کمی حوصله کنید
گفت وگو با دکتر محمد قاسمی مشاور محتوایی سریال «یوسف پیامبر»(ع)
تلاش برای ساخت مجموعه هایی با موضوعات معنوی و برگرفته از زندگی بزرگان و اولیای حق، همواره با سختی ها و مضایق مختلفی روبه رو بوده است. از ابتدای پخش «یوسف پیامبر» (ع) سریالی که به گفته دکتر قاسمی مشاور محتوایی، چهار سال کار تحقیقاتی روی آن انجام گرفته و بیش از پنج هزار ساعت با استادان و صاحب نظران درباره آن گفت وگو شده است، انتقاداتی به شیوه روایت و فرم این سریال از جوانب مختلف وارد شد. دکتر قاسمی مشاور این پروژه معتقد است باید صبر کرد تا سریال به اوج خود نزدیک شود؛ گرچه می پذیرد که کار ممکن است از کاستی هایی نیز برخوردار باشد.در هر حال، «یوسف پیامبر» (ع) حاصل تلاش چندین ساله مجموعه یی است که با تکیه بر منابع و روایات و کتب آسمانی، داستان زندگی پیامبری را به تصویر کشیده اند که از آن به «زیباترین داستان ها» یاد می شود.
-جناب آقای دکتر قاسمی، جنابعالی به عنوان کسی که از ابتدای سریال «یوسف پیامبر» (ع) حضور داشتید، بفرمایید چگونه همکاری خودتان را با این پروژه شروع کردید؟
بعد از اینکه سریال «اصحاب کهف» یا همان «مردان آنجلس» با موفقیت تهیه و پخش شد، زمانی که همراه آقای سلحشور به مکه مکرمه مشرف شدیم، در آن فضای ملکوتی، طی مذاکراتی قرار بر این شد که کمر همت بسته و روی قصص قرآنی کار کنیم. البته نه فقط داستان حضرت یوسف(ع) بلکه قصص بسیاری در این زمینه استخراج شد. ابتدا براساس بررسی منابع شیعی کار آغاز شد. در پی آن منابع اهل سنت بررسی شد و سپس منابع تاریخی مورد تحقیق و مداقه قرارگرفت.
-در آن مقطع آیا بحث تولید سریال یا فیلم برمبنای قصص قرآن مطرح می شد، یا فقط موضوع، کار تحقیقاتی بود؟
بله، در آن مقطع فقط داستان حضرت یوسف(ع) را صرفاً برای تولید آماده می کردیم ولی در مورد قصص انبیا تحقیقات خوبی صورت گرفت که ان شاءالله امیدواریم در آینده به تولید برسد.
-آیا مرکز خاصی متولی این کار بود؟
موسسه فرهنگی، هنری «تبیان» متولی آن بود. در ارتباط با مطالعات و تحقیقات پروژه «یوسف پیامبر»(ع) نیز قراردادی با مرکز سیمافیلم منعقد شده بود. در خصوص داستان حضرت یوسف(ع) ابتدا آیات قرآنی مدنظر تحقیقات بودند و بعد روی تفاسیر شیعی کار شد. در نهایت به تفاسیر اهل سنت، منابع حدیثی شیعه، منابع حدیثی اهل سنت، تورات و انجیل هم رجوع شد. کتب تاریخی و منابع اینترنتی مربوط به دوران حضرت یوسف(ع) نیز منابع بعدی تحقیق ما بودند.
-برخی از این کتب تاریخی عهد حضرت یوسف(ع) را می توانید نام ببرید، کتبی که باقی مانده و می توان به آن رجوع کرد؟
اصلی ترین منبعی که در رابطه با آن زمان وجود دارد عبارت است از تورات، تفاسیر و آنچه که در ارتباط با تورات و انجیل تدوین شده و نیز کتاب هایی که درباره ادیان و داستان زندگی پیامبران به رشته تحریر درآمده است. از زمان حضرت ابراهیم(ع) به بعد هم به طور موشکافانه کار شد؛ طوری که سعی بر این بود تا مواردی که با دیدگاه های اسلامی سازگاری ندارند، حذف شوند.
