اخلاق در ترافیک
بخش اول این مطلب را با عنوان شما اخلاق دارید؟ پیشتر دیدید. اکنون بخش دوم خدمت شما تقدیم می گردد:
ترافیک. این درد مشترک و نام آشنا که جزئی از زندگی روزمره مان شده و به نوعی به عادتی همیشگی بدل شده است. ترافیک خود پدیده ای چند وجهی است به گونه ای که از زوایای گوناگون می توان بدان نگریست. بهتر است در اینجا تنها به عنوان یک معضل به ترافیک نگاه کنیم. معضلی که خود انواع مسائل را برای ما ساکنان کلان شهر پدید آورده است و از این رو موضوع سخنان زیادی در دهه های اخیر قرار گرفته است. تناقض جالب و هیجان انگیز این است که هر چه صحبت و راهکار در زمینه حل معضل ترافیک ارائه شده است بر میزان آن افزوده شده است. در این زمینه هم به نظر می رسد بیش از آنکه به مساله افزایش سطح کمی و کیفی حمل و نقل عمومی توجه شود، به فرهنگ استفاده ازخودرو شخصی اشاره شده است. اما سوالی که در اینجا به نظر می رسد این است که واقعا جایگاه حمل و نقل عمومی در جامعه ما به چه صورت است و آیا پاسخگوی نیازهای شهروندان می باشد؟ یا اینکه تا چه حد به شکل گیری اخلاق شهروندی کمک می کند؟
وقتی مسافربران به راحتی به خود اجازه توقف در هر نقطه شهر را می دهند، بدون آنکه در نظر داشته باشند که وقت شهروندان با ارزش تر از آن است که بخواهند لحظاتی را در ترافیک ایجاد شده سپری کنند.
به نظر می رسد وسیله نقلیه عمومی در وجهه های مختلف در جامعه ما از قبیل تاکسی؛ اتوبوس و مترو، نه تنها خود به شکل گیری اخلاق شهروندی کمکی نمی کند بلکه در بسیاری موارد، پایه نوعی بی اخلاقی و شهروند ستیزی و حرمت شکنی خانواده را بنا می کند. اخلاق شهروندی تا اندازه زیادی تابع فضاهای عمومی شهری است. شهری که به کرامت انسانی احترام بگذارد؛ فردیت دگر خواه در آن شکل می گیرد. وقتی شهروندی در استفاده روزمره از وسیله حمل و نقل عمومی مثل تاکسی یا اتوبوس، به دلیل جرائم رانندگی و قانون شکنی راننده، دچار دلهره ای دائمی است. البته در میان این قشر زحمت کش کم نیستند افرادی که با وجود سخت ترین شرایط، حقوق و اخلاق شهروندی را رعایت می کنند اما متاسفانه همه ما می دانیم که غالبا احترام به حقوق شهروندی در این زمینه بسیار کم رنگ است. وقتی مسافربران به راحتی به خود اجازه توقف در هر نقطه شهر را می دهند، بدون آنکه در نظر داشته باشند که وقت شهروندان با ارزش تر از آن است که بخواهند لحظاتی را در ترافیک ایجاد شده سپری کنند.
برگردیم به ایستگاه مترو. آنجا که بلند گوی مترو دائما از مسافران می خواهد تا برای حفظ ایمنی، پشت خط قرمز بایستند، اما با کمال تاسف مشاهده می شود که نیمه بیشتر مردم جلوتر یا روی خط ایستاده اند، چون آن لحظه تنها به این می اندیشند که قطار بایستد و درب های آن باز شود تا صندلی برای نشستن داشته باشند. همه اینها اخلاق شهروندی را تشکیل می دهند. البته نباید از ذکر این نکته غافل بود که بعضا جملات و تصاویری در ایستگاه دیده می شود که حاوی نکاتی آموزنده و حاوی اخلاق شهروندی است. ولی مهم آن است که این جملات چه زمان در میان مردم به عینیتی کامل می رسد.
بلند گوی مترو دائما از مسافران می خواهد تا برای حفظ ایمنی، پشت خط قرمز بایستند، اما...
به نظر می رسد باید در راستای بهبود وضعیت حمل و نقل شهری، برنامه ریزی های دقیق تری در راستای ارتقای فرهنگ و اخلاق شهروندی صورت گیرد. چرا که عرصه های فضای عمومی شهری از پیاده رو و خیابان و پارک گرفته تا اتوبوس و مترو، همگی در ساختمند کردن اخلاق شهروندی و بازتولید آن موثر هستند. بهتر آن است که تمهیداتی در جهت آموزش به گردانندگان سیستم حمل و نقل شهری و شهروندان به عنوان مسافران و همراهان همیشگی این سیستم داده شود تا در آینده نه شاهد تخلفات رانندگان این سیستم باشیم و نه آثار خسارات وارده از سوی شهروندان را، به میراث عمومی مردم در سیستم حمل و نقل شهری ببینیم.
فاطمه ناظم زاده
گروه جامعه و سیاست