلكه تشنج‌ها و درگیری‌های خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها می‌شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

می سوزد و می سوزاند

می سوزد و می سوزاند

حتما بارها شنیده‌اید كه جدایی والدین زندگی فرزندان را تباه می‌كند و عامل اصلی تمامی مشكلات روحی و روانی و رفتاری فرزندان به شمار می‌آید. تحقیقات بسیار زیادی در مورد تأثیر جدایی والدین بر زندگی فرزندان انجام شده است كه اغلب آنها بدون بررسی علل مشكلات رفتاری یا ذهنی كودكان طلاق، با نگاهی سطحی و ساده، جدایی والدین را عامل تمامی اختلالات رفتاری ذكر كرده‌اند و با توجه به این فرضیه اشتباه، مانع جدایی بسیاری از زوج‌ها شده‌اند. ولی آیا زندگی كردن كودك در یك خانه پرتشنج كه افراد آن رابطه سرد و بی‌روحی با یكدیگر دارند آسیب كمتری به روح و روان او وارد می‌آورد؟

پژوهشگر آمریكایی در این مورد می‌گوید: علت مشكلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی كردن آنها با یكی از والدین نیست، بلكه تشنج‌ها و درگیری‌های خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها می‌شود و به دنبال خود معضلات رفتاری را به همراه می‌آورد. جوزف هوپر، پژوهشگر مسائل خانواده می‌گوید: زمانی بقای یك زندگی خانوادگی برای كودك مفید است كه درگیری‌ها و مشكلات اعتقادی  و سلیقه‌ای والدین محسوس نباشد، زیرا در غیر این صورت دوام یك زندگی نه تنها به سود كودك نیست بلكه باعث تشدید تشویش‌های ذهنی و مشكلات روحی او می‌شود. اما واقعیت این است كه بسیاری از خانواده‌ها بدون اینكه درگیری‌های شدید یا اختلافات عمیق داشته باشند از هم پاشیده می‌شوند.

پژوهشگران پیشنهاد می‌كنند والدینی كه مشكلات جدی با یكدیگر ندارند سریع تصمیم به جدایی نگیرند زیرا نمی‌توان از اثرات منفی این پدیده اجتماعی بر فرزندان غفلت كرد. بهتر است زوج‌ها تا زمانی كه فرزندان‌شان دوران بلوغ را پشت سر می‌گذارند كانون خانواده خود را حفظ كنند و در صورت باقی ماندن مشكل، پس از سپری شدن دوران بحرانی فرزندان‌شان تصمیم به جدایی بگیرند. البته این مسأله تنها شامل خانواده‌هایی می‌شود كه مشكلات و درگیری‌های آنها اندك است، زیرا زندگی كردن كودك در یك خانه پر تشنج و پردرگیری، نه تنها تأثیری مثبت بر ذهن و رفتار او ندارد بلكه آسیب‌های بسیار جدی به روح و روان وی وارد می‌كند. اما آیا واقعا طلاق موجب خاتمه یافتن درگیری بین زوجین می‌شود؟  50 درصد از زوج‌ها پس از طلاق با یكدیگر رفتاری تندتر دارند و مشاجرات و درگیری‌های آنها با شدت بیشتر و اغلب در حضور فرزندان صورت می‌گیرد.

آیا زندگی كردن كودك در یك خانه پرتشنج كه افراد آن رابطه سرد و بی‌روحی با یكدیگر دارند آسیب كمتری به روح و روان او وارد می‌آورد؟

این روابط با گذشت مدت زمانی حدود 5 سال از تاریخ طلاق به یك كینه و دشمنی دیرینه بدل می‌شود و كودكان را وارد یك میدان جنگ می‌كند. پس در واقع، راه حل در جدایی نیست، در تغییر شرایط است، و بدون تردید این درگیری‌ و مشاجره دو زوج نیست كه باعث بر هم خوردن آرامش كودك می‌شود بلكه درگیری و اختلاف والدین كودك است كه امنیت را در محیط خانه از بین می‌برد و او را موجودی ضعیف و افسرده می‌كند و طلاق نیز باعث كاهش این مشاجرات نخواهد شد. مگی گالاگر، می‌گوید: طلاق باعث تشدید درگیری‌های والدین و مشاجرات آنها می‌شود و آسیب‌های وارد شده به فرزندان را افزایش می‌دهد. آنها تنها با پرخاشگری و خشونت موجب سبك شدن بار مشكلات خود می‌شوند، اما این سبك شدن باعث تشدید اختلالات روحی و روانی فرزندان می‌شود كه شاهد این رفتارهای پرتشنج در محیط خانواده هستند.