-با توجه به اینکه در هر دوره یی دین خاصی حاکم بوده تطبیق آن با قوانین اسلامی چگونه صورت گرفته و آیا یوسف، پیامبر به معنای نبی بوده است یا نه؟ از طرف دیگر با حذف موضوعی که با مسائل اسلامی تطبیق ندارد، چگونه می خواستید دینی را که در آن دوره حاکم بوده با دینی که چند صد سال بعد کامل شده، تطبیق دهید؟
چهار سال کار تحقیقاتی روی آن انجام گرفته و بیش از پنج هزار ساعت با استادان و صاحب نظران درباره آن گفت وگو شده است، انتقاداتی به شیوه روایت و فرم این سریال از جوانب مختلف وارد شد.
بخش اول سوال شما که پاسخش روشن است، قرآن با صراحت حضرت یوسف(ع) را به عنوان پیامبر خدا مطرح می کند.
-این مساله هم مطرح است که در بحث تطبیقی، لفظ پیامبر را برای یوسف(ع) به کار ببریم یا نه؟
بنده به این عزیزانی که این سوال را مطرح کرده اند، توصیه می کنم یک رجوع حتی گذرا به سوره حضرت یوسف(ع) داشته باشند. در آیه 6 به برگزیده شدن آن حضرت از سوی خدا اشاره می شود و آیه 15 صراحتاً بیان می دارد «ما به آن حضرت(ع) وحی کردیم» به این معنا، کاملاً روشن است که یوسف، پیامبر الهی بوده است. در واقع می توان گفت اتفاقاً اگر داستان حضرت یوسف(ع) برای یک سریال طولانی انتخاب شد، به این جهت بود که فراز و نشیب های بسیاری در داستان آن پیامبر بزرگوار(ع) وجود دارد.
-به تعبیری بار دراماتیک دارد.
بله، دقیقاً، اما در مورد بخش دوم سوال تان، باید بگویم اصولاً وقتی که یک داستان تبدیل به رمان می شود و با برگردان آن به فیلمنامه در 45 قسمت پخش می شود، باید کشش داشته باشد، باید بار دراماتیک داشته باشد. این کاملاً روشن است که اگر داستان و فیلمنامه کشش لازم را نداشته باشد، نمی توان فراز و نشیب های داستان حضرت یوسف(ع) را به تصویر کشید. در واقع این سریال تفسیر تصویری سوره حضرت یوسف(ع) در قرآن است.
-و در واقع تفسیر تصویری دراماتیک - البته هنوز سوال من بی جواب مانده. عرض کردم بحث تطبیق آن زمان را با بحث اسلام چگونه می خواستید در هم بیامیزید. یکی از مسائلی که مطرح شده، بحث ازدواج حضرت یعقوب(ع) با دو خواهر است که در آن زمان مشکلی نداشته ولی به قوانین شرع اسلام که مراجعه می کنیم، می بینیم درتعارض است. حالا این تطبیق معنایی پیدا نمی کند، چرا که براساس قوانین آن زمان مجاز بوده است. در مجموع می خواهم بگویم چگونه احکام دین آن زمان را با احکام اسلامی تطبیق می دهید اگرچه می دانیم هر دین کامل کننده دین قبلی بوده است؟
به طور قطع در ابتدای شکل گرفتن ادیان الهی در زمان حضرت آدم ارتباطی بین اعضای خانواده اش وجود داشت. اما همچنان که رفته رفته جمعیت بشری و تعاملات و ارتباطاتش، پیچیده تر می شد، احکام ادیان نیز دقیق و بیشتر می شدند. ما نمی توانیم تاریخ را تحریف کنیم. به جهت اینکه در شرع مقدس اسلام یک مرد نمی تواند همزمان، دو خواهر را به زنی بگیرد. گیرم که ما بگوییم در آن زمان این قضیه نبوده، در صورتی که بوده ولی در گذر زمان تغییر کرده است. همین بحث در مورد فرزندان حضرت آدم(ع) مطرح است. آیا آنها با خواهران شان ازدواج کردند؟، یا خیر. تکثیر نسل چگونه صورت گرفت؟ چند تا بحث است. یک بحث این است که آیا با خواهر خود ازدواج کرده اند؟،
-این حکم بوده است ولی شما می فرمایید مبنای تحقیقات ما در این سریال در واقع تطبیق آن با احکام اسلامی بوده است.
