عضو هيأت علمی دانشگاه تهران:
تفسير «كاشف» پاسخ كوبندهای به شبهات مستشرقان است
تفسير «كاشف» كه كار مشترك استاد حجتی و دكتر بیآزار شيرازی است، پاسخ كوبندهای به شبهات مستشرقان در مورد نزول تدريجی قرآن است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، «عبدالهادی فقهیزاده»، دكترای قرآن و حديث و عضو هيأت علمی دانشگاه تهران، در گفتوگو با سرويس انديشه ايكنا در مورد شخصيت علمی استاد «سيدمحمدباقر حجتی» ضمن بيان مطلب فوق، در پاسخ به اين سؤال كه دكتر حجتی در عرصه تفسير چه كار مهمی انجام داده است؟، گفت: من میتوانم بگويم كه وی به طور تخصصی ورود در تفسير دارند و غير از افاضات شفاهی او در كلاس كه نقش مؤثری در پرورش شاگردان و نگارش رسالههای تخصصی در اين زمينه شده است، اثر بسيار مهمی هم دارند كه متأسفانه در زبان فارسی كار قابل توجهی در اين خصوص صورت نگرفته است و آن تفسير «كاشف» است.
اين مدرس دانشگاه اديان و مذاهب افزود: حجتی تفسير «كاشف» را با مشاركت استاد «عبدالكريم بیآزار شيرازی» نوشته است. هفت جلد اين تفسير چاپ شده و جلد 8 و 9 آماده است كه متأسفانه به خاطر مشكلات خاص كه در ابزار نشر وجود دارد، سالهاست كه اين دو جلد متروك مانده و به چاپ نرسيده است. اين كتاب را بنده ملاحظه و از آن استفاده كردهام و تصور میكنم شناخت نسبتا خوبی از آن دارم.
وی اظهار كرد: به خاطر اينكه اهميت تفسير كاشف برای خوانندگان اين مصاحبه روشن شود، در مورد اين كتاب اندكی توضيح میدهم. همانطور كه همه میدانند، قرآن كتاب فصلبندی شدهای نيست، مثل كتابهای بشری كه مثلا يك فصلی را به توحيد اختصاص بدهيم، يك فصل به نبوت، يك فصل به امامت يا به مسائل احكام، بلكه كتابهای بشری دارای اين ويژگی هستند.
كمتر تفسيری وجود دارد كه به صورت جامع براساس مبنای اساسی تناسب آيات در قرآن از اول نوشته شده باشد، اما تفسير «كاشف» را استاد «حجتی» و استاد «بیآزار شيرازی» كاملا بر اين مبنا تدوين كردهاند و حضور جدی اين مبنا در كمتر صفحهای از تفسير كاشف احساس نمیشود. ايشان در مقدمهای كه نوشته، به اين موضوع پرداخته است
نويسنده كتاب «پژوهشی در نظم قرآن» گفت: از آغاز صدر اسلام تا به امروز همواره منتقدان و مخالفانی بودهاند كه شبهه افكنده و گفتهاند اين چه كتاب آسمانی است كه منسجم و يكپارچه نيست و از همگسيخته و پراكنده است و بنا به حالات و شرايط مختلف نازل شده و هر آيهای در هر سورهای در مورد مسألهای بحث میكند. سابقه اين شبهه به زمان خود پيامبر باز میگردد. حتی در قرآن هم به نوعی به اين شبهه پاسخ داده شده است. مشركان میگفتند، چرا قرآن يكجا نازل نشده است.
نويسنده «علامه مجلسی و فهم حديث» اظهار كرد: قرآن خود نيز تصريح میكند و میگويد همينطور است. ما قرآن را پراكنده نازل كرديم كه حضور جاری در گذر زمان داشته باشد و در مسير زندگی مسلمانان صدر اسلام در هر مرحله بر دردهای نو به نوی آنها مرهم گذاشته و قوای معنوی آنها را تجديد كند. در حقيقت قرآن به تعبير بنده میخواهد با زندگی پيامبر و مراحل سخت و دشواری كه در آن سالهای پر تب و تاب وجود داشته، همراه شود و دلهای مسلمانان را هنگامی كه مشكلی حادث میشود، بفشارد و تنبه ايجاد كند بر آنان كه اگر پيروزی به دست آوردند، مغرور نشوند و توجه داشته باشند كه اگر خداوند اراده كند، وضعيت ديگری پيش خواهد آمد.