یك طلاق خوب و مسالمت‌آمیز از دوام یك ازدواج پرتنش بهتر است

زندگی فرزندان در خانواده‌هایی كه پر از تنش و درگیری است اثرات بسیار مخربی بر فكر و روح آنها دارد، پس جدایی والدین برای این دسته مفیدتر و بهتر است. فرزندان خانواده‌های پرتنش، مشكلات رفتاری بیشتری نسبت به فرزندان طلاق دارند، بنابراین اگر والدین به جای تلاش برای تداوم یك رابطه پر از درگیری و مشاجره اقدام به جدایی كنند و پس از جدایی یك رابطه سالم و مسالمت‌آمیز با همسر سابق خود كه پدر یا مادر فرزندشان است برقرار سازند، خواهند توانست به سلامت روان فرزندشان كمك كنند و باعث ارتقای شخصیت او شوند. در بسیاری از موارد، طلاق باعث رها شدن زنان از تنش و افسردگی می‌شود. مادران سالم‌تر و شاداب‌تر می‌توانند فرزندانی آرام‌تر و فعال‌تر تربیت كنند و موجب تقویت اعتماد به نفس آنها شوند. شاداب‌تر شدن مادر و بازگشت وی به زندگی عادی باعث ایجاد انگیزه در فرزندان می‌شود و به آنها اطمینان می‌دهد كه در هر مرحله از زندگی می‌توان با مشكلات مبارزه كرد و سربلند بیرون آمد. اغلب والدین پس از جدایی، مقاومت بیشتری در برابر مشكلات پیدا می‌كنند و فرزندان‌شان را برای پذیرش شرایط سخت زندگی آماده می‌كنند.

اكثر فرزندان طلاق استقلال بیشتری دارند و در تصمیم‌گیری‌های خود با اقتدار بیشتری حركت می‌كنند.

زیرا زمانی كه یك زن خود را از زندگی پرتشنج رها می‌كند، از نظر ذهنی و روحی با مشكلات زیادی مواجه است كه برای از میان بردن آنها احتیاج به استقلال فكری و اقتدار شخصیتی دارد و به تدریج به تقویت این نیروهای درونی می‌پردازد و برای اینكه فرزندانش در شرایط مشابه آسیب كمتری ببینند، سعی می‌كند این نیروها را در آنها ایجاد كند. بنابراین فرزندان این مادران مقتدر و توانمند، گام‌های محكم‌تری در زندگی خود برمی‌دارند و موفقیت‌هایی مشابه با دیگر افراد جامعه خواهند داشت. پژوهش‌ها نشان می‌دهد فرزندانی كه پس از جدایی والدین بتوانند با هر دو والد خود ارتباط نزدیك داشته باشند و در هر دو محیط احساس امنیت و آرامش كنند كمترین آسیب را می‌بینند. طبق آمارهای موجود، درصد شكست رفتاری در این قشر، كمتر از فرزندان والدینی است كه پس از جدایی هنوز مشاجرات پی‌درپی دارند و نتوانسته‌اند به آرامش لازم دست پیدا كنند. همچنین نسبت مشكلات رفتاری در فرزندان خانواده‌هایی كه همیشه شاهد درگیری و مشاجره والدین هستند بیشتر از فرزندان طلاق است. این در حالی است كه مشكلات رفتاری در فرزندان خانواده‌هایی كه یكی از والدین به‌دلیل مشكلات اخلاقی و جرایم مختلف در زندان هستند یا به هر دلیلی منزل را ترك كرده‌اند، بسیار زیاد است.

منبع: همدردی

مقالات مرتبط

با احترام طلاقت میدم

آسیب شناسی خانواده

علل آسیب پذیری خانواده

مهم ترین عوامل تهدید کننده خانواده

علل ناپایداری ازدواج

طلاق سر نوشتی ابهام امیز برای کودکان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.