تبیان، دستیار زندگی
بی شك برای همه شما اتفاق افتاده است كه هنگام مطالعه یك داستان چنان جذب آن شده اید كه به كل از ، وضع و موقعیت طبیعی واز آنچه در اطرافتان می گذرد غا فل شده اید و به آسا نی نمی توانید از مطالعه آن دل بكنید. ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصه ها چگونه ما را جذب می کنند؟

عاملهای كشش در داستان

قصه جذاب

بی شك برای همه شما اتفاق افتاده است كه هنگام مطالعه یك داستان چنان جذب آن شده اید كه به كل از ، وضع و موقعیت طبیعی واز آنچه در اطرافتان می گذرد غا فل شده اید و به آسا نی نمی توانید از مطالعه آن دل بكنید. این مسئله بر می گردد به عامل كشش در داستان كه توانسته است مخاطبش را پای خود بنشاند و توجهش راجلب كند.عواملی كه می تواند این جاذبه را ایجادكند از این قرار است :

  1. در گیری و كشمكش ، حادثه های متعدد و پر هیجان ،بكر بودن و تازگی ،صمیمیت و شیرینی حوادث، طنز و عمق كه هر یك به تنهایی ویا دو یا چند عامل با هم ، می توانند باعث ایجاد كشش در یك داستان شوند .

در اینجا ما به دو عامل كشمكش و صمیمیت و شیرینی حوادث می پردازیم:

در مجموع تا كنون شش نوع در گیری در داستان و نمایشنامه و فیلمنامه ، شناخته و دسته بندی شده است :

  1. 1- در گیری انسان با انسان « بر سر مسائل عقید تی ، مادی ، یا رقابت بر سر تصاحب عنوان، شخص یا چیزی»
  2. 2- در گیری انسانی با یك جامعه یا گروهی از انسانها « بر سر مسائل عقیدتی ، مادی، اجتماعی و ...»
  3. 3- در گیری انسان با طبیعت « برای حفظ جان یا رسیدن به چیزی یا جایی »
  4. 4-در گیری انسان با خود « وجدان ،نفس اماره ،
  5. 5- در گیری انسان با خدایان و دیگر عوامل موهوم یا واقعی فرا طبیعی « نوعی سركشی و طغیان برای رهایی از سلطةجابرانه آنان، در جهت به دست آوردن آزادی فردی و به دست گیری سرنوشت خویش ، رقا بت با آنان »
  6. 6-درگیری دو ملت ،دو جامعه یا دو گروه از انسانها با یكدیگر.

بعضی از داستانها ممكن است دو یا چند در گیری را با هم در خود داشته باشند . با این همه حتی در چنین داستانهایی ، یك كشمكش مهمتر و اصلی تر از سایر كشمكشهاست و بقیه در ابعادی كوچكتر مطرح شده اندو اهمیت كمتری دارند.در گیری ،لزوما به معنی دعوا و زد و خورد و بحث و مشاجره نیست بلكه گاه می تواند در ظاهر بسیار ظریف باشد.نكته قابل توجه دیگر در این مورد این است كه باید دو طرف كشمكش طوری انتخاب شوند كه از نظر توانائیها و استعداد ها ،اختلاف زیادی با یكدیگر نداشته باشند.

در گیری ،لزوما به معنی دعوا و زد و خورد و بحث و مشاجره نیست بلكه گاه می تواند در ظاهر بسیار ظریف باشد.نكته قابل توجه دیگر در این مورد این است كه باید دو طرف كشمكش طوری انتخاب شوند كه از نظر توانائیها و استعداد ها ،اختلاف زیادی با یكدیگر نداشته باشند.

شرایط قهرمان و ضد قهرمان نیز باید چنین باشدحتی گاهی نویسنده شرایطی ایجاد كند كه در بخشهایی قهرمان ،شكستهایی موضعی نیز از رقیبش بخورد تا پیرنگ داستان پیچیده تر و هیجان آن بیشتر شود.

در مورد ایجاد صمیمیت و شیرینی حوادث تا بحال هیچ جا شاهد بحثی منطقی و علمی در این مورد نبوده ایم . اما برای روشنتر و قابل فهم تر شدن موضوع یك نمونه از داستا نهای صمیمی را ذكر می كنیم.در داستا ن« ایبد و طاهره از كتاب قصه های انقلاب،به كوشش رضا رهگذر » چنین می خوانیم :

در یكی از روزهای انقلاب ، دوپسر بچه قصد دارند كه با شروع ساعت اول حكومت نظامی در شب به پشت بام خانه شان بروند و همراه با سایر مردم انقلابی شعار سر بدهند. و بعد هم روی دیوار های محله شان شعار بنویسند. اما در همان روز ، پدرشان كه راننده بیابانی است از سفر بر می گردد. از آن به بعد دو پسر در هول و ولا هستند كه چكار كنند؟ زیرا تا آنجا كه از روحیات پدر شان با خبرند ،پیش بینی می كنندكه او با این كارشان مخالف است و اگر بفهمد مانع كارشان میشودو …

سرانجام بعد از بحثها با هم و نقشه كشیدنها و پشت سر گذاشتن لحظه های بحرانیساعت مقرر فرا می رسد. دو پسر بچه تصمیم می گیرند دل به دریا زده و به پشت بام بروند و تصمیمشان را عملی كنند. اولین شعار را كه با ترس و لرز بسیار می دهند سر و كله پدر بر روی بام پیدا می شود. بچه ها وحشت زده به انتظار تنبیه و ممانعت پدر می مانند .اما با كمال شگفتی می بینند كه او هم به جمع شعار دهندگان روی بامها می پیوندد.

در این داستان نویسنده با ایجاد انتظار و هول و ولا خواننده را با خود تا پایان داستان می كشاند و صمیمیت بین قهرمانان داستان به خواننده منتقل می شود.

از دیگر داستانهای صمیمی و شیرین ، داستان عامیانه و قدیمی « خانه پیرزن » است كه همه در دوران كودكی آن را شنیده و از آن لذت برده ایم.در این داستان كه در یك شب بارانی اتفاق می افتد حادثه با زده شدن بی وقت وغیر منتظره در خا نه پیرزن شروع می شود و با آمدن حیوانات مختلف و پناه خواستن از او ادامه می یابد. در پایان با ماندن همه حیوانات در خانه پیرزن و شادی آنان داستان تمام می شود .


پایگاه اختصاصی محمد رضا سرشار