نه، نگفتیم تطبیق با احکام اسلامی بلکه با منابع اسلامی. احکام اسلامی با منابع اسلامی دو چیز متفاوت است.
-بله، منابع اسلامی...
در ابتدای کار ما بر مبنای احکام شیعی شروع کردیم و قریب به شصت عنوان از کتب تفسیری شیعه و اهل سنت مطالعه شد.
-اگر امکان دارد نام برخی از این کتب را مطرح کنید. البته غیر از آن کتبی که مشهور و معروف هستند مانند «تفسیرالمیزان» که بسیار هم ذکر شده است.
مثلاً «تفسیر مجمع البیان»، «تفسیر نورالثقلین»، «تفسیر برهان»، «تفسیر کشاف»، «تفسیر درالمنثور» و امثال اینها... اصولاً اینکه آیا صحیح است حالا این موضوع را عنوان کنیم یا خیر، بحث دیگری است. تا آنجا که در منابع تحقیقی بررسی شده، این موضوع وجود داشته است. حالا اینکه ما هم منعکس کنیم یا نه، بحث دیگری است که می شود سلیقه و دیدگاه شخصی بزرگوارانی که نظر داشتند، می گفتند باشد یا نباشد. ما اتفاقات تاریخی را نمی توانیم تحریف کنیم. اتفاقات و رویدادهای آن زمان را از لابه لای اسناد و مدارک می خواهید استخراج کنید، چرا راه دور می روید، این موضوع یوسف(ع) که مربوط به سه هزار و 160 سال قبل است. بنده می گویم برگردیم به 1400 سال قبل، یعنی حدود یک سوم زمان حضرت یوسف(ع)؛ چرا تاریخ شهادت برخی از معصومین(ع) ما مشخص نیست؟ برخی می گویند این تاریخ، برخی نیز تاریخ دیگری را می گویند.
تولد پیامبر اعظم(ص) را اهل سنت 12 ربیع الاول و شیعیان 17 ربیع الاول مطرح می کنند. حال تحقیق در این زمینه (و با این بعد زمانی طولانی که داریم، بخواهیم یک داستان دراماتیک این گونه را هم مطرح کنیم)، کار ساده یی نیست. در ارتباط با داستان یوسف(ع) باید عرض کنم منتظران و مشتاقان، داستان را دنبال کنند تا انقلابی که حضرت یوسف(ع) از نظر اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی ایجاد کرد و درس های آموزنده یی را که این انقلاب بزرگ برای مردم جهان دارد، مشاهده کنند. انصافاً کار ساده یی نبود، غیر از اینکه گروه تحقیق چهار سال کارهای تحقیقی، میدانی و مصاحبه انجام دادند. مشاوره های سنگینی نیز صورت گرفته است. بیش از پنج هزار ساعت با استادان و افراد صاحب نظر گفت وگو و صحبت شده است. اغراق نکردم. کار زیاد شده. منابع دینی، حدیثی و تاریخی متعلق به صدها سال قبل است. گروه تحقیق با مشاوران در برخی مواقع دیدگاه های متفاوتی داشتند، یکسری با نظرات و دیدگاه های آقای سلحشور همخوان بود و یکسری هم مثلاً با عقاید بنده نوعی سازگاری داشت. در این مواقع آنقدر بحث می کردیم تا به نتیجه یی مقبول برسیم. مثلاً در دو آیه 52 و 53 سوره حضرت یوسف(ع) شاید بیش از صد ساعت با آقای سلحشور بحث کردیم. اختلافات گاهی مبنایی و گاهی هم دیدگاهی بود. شما فرض بفرمایید در داستانی مانند «نادرشاه» که نزدیک به عصر ما یعنی حدود دو قرن پیش بوده است، مورخان روی برخی مسائل اختلاف نظر دارند. می رسیم به این فاصله تاریخی که قریب به چند هزار سال است. ما در تحقیق حجم بالایی از منابع را بررسی کردیم.
