تبیان، دستیار زندگی
درد، درد، درد، درد در وجود گرم و مهربان مرد خانه كرد مرد مهربان از این هوای سرد خسته بود درد را بهانه كرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناگهان چقدر زود

سوگ سروده هایی برای قیصر شعر فارسی

قیصر امین پور

تقدیم به قیصر امین‌پور

ابوالفضل زرویی نصرآباد

درد، درد، درد، درد

در وجود گرم و مهربان مرد

خانه كرد

مرد مهربان از این هوای سرد

خسته بود

درد را بهانه كرد

آه، آه، آه، آه

باز هم صدای زنگ و بغض تلخ صبحگاه:

- ای دریغ آن كه رفت ...

- ای دریغ ما ، دریغ مهر و ماه

دوستان نیمه راه

رود، رود، رود، رود

رود گریه جماعت كبود

در فراق آن كه رفت

در عزای آن كه بود

"دیر مانده‌ام در این سرا... " ولی شما، عزیز

"ناگهان چه قدر زود..."

تقدیم به مرد اردیبهشتی

عبدالله مقدمی

چشم‌های مهربانت، مثل چشمه، مثل رود

باغ‌های صبح را بر سینه‌های ما گشود

دشتی از گل با صدایت می‌شود جاری و بعد ...

می‌کشاند واژه‌ها را در قیام و در قعود

شاعر اردیبهشتی؛ ابرهایت را بگو

روی لب‌هامان ببارانند باران سرود

«باز آمد بوی ماه مهر»، ماه مدرسه

بوی شهر تازه پیچیده است در چرخ کبود

دست‌های بچه‌ها بالا «تمام قطره‌ها...»

شاعر آن شب شعر با لب‌های آنها می‌سرود

شاعر آن شب شعر می‌بارید در دفتر که مرگ

آمد و آن لحظه‌ها را دید و ... او برگشته بود

تقدیم به استاد امین‌پور

راضیه بهرامی

دوباره مثل تو آیا؟ دوباره مثل تو هرگز

دوباره مثل تو حاشا، دوباره مثل تو هرگز

دوباره مثل تو دیروز، دوباره مثل تو امروز

دوباره مثل تو فردا؟ دوباره مثل تو هرگز

دوباره مثل من؟ آری، چه بی‌شمار و فراوان

دوباره مثل تو اما ... دوباره مثل تو هرگز

کجاست آینه زادی که در کتاب نگاهش

هزار آینه زیبا دوباره مثل تو، هرگز

دوباره مثل تو روشن، دوباره مثل تو آبی

نخیر حضرت دریا! دوباره مثل تو هرگز!


منبع :

سایت هفت سنگ