طب سنتی ایران، رشته دانشگاهی شد
طب سنتی ایران، شاید پس از یك دوره فترت(فاصله ی زمانی بین دو دوره طب سنتی) صد ساله و با وجود تاكید رهبر فقید انقلاب، حضرت آیتالله خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مبنی بر احیا و گسترش آن، اخیرا مورد توجه مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی قرار گرفته و پس از طی مراحل قانونی به صورت یك رشته دانشگاهی به تصویب شورایعالی برنامهریزی كشور رسیده است.
اگر چه به نظر نمیرسد تاسیس مراكز درمانی طب سنتی به شیوه مراكز مشابه (همانند هندوستان) بتواند زیانهای ناشی از این بیتوجهی و فترت طولانیمدت را جبران كند، اما جای امیدواری است كه درصورت تحقق این امر، وقوع تحولی اساسی در این زمینه، امكان بهرهمندی عموم مردم از این میراث غنی ایرانیان را از مجرای رسمی و قانونی میسر سازد.
با دكتر محمد عبادیانی، مدرس دانشكده طبسنتی دانشگاه علوم پزشكی تهران پیرامون وضعیت طبسنتی در كشور، جایگاه و روند رو به رشد آن در دانشگاهها به گفتوگو نشستیم.
از سابقه طب سنتی در كشورمان و روند رشد آن شروع كنیم.
در دنیا مكاتب پزشكی بسیار محدود بودند و هنوز هم هستند، اما روشها و شیوههای درمانی بسیار متعدد بوده و هست. یك مكتب پزشكی همواره بر اساس یك تفكر منطقی یا فلسفی شكل گرفته، مثلا مكتب طب چینی بر اساس تفكر تائو (دائو) و مكتب طب هندی یا آیورودا بر اساس تفكر «ودا» صورت گرفته كه هر یك از این ها یك مكتب فلسفی هستند.
آنچه امروز از آن به عنوان طب سنتی ایران یاد میشود سه بخش دارد:
الف) یك بخش آن «طب فولكلوریك» است و در واقع طب بومی در میان اقوام مختلف ایرانی برگرفته از تجربیات یا تعلیمات صاحبان تجربه است.
ب) بخش دیگر با عملكرد عطاریها، شكستهبندها و... مرتبط است. فعالیت طبسنتی كه در قرن اخیر مطرح بوده، منسوب به این دو گروه است.
ج) بخش سوم كه در واقع مكتب پزشكی- ایرانی است و نام اصلیاش «مكتب طب اخلاطی» است، بر اساس تفكر عناصر و اخلاط به وجود آمده است. این مكتب در واقع «مادر» مكاتب پزشكی جهان است و تنها مكتبی است كه قابلیت علمی-پژوهشی و آموزشی آن طی قرون و اعصار بر سراسر جهان پزشكی سیطره داشته است.
پس از تحولاتی كه در نظام سیاسی و حكومتی ایران رخ داد، بهخصوص در دوران ورود حكومتهای استعمارگر، فعالیت حكیمان محدود و محدودتر شد و آموزش این مكتب پزشكی متوقف شد و رفته رفته حكمای قدیم از صحنه خارج شدند. بعد هم از مكتب طب اخلاطی، در ایران نام و نشانی باقی نماند تا اینكه در اثر مرور زمان عدهای در جای جای كشورمان به خاطر علقهها و نیازهایشان اقدام به جمعآوری تجربه و آموزش سینه به سینه كردند و تا كنون چراغ این مكتب را هر قدر كمسو ولی روشن نگه داشتند. اما از حدود 10 سال قبل تا امروز شور و نشاطی در میان طبقه پزشكان و داروسازان پدید آمد كه منجر به تصویب دوره كارشناسی ارشد طبسنتی شد.
احیای طب سنتی و آكادمیك شدن آن مرهون تلاش بیوقفه عزیزان گمنامی است كه تمام هستیشان را در این راه خالصانه فدا كردند.