-تعریف اسرائیلیات چیست و اساساً به چه چیز گفته می شود؟
اسرائیلیات در واقع داستان هایی بود که توسط یهود به مردم گفته می شد. در واقع یک نوع سرگرمی بود برای مردم آن دوره. حتی در تاریخ اسلامی، کسانی بودند که داستانسرایی می کردند. به این افراد قصاص می گفتند. قصاصان لطمات زیادی هم به دین زدند، تحریف های بسیاری هم داشتند طوری که مثلاً از کاه، کوه می ساختند. ائمه هم تلاش زیادی می کردند تا آثار مخرب اینها را از بین ببرند و دین زلال را به بشریت ببخشند.اسرائیلیات را قصاصان یهود نقل قول می کردند. اینها در واقع رفته رفته تلفیقی پیدا می کرد با قصص قرآنی و به این صورت وارد مباحث می شد و مطرح می شد. یکی از موارد تحریف در منابع دینی، همین اسرائیلیات بود.
در داستان حضرت یوسف(ع) موارد زیادی تحت عنوان اسرائیلیات مطرح می شود، مثل ماجرای پیاده نشدن یوسف از اسب جهت احترام حضرت یعقوب، وقتی که به عزیزی مصر می رسد.در داستان جور دیگری است و پیاده می شود.
-بحث ترک اولی در مورد انبیا چیست؟
علمی جواب بدهم یا فولکلوریک؟
-علمی جواب بدهید.
علمی را می گویم، فولکلوریک اش را هم می گویم. گاهی اوقات پیش می آید که از برخی کارهایی سر می زند مثلاً طرف آدم جاافتاده یی است، روحانی است یا استاد دانشگاه و... اما کاری انجام می دهد که سبک است. در شأن فردی مثل او نیست. این نکته را ترک اولی می گویند. یعنی آنچه که برای افراد معمولی می تواند حسنه باشد ولی برای انبیای خدا معصیت محسوب می شود. ترک اولی به این معنا است یعنی اگر یک فرد مسلمان عادی نمازهای واجب را به موقع بخواند، ولی یک عارف بخواهد نماز شبش را ترک کند برای او اشکال است، هر چند که واجب نیست. (جز برای رسول خدا واجب نبود.) او نباید ترک کند و اگر ترک کرد، ترک اولی کرده است.
-از این ترک اولی ها در داستان یوسف(ع) هم داریم؟
بله، نمونه یی از آن را در ارتباط با ماجرای پس از تعبیر خواب زندانیان هم بند داریم که توسط آن حضرت(ع)صورت گرفت؛ یک لحظه از یاد خدا غفلت کرد و به جای استمداد و درخواست از خدا به آن زندانی هم بندی که در تعبیر خوابش گفته بود تو آزاد می شوی و ساقی ملک خواهی شد در آیه 42 «و قال للذی ظنٌ انه ناج منهما اذکرنی عند ربک فانساه الشیطان ذکر ربه فلبث فی السجن بضع سنین» به او سفارش کرد وقتی آزاد شدی و مقرب ملک شدی از ما هم یادی کن. غفلت آن حضرت از یاد خدا که یوسف(ع) چه کسی تو را از چاه نجات داد و در آن زمان که در مصر غریب بودی چه کسی تو را عزیز کرد و... فلذا به جهت همین ترک اولی و توسل و تمسک به غیر خدا که برای پیامبر خدا صحیح نیست آن زندانی هم بند هم او را به فراموشی سپرد و در نتیجه سال ها در زندان ماند.
-چقدر ما مجاز هستیم در یک کار تاریخی قرآنی، که به واسطه آن زندگی انبیا را روایت می کنیم، از توهم و خیال کمک بگیریم؛ یعنی چقدر به تاریخ پایبند باشیم و چقدر از آن فاصله بگیریم یا برای افزودن بار دراماتیک و کشش کار از خیال خودمان استفاده کنیم؟
قاعدتاً وقتی داستانی مثل داستان حضرت یوسف(ع) تبدیل به فیلمنامه طولانی می شود، شما به هیچ وجه نمی توانید از این مقوله دور باشید. یک مبنا وجود دارد که وقتی محتوای اصیل و مبتنی بر حقیقت داستان برای نویسنده فیلمنامه روشن است، آن وقت این قضیه را براساس این چارچوب و میزان، در مواقع ضروری و برای روشن کردن زوایای تاریک تاریخ، شاخ و برگ می دهد، مانند رمان طولانی می کند، فراز و نشیب می دهد و جذابش می کند تا بیننده جذب شود. اگر قرار باشد این جذابیت ها لحاظ نشود، این همه کتب تفسیر موجود است، می توانید بخوانید. ولی وقتی این داستان تبدیل به یک تفسیر تصویری می شود، میلیون ها نفر به خاطر همان جذابیت ها از آن استفاده می کنند.
هنرپیشه گمنام و نزدیک به خدا خیلی بهتر است از یک هنرپیشه مشهور اما دور از خدا
-این خیالپردازی ها نباید به اصل تاریخ به طور ناخواسته ضربه بزند؛ مثلاً در مورد حسن حضرت یوسف بحث بسیار است، اما آیا من به عنوان کارگردان می توانم یک تفسیر شخصی داشته باشم. یک فرد زیبا با ملاک مردم عادی هم زیبا است اما گفته می شود که یوسف یک زیبایی باطنی است و ما باید به دنبال یک معصومیت در چهره اش باشیم. این یک تفسیر از نظر کارگردان است، اینجا ملاک و متر ما چیست؟ آقای سلحشور عنوان کرده اند که به دنبال کسی بودیم که معصومیت ویژه یی داشته باشد. من شنیده ام کم و بیش عنوان کرده اند، شاید منظور از زیبایی فقط زیبایی ظاهری نباشد.
ما باید یا به آن قاعده در مورد تصویر انبیا و اولیای حق پایبند باشیم که اصلاً آن را پخش نکنیم و در سریال هایی که دیده ایم مثل سریال «امام علی» (ع) که دست مبارک حضرت را نشان دادیم یا در سریال «ولایت عشق» تصویری از امام رضا(ع) نشان دادیم حالا منهای صورت مبارک ایشان، که دیده نمی شد. یا مثلاً در فیلم «محمدرسول الله» (ص) کلام و تصویر پیامبر را نداشتیم و کلام ایشان را از زبان دیگران می شنیدیم. اما هر چه جلوتر می رویم، این قضایا و برداشت ها، تصور مخاطب را به هم می ریزد. بیننده می گوید آیا واقعاً چهره یوسف این طوری بوده است، حالا شما به عنوان کسی که محقق علوم قرآن و حدیث هستید چگونه فکر می کنید؟مساله تصویر ظاهری و حسن ظاهری حضرت یوسف در قرآن صریح آمده و نمی توان منکر آن شد. ولی حالا یک نکته است. فرمایش آقای سلحشور را می توانم این گونه عرض کنم. زمانی که بحث بر سر انتخاب افراد بود، ایشان تاکید داشتند ایفاگران این نقش، کسانی باشند که خودشان قرآنی باشند.و اینکه ما کسانی را انتخاب کنیم که خودشان هم افراد ارزشی باشند. این یک اصل است. از کوزه همان تراود که در اوست. اگر قرار بر این باشد کسی که برای مردم چهره مثبتی ندارد، از نقش آفرینی هایش در گذشته بازخورد مناسبی نبوده، حالا این فرد بیاید در نقش یک پیامبر خدا نقش آفرینی کند که قطعاً آثار منفی خودش را دارد. اعتقاد ما بر آن است که سعی کنیم عنایت خداوند را جلب کنیم. مثلاً اگر با عده یی ناباب و منکر خدا به سوی خدا برویم خودمان را از عنایت خدا محروم کردیم. لذا یک هنرپیشه گمنام و نزدیک به خدا خیلی بهتر است از یک هنرپیشه مشهور اما دور از خدا.در واقع یک سری از این مباحث به سلیقه بر می گردد. شاید برخی از بازیگران را شما نپسندید ولی بنده بپذیرم. این می شود سلیقه. این گونه نبوده است. سریال را وقتی ملاحظه می کنید، بسیاری از بازیگران سینما حضور دارند، این گونه نبود که بخش زیادی از بازیگران همین سینما و تلویزیون حضور نداشته باشند. بنده احساس می کنم که حضور داشتن در چنین نقش هایی توفیق می خواهد. یک زمانی که روی این مقوله کار می کردیم، مشکلاتی پیش می آمد و ما می گفتیم که این کار یک صاحب اصلی دارد.
منبع : اعتماد
مطالب مرتبط :
دانلود تیتراژ سریال یوسف پیامبر