تبیان، دستیار زندگی
شب عید است و می بایست در میخانه وا کردن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

می بایست در میخانه وا کردن

گلدان

کلیم کاشانی:

ابوطالب کلیم کاشانی، در همدان زاده شد اما به سبب اقامت طولانی در کاشان به کلیم کاشانی مشهور گردید. او به تاریخ "۱۰۶۱ هجری قمری" برابر با "۱۶۵۰ میلادی "در هند درگذشت. وی از شعرای توانمند سبک هندی بود که بعد از سفر به هند در دربار شاه‌جهان بابری به سمت "ملک الشعراء" ی دربار منسوب شد و از جمله شعرای "خلاق المعانی" نیز محسوب می شود .در شعر او تصاویر بدیع و تازه و ترکیبات جدید فراوان است. از جمله او در آوردن کلمات محاوره در شعر چیره دست بوده است . از او دیوان اشعار و " ظفر نامه" به دست ما رسیده است.

به مناسبت حلول ماه شوال و عید فطر غزلی از کلیم را تقدیمتان می کنم :

شب عید است می باید در میخانه وا کردن
به می خشکی زهد روزه داران را دوا کردن
صراحی گر چنین پیوسته خواهد در سجود آمد
به یک شب طاعت سی روزه را خواهد قضا کردن
ز ماه عید بی ابروی ساقی کار نگشاید
به یک ناخن گره نتوان زکار عیش وا کردن
ستم باشد کشیدن جام می را یک نفس بر سر
به یک دم این چنین آیینه ای را بی صفا کردن
نیابی مستحق تر از من مخمور ای ساقی
زکات فطر  ، می رطلی گران باید جدا کردن
خمار باده در چشمم سیه کردست عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه وا کردن
مرا بیتابی مژگان او می سوزد از غیرت
ز چشمانش جدا ناگشتن و رو بر قفا کردن
گرو از ما برد در تیره روزی و پریشانی
چرا زلفت به جد دارد شکست کار ما کردن
چنان کز هر مژه ناید دواندن ریشه در دلها
ز هر چشمی نمی آید نگاه آشنا کردن
کجا هر بی بصیرت را رسد این کحل بینایی
فلاطون می تواند خشت خم را توتیا کردن
فزون از پایه خود هیچ کس پستی نمی بیند
فلک هرگز نخواهد نیشکر را بوریا کردن
درین دریای بی ساحل کلیم از من چه می آید
ز کار افتاده اینجا بازوی ِموج ، از شنا کردن