حافظ مصلح اجتماعی است

تاکنون در مورد حافظ کمتر گفته شده که او متفکر اجتماعی یا مصلح اجتماعی است. حافظ از آنروی مصلح اجتماعی است که با آفتهای اجتماعی کار دارد. یعنی دردها و فسادها و آسیبها را تا اعماق میشناسد و جراحوار به نیتشر انتقاد میشکافد و آنگاه به مهربانی مرهم مینهد.
ما در طول تاریخ ادبیاتمان غیر از عصر جدید، یعنی از رودکی و منوچهری و فردوسی به این طرف- تا حدود یک قرن پیش که افکار جدید آزدیخواهی و اصلاح اجتماعی مطرح میشود- چنین شاعری نداریم. در دنیای قدیم اصلا مسائل اجتماعی را یا نمیدیدند یا ناگفته میگذاشتند. و چنین هشیاریها و حساسیتها در افق فرهنگ ما کمتر مطرح بوده که شاعری اینقدر به آفات اجتماعی بپردازد. مقام سعدی نیز از این نظر محفوظ است، ولی سلاح انتقاد سعدی برّائی سلاح حافظ را ندارد، و غالبا از حد معلم اخلاق و ناصح مشفق فراتر نمیرود.
صومعه و صومعهنشینان، خانقاه و خانقاهنشینان، خرقه و خرقهپوشان، اعم از صوفی و زاهد، و شیخ و محتسب- حتی اگر محتسب پادشاه مقتدری چون امیر مبارزالدین بود- و مجلس وعظ هم آماج طنز و انتقاد و انتقادهای طنزآمیز حافظ است. خوب اگر صوفی از جاده عرفان و زاهد از جاده شرع و محتسب از جاده عرف و اخلاق خارج نمیشدند، حافظ با آنها در نمیافتاد. چنین نبود که اینها با حافظ درافتاده باشند. اتفاقا حافظ شان و موقعیت و احترام اجتماعی خوبی هم داشت. ولی در غم خودش نبود، بلکه نگران ارزشهای مهمی بود که به آلایش کشیده شده بود:
حافظا می خورورندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
پیداست که قرآن را دام تزویر میکردند. دیگر غیرتی بالاتر از قرآن برای حافظ مطرح نیست. لذا بیآرام میشود و امن و آرام دروغین مدعیان را بر باد میدهد و نقابهای تزویر و ریا را میدرد.
صیقل سلاح حافظ در کاروبار انتقاد و اصلاح اجتماعیاش، طنز اوست.
منبع : حافظ نامه - بهاء الدین خرمشاهی