استاديار گروه علوم قرآن و حديث دانشكده الهيات يادآور شد: اين پراكنده و تدريجی نازل شدن هيچ منافاتی با انسجام درونی ندارد. خود پيامبر نظارت دقيقی بر تدوين آيات در سورهها داشتهاند و اصلا اينگونه نبوده كه قرآن پس از فوت پيامبر توسط صحابه جمع شود. سورهها به عنوان اجزای مستقلی از قرآن در دوره حيات پيامبر به تعبير علامه طباطبايی تشخص داشتهاند؛ يعنی در دوره پيامبر اكرم(ص)، در سالهای پايانی عمر ايشان، مسلمانان میدانستند كه مثلا سوره انعام از كجا آغاز میشود، از چه مسيری میگذرد، چه آياتی را پشت سر میگذارد و به كجا ختم میشود.
نويسنده كتاب «علامه مجلسی و فهم حديث» گفت: تا آخرين سال حيات پيامبر تمام سورهها اين وضعيت را پيدا كردند و نزول تدريجی باعث نشد كه پراكندگی مفهومی در قرآن به وجود آيد. چيزی كه مستشرقان به زعم خودشان در قرآن احساس میكنند و میگويند كه تدريجی نازل شدن موجب شده كه عدم انسجام موضوعی و مفهومی در قرآن واقعيت ملموسی باشد، باعث شد كه عدهای از علمای برجسته اسلامی از آغاز دوران اسلامی به اين مسأله پاسخ داده و عدم انسجام موضوعی و مفهومی را در قرآن كريم نفی كنند و اين علم به طور خاص مورد توجه برخی از برجستگان تفسير و علوم قرآنی در طول تاريخ قرار بگيرد، مانند: صاحب تفسير عظيم «مجمعالبيان» و متأخرانی مانند علامه «طباطبايی» از شيعه و «سيد قطب» در تفسير «فی ظلال قرآن» از علمای تفسيری مصر و از برادران اهل سنت كه به اين مسأله اهتمام داشتهاند.
اين مدرس دانشگاه افزود: اما كمتر تفسيری وجود دارد كه به صورت جامع براساس مبنای اساسی تناسب آيات در قرآن از اول نوشته شده باشد، اما تفسير «كاشف» را استاد «حجتی» و استاد «بیآزار شيرازی» كاملا بر اين مبنا تدوين كردهاند و حضور جدی اين مبنا در كمتر صفحهای از تفسير كاشف احساس نمیشود. ايشان در مقدمهای كه نوشته، به اين موضوع پرداخته است.
استاد حجتی مطالعات و تأملات قابل توجهی در عرصه حديث دارد، به گونهای كه تحت تأثير مطالعات گسترده و آگاهی ژرف به يك عالم بينرشتهای در حوزههای علوم اسلامی تبديل شده كه تفسير هم با همه اينها در ارتباط است
وی تأكيد كرد: به هر حال يكی از مهمترين جنبههای تفسير كاشف كه محصول حيات علمی حجتی و بیآزارشيرازی تلقی میشود، به اين مسأله برمیگردد كه پاسخ كوبندهای است به شبهات مستشرقان و توجهی است برای برخی محققان علوم قرآنی كه با كمتوجهی، متأسفانه شبهه مستشرقان را به نوعی در حد كوچكتر پذيرفتهاند، اما اين دو شخصيت در تفسير كاشف به اين مسأله به خوبی پاسخ دادهاند.
فقهیزاده تصريح كرد: من نمیتوانم در معرفی كارهای استاد حجتی در عرصه تفسير به تفسير كاشف اكتفا كنم. كلاسهای تفسيری وی به ويژه در مقاطع فوق ليسانس و دكتری در دانشگاههای معتبر كشور كه فعاليتهای گستردهای داشتهاند، حقيقتا جزو بهترين كلاسها تلقی میشود. از كلاسهای ايشان كه بنده با علاقه شركت میكردم، كلاسهای تفسيری