مكتب طب اخلاطی در كنار طب رایج قرار میگیرد یا در تقابل با آن؟
مكتب طب اخلاطی كه تسامحا طب سنتی نامیده میشود، دارای پتانسیلهایی است كه اگر به كار گرفته شود قادر است در بسیاری از موارد اصولی و زیربنایی، نه تنها طب رایج، بلكه سایر مكاتب پزشكی جهان را یاری رساند.این مكتب سبب ارتقای دانش نوین خواهد شد، زیرا پنجرهای جدید به روی جهان علم خواهد گشود. امروزه اگر حرف نویی بخواهیم به میدان بیاوریم، باید ریشههای آن علم را در این مكتب بجوییم.
این مكتب چه بیماریهایی را درمان میكند و تحت پوشش قرار میدهد؟
هر مكتب پزشكی به واسطه تعریف و نگرشی كه از انسان، سلامتی، بیماری، درمان، دارو و ... دارد مسلما دارای امتیازات، موفقیتها و همچنین ضعفها یا بنبستهای علمی است. اما نكته مهم آن است كه یك مكتب پزشكی باید دارای پویایی باشد، یعنی دارای مبانی اجتهادی علمی باشد و چون مكتب طب اخلاطی دارای این ویژگیهاست، لذا ما نمیتوانیم آن را محدود به بیماری های خاصی كنیم. بنابراین ما به هر میزان كه امكانات، تجهیزات، نیروی انسانی تعلیم یافته و مجرب و مراكز پژوهشی متناسب در اختیارمان باشد، امكان دخالت در درمان انواع بیماریها برای این مكتب بیشتر و بیشتر میشود.
پس همانگونه كه طب رایج بدون پژوهش و آموزش، توسعه نمییابد، مكتب طب اخلاطی نیز نیازمند این زمینههاست تا به كمال خود برسد. حتی اگر در حال حاضر كه فاقد نیروی انسانی آموزش دیده برای مراكز درمانی، فاقد سیستم داروسازی و فاقد ابزار كلینیكی و پاراكلینیكی مورد نیاز این مكتب هستیم، بخواهم در مورد قابلیت درمانی این مكتب حرفی بزنم، باید بگویم حتی در این شرایط و با دست خالی هم قادریم بسیاری از بیماریهایی را كه بهعنوان معضل پزشكی رایج شناخته شده اند، درمان یا حداقل كنترل كنیم.
در طبسنتی در بخش درمان مسئلهای به نام وحدت جسم و روح وجود دارد كه در طب رایج كمتر به آن پرداخته میشود. در مورد جایگاه وحدت جسم و روح در طب سنتی توضیح میدهید؟
تعریفی كه مكتب طب اخلاطی از انسان ارائه میكند بسیار جامعتر و كاملتر از تعریفی است كه طب رایج کنونی از انسان دارد. از آنجا كه انسان دارای 2 بعد جسمانی و روحانی است، مكتب طب اخلاطی نیز دارای 2 شاخه طب جسمانی و طب روحانی است. هر پزشک مكتب طب اخلاطی در آموزشها میبایست این دو موضوع را بهطور موازی در كنار هم بیاموزد، زیرا توجه به یكی و غفلت از دیگری موجب كاهش تاثیر درمان یا ناقص ماندن آن و یا موفق نبودن در درمان بیماران خواهد شد. در این مكتب حتی برای حفظ سلامتی اشخاص سالم نیز هر دو بعد را در نظر میگیریم و به آن توجه میكنیم.
شیوههای درمانی این مكتب چه شباهتهایی با طب رایج دارد؟
به قول مرحوم استاد دكتر سیدجلالالدین مصطفوی كاشانی كه بیش از 60 سال از عمر گرانمایهاش را در رابطه با تحقیق و پژوهش در مكتب طب اخلاطی گذرانده بود و اعتقاد به طب التقاطی داشت و شعارش «خوبهای قدیم و خوبهای جدید در اختیار سلامت انسان» بود، تا امروز یك سوم از مطالب مكتب طب اخلاطی در كتب و آموزشهای طب رایج عینا دست نخورده باقی مانده است و یك سوم دیگر آن از نظر طب رایج غیرقابل استفاده است و یك سوم باقیمانده، نه اثبات و نه رد شده است. در حالیكه پاسخ بسیاری از معضلات و بنبستهای دانش پزشكی رایج در آن وجود دارد و این مهم در گرو فراگیری زبان فنی مكتب طب اخلاطی است و تا زمانی كه اصطلاحات علمی این مكتب طب فراگیر نشود، متخصصان و دستاندركاران حرفه پزشكی قادر به كشف و درك این معانی نخواهند شد.
جایگاه طبسنتی و روند رشد آن در ایران در مقایسه با جایگاه طبسنتی در كشورهای دیگر چگونه است؟
البته روند رشد این دانش در كشورمان به خاطر فقدان امكانات كافی و قوانین لازم و به كار نگرفتن نیروهای مجرب و علاقمند، روند بسیار كندی دارد، اما چنانچه دولتمردان و دست اندركاران توسعه این علم قادر باشند قوانین لازم و ابزار و ادوات مورد نیاز را فراهم كنند، در آینده میتوان شاهد جهش این علم و پرچمداری آن و سیادت جهانی آن میان سایر كشورها باشیم، زیرا مكتب طب ایرانی (طب اخلاطی) كه مثل گنجی پنهان است، دارای استعداد و تواناییهای بالقوه زیادی در حیطه درمان است، در حالی كه مكتب طب رایج کنونی با وجود شاخ و برگهای زیادی كه دارد از ضعفها و كاستیهای بسیاری برخوردار است.
بهعنوان مدرس دانشكده طبسنتی دانشگاه علوم پزشكی تهران، اولین دوره برگزاری رشته طبسنتی را چگونه ارزیابی میكنید؟
صرفنظر از كاستیهایی كه قبلا عرض کردم، هم به لحاظ علاقه و انگیزه دانشجویان و هم به لحاظ علاقهمندی و پشتكار دستاندركاران این دوره، آیندهای پر از موفقیت و روشنی و كامیابی را انتظار داریم.
در كنار بخش آكادمیك كه سامان گرفته است، آیا برای جمعآوری آموزههای طب بومی كه نزد مردم در نقاط مختلف كشور وجود دارد، برنامهریزی شده است؟
وقتی این رشته در سطح دانشگاههای كشور گسترش پیدا كند، قدر مسلم برای هر یك از این مقولات راه چاره، روش تحقیق- بررسی و انتقال آن به اشخاصی كه متناسب با پتانسیلهای طب بومی و ... هستند، راهكارهایی بررسی و ارائه میشود.
چرا با وجود اینكه ضرورت توجه به طبسنتی در بخش درمانی احساس میشود و با وجود آكادمیك شدن این رشته، برخی از پزشكان نسبت به این شیوههای درمانی بیاعتنا هستند؟
دو علت عمده وجود دارد: یكی جهل است و دیگری خودباختگی.
انسان نسبت به چیزی كه آگاهی ندارد، عناد میورزد، بهخصوص كه این عنادورزی با عدم تعهد اخلاقی نیز همراه باشد، زیرا كسی كه تعهد اخلاقی دارد در مورد دانشی كه نسبت به آن اشراف ندارد، اظهار نظر نمیكند چه برسد به اینكه آن علم را تخطئه كند.
علت دوم، خودباختگی افراد در برابر غرب است. این گونه افراد ارزشهای میهنی خودشان را در ذهن تبدیل به ضدارزش كردهاند و امروز كه از طب ایرانی، ویژگیها، تواناییها و قابلیتهایش سخن به میان میآید، احساس میكنند كه به شخصیتشان توهین میشود و درصدد دفاع از محفوظات خود برمیآیند.محفوظاتی كه بهصورت فرهنگ و باور درونیشان در آمده است.
البته گروه دیگری هم وجود دارند كه بهتر است راجع به این گروه صحبت نكنیم، چرا كه این گروه افرادی هستند كه آیه «فی قلوبهم مرض فزادهمالله مرضا» در موردشان صادق است.
*مطالب مرتبط:
تأیید ایجاد مراكز طب سنتی در کشور
آموزش رسمی طب سنتی ایران از امسال
غذاها با طبیعت گرم و سرد در طب سنتی
روش های درمانی در طب سنتی ایران