شروع تضاد و تعارض در كودكان
تضاد و تعارض در كودكان ( قسمت سوم )
در قسمت قبل مطالبی در مورد عصاره ی تضاد و تعارض ، ماهیت آن ، موارد بروز و حالات و رفتار مبتلایان به آن مطرح نمودیم اینك می خوانیم ...
روان شناسان آغاز و شروع تضاد و تعارض را همان دوران خردسالی می دانند كه طفل بین آنچه را كه می خواهد انجام دهد و آنچه را كه می تواند انجام دهد فاصله ای می یابد. به عقیده روانكاوان ، آدمی ازهمان دوران شیرخوارگی در تعارض بین دو غریزه مرگ و زندگی است كه آن را تهدیدی برای خود و انگیزه ای تباه كننده می داند. همچنین این تهدید متوجه او و قطع كننده عنصر ارتباطی بین او و مادر است .
می گویند دو غریزه متضاد در كودك وجود دارد یكی آزار رسانی به قصد تباه كردن كسانی كه از او سرپرستی، پذیرایی و حمایت می كنند ، و دیگر آسیب رسانی به خود است. زیرا اگر پذیرایی كننده ها از میان بروند او هم نقاط اتصال و زندگی عادی را از دست خواهد داد. این تعارض سراسر زندگی او را گرفته و زمینه ساز بسیاری از كج خلقی ها و اقدامات نارواست.
به تدریج كه بر سن و رشد كودك افزوده می شود و كودك با پدیده های گوناگون آشنا می گردد ، تضاد و تعارض دامنه یافته و جنبه های دیگری از حیاتِ او را شامل می شود تا مرحله بلوغ و نوجوانی كه او در یك سو مواجه با نیازهای غریزی است و از سوی دیگر مواجه با موانع اجتماعی در خانواده ، مدرسه جامعه است و نمی تواند آنها را با هم سازش دهد.
تیپ افراد مبتلا
افرادی كه همواره دچار تضاد و تعارضند :- اغلب افرادی غیر عادی و از لحاظ شخصیتی دچار نوعی نابهنجاری ناشی از عدم وحدت در ابعاد شخصیت اند.
- بسیاری از اینان از تیپ عصبی و از گروه نـِورُوزها(1)(Neurosis ) هستند.
- افرادی هستند هوشمند و این خود یكی از عوامل دامن زننده به حالات آنهاست .
- شتابزده اند و در رفتارشان دستپاچگی ناشی از حساسیت ها زیاد به چشم می خورد .
- بدگمانی و بدبینی دارند، روح اعتماد به نفس در آنان ضعیف و احساس رنج و حقارت در آنان شدید است .
- اعصابشان به هم ریخته است و نوعی پریشان حالی در آنان به چشم می خورد.
- خستگی ناشی از نابسامانی در زندگی شان بسیار است و این امر به حدی است كه نیروی شان را كاملاً تحلیل می برد.
- افرادی منفعل اند و تضادها ، آنان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهند و حتی اخلاق و وجدان را هم اثر می بخشند.
- خانواده ی آنها اغلب افرادی كم ظرفیت و كم تحمل اند.
- حساس و بسیار زود رنج هستند .
- بسیاری از اینان قبلاً مشكلاتی در زندگی داشته اند و زیر بار آن رنج برده اند .
- بسیاری از اینان تربیت كافی نداشته اند و زندگی شان با نوعی كمبود یا افراط در محبت همراه بوده است.
عوارض همراه
تضاد اگر در افراد اصلاح نشود تدریجاً گسترش یافته و ریشه دار می گردد و طبیعی است كه هر قدر فاصله ی فرد با هدف و امر محبوب كمتر شود تضاد شدیدتر است . این امر همچنین ممكن است در آدمی تثبیت شده و بخشی از خلق و خوی او را تشكیل دهد. در این صورت با عوارضی همراه می گردد كه برخی از آنها بدین قرارند:- فراهم آمدن زمینه برای ابتلای فرد به یكی از مفاسد كه در آن صورت ممكن است خطرآفرین باشد.
- پیدایش حالت رجعت به كودكی و بروز حالت شب ادراری در افراد .
- نیرومند شدن ناكامی ها و هیجانات و فراهم آمدن شرایط برای ایجاد ناسازگاری.
- غلبه ی اضطراب و تشویش و پریشانحالی برافراد در رابطه با حالات پدید نیامده ولی محتمل الوقوع.
- ترس از این كه نكند اشتباهی برایشان پدید آید و یا دست از پا خطا كنند.
- همچنین ممكن است درعرصه كشمكش های روانی حالت شرم زدگی ، كمرویی ، گوشه گیری و انزوا مطرح شده و زندگی او را از حال اعتدال خارج كند.
- در مواردی هم ممكن است این حالت چندان شدید باشد كه فرد را به سوی اعمال وحشیانه و مخرب حركت دهد.
موضع كودك درقبال آن
بررسی ها نشان می دهند كه كودك دراین رابطه موضع و شیوه ای را اتخاذ می كند كه جلوه هایی از آن به شرح زیراست :- شرایط محیط خارج را تغییر داده و آن را به نفع خود ، سازگار و در نتیجه ، كشمكش ها را حل می كند.
- در مواردی سعی دارد از موقعیت و شرایط موجود بگریزد و مثلاً از خانه فرار كند تا مشق ننویسد .
- حالات و تمایلات متعارضی را نشان می دهد مثل حالت حمله ، جلو عقب رفتن و...
- گاهی ممكن است حالت انكار به خود گرفته و خود را وادار به فراموشی آن نماید مثل شكست در امتحان كه سعی دارد آن را مثلاً با مرگ پدر توجیه كند.
- پناه بردن به خیالبافی كه نوعی مكانیسم دفاعی برای دستیابی به آرامش و سكون است .
- گزینش حالت سركوب ، مثلاً پدر یا مادر خود را كتك می زند ولی فوراً خود را سرزنش می كند كه باید پدر را مقدس شمرد.
- تفسیر و توجیه مسائل با روشی خصومت آمیز و كینه توزانه.
- ارزیابی روش های گذشته و تجدید نظر در آن و گزینش تدابیری جدید برای هدف جدید كه البته راهی معقول است.
- دوری از اجتماع و مردم و اختیار انزوا و گوشه گیری.
- خود خوری و غمگینی و بر اثر آن نشان دادن عكس العمل شدید از خود.
- اتكای به دیگران و درخواست رأی و نظر در تصمیم گیری ها ، آن هم با حالت عاطفی خاص.
- قهر كردن ، بهانه گرفتن ، متهم كردن ، تمسخر و استهزاء ، تخلف از دستور، تحقیر و ملامت دیگران ، بددهنی و...
در كل آنها كه دچار تضاد و تعارض اند سعی دارند به گونه ای عمل كنند كه بر اثر آن تنش های عاطفی شان كاهش پیدا كند ، تعادل روانی شان حفظ گردد ، علاقه و نفرت آنها تعدیل شود و از آن ناراحتی و نگرانی بیرون آیند.
ادامه دارد ...
در قسمت چهارم به این مباحث خواهیم پرداخت : فواید و زیان های تضاد و تعارض ، دسته بندی زیان هانوروز (Neurosis):اصطلاح روزگاری برای هر نوع اختلال عضوی عصبی یا هر اختلال در اعمال عصبی اطلاق می شد . در اصطلاح روانكاوی نوروز به معنای وسیعتری ، تا حدی كه تمام اختلالات روانی را در برگیرد ، مورد استفاده قرار گرفت.