تبیان، دستیار زندگی
هومر کهن ترین و نامدارترین حماسه سرای یونانی است. وی را از افتخارات سرزمین یونان قدیم می دانند.در قرن نوزدهم در وجود چنین شاعری شک کردند،ولی اکنون اکثر محققان معتقدند که وی در قرن هفتم قمری می زیسته است....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هومر، مرد اسطوره

هومر

شاعر و داستان سرا نابینا

(قرن هفتم ق.م)

هومر کهن ترین و نامدارترین حماسه سرای یونانی است. وی را از افتخارات سرزمین یونان قدیم می دانند.در قرن نوزدهم در وجود چنین شاعری شک کردند،ولی اکنون اکثر محققان معتقدند که وی در قرن هفتم قمری می زیسته است.بنابر روایات ، نابینا بوده است و شاید نخستین شاعر نابینا در تاریخ باشد . متاسفانه درباره زندگی هومر سخنور نابینای یونان باستان ،آگاهی درست و بسیاری در دست نیست،اما هردوت معتبرترین مورخ عهد باستان با قاطعیت نوشته است: داستانسرایی به نام هومر وجود داشته است که در قرن هفتم قبل از میلاد مسیح می زیسته است. آنچه به عنوان زندگی هومر در دست است مجموعه افسانه ها، و برخی داستانهای ساختگی است که به دست اشخاص مختلف گرد آمده است. این داستانها که برخی از آنها دلپذیر است، اعتبار تاریخی ندارد و تنها چیزی که شاید بتوان در این میان پذیرفت این است که هومر بسیار سفر کرده است و سرنوشت و حتی مردم روزگار با وی سازگار نبوده اند.پیداست که هومردر دیار خودچنان مقام وجایگاه بلندی یافته بود که درباره وی افسانه های بسیاری ساخته اند .پیکر تراشان و نقاشان یونان قدیم وی را به صورت مردی موقرو هوشیار،با چشمانی بسته نشان داده اند. این سیما با آن مرد پر شور و سرکشی که ایلید را سروده است سازگار نیست. با اینکه اغلب اسناد هومر را نابینا نشان داده اند اسنادی هم هست که در آنها هومر بینا و جوان است.هومر قامتی معتدل داشت. صورتی زیبا و سری بزرگ داشت و در صورت او اثر آبله پیدا بود. او نسبت به اطرافیان خود بسیار مهربان و یار بزرگان روزگار خود بود. افلاطون و ارسطو او را سزاوار و لایق تعظیم می دانستند و ارسطو آثار او را از خود دور نمی کرد و

می گفت در شعر او کمال فصاحت و شناخت و حکمت و استواری رای وجود دارد. در روزگار باستان مردم هفت شهر از نژاد یونانی هومر را از خود می دانستند. مردم آتن او را به این دلیل از آن خود می دانستند که ازمیر مستعمره آنها بود.مردم کولوفون مدعی بودند که ازمیریها هومر را به ایشان گروگان داده بودند و می گفتند کلمه اومیروس پسوند نام هومر نیز به معنی گروگان است. دلایل مردم ازمیروکیوس معتبرتر بود. زیرا راویان باستان اشعارهومر، از مردم این سرزمین بودندو حتی سیمونید شاعر معروف یونانی که از حدود467 تا حدود556 ق.م زیسته است. هومر را ((مردیکوس)) نامیده استو می گوید،مردی نابینا بود که در سرزمین کیوس کوهستانی می زیست.دراین صورت اگرزادگاه وی در آنجا بود از اتباع این شهر به شمار می رفته است. چنانکه راویان اشعار وی را که در آنجا بوده اند از بازماندگان او دانسته اند .

بررسی اشعار و دلبستگی به آثار هومر از شش قرن پیش از میلاد آغاز شد و بیشتردلبستگان ، ترانه های او رااز بر می کردند و برخی از هوادارانش دور هم جمع می شده اند و با خواندن سرودهایش لذت می بردند.نخستین کسی که ترانه های پراکنده هومر را گرد آورد و نگذاشت دگرگون شوند، اریستاکوس سرپرست کتابخانه اسکندریه بود که یکصد و پنجاه سال پیش از میلاد دو کتاب منتشر کرد و تقریبا همان است که امروزه به جای مانده است .این دو منظومه بزرگ حماسی یکی به نام ایلیاد و دیگری به نام ادیسه است که از شاهکارهای  ادبیات حماسی جهان به شمار می روند . در نوشته های قدیم چند اثر نیز به وی نسبت داده اند که اینک  در دست نیست. از سخنان اوست:

شرف و فضیلت را طلب کنید و از مذمت و رذیلت بگریزید، انسان قادرترین حیوانات است بر حیله .هر کاه مذهب تو عدل باشد بزرگی و بلندیها را جستجو می کنی. کسی که در انجام این امر دوباره اشتباه کند حکیم نیست. هرگاه درختی افتاد هر که خواهد از برگ آن می چیند. کسی که محتمل مصیبتهای سخت شود او مرد است. مذهب مرد از کلام او دانسته می شود.

او نوشت: عادل آن نیست که ظلم نکند بلکه عادل کسی است که اگر توانایی ستم داشته باشد ظلم نکند .


منبع : کتاب نوابغ و مشاهیر معلول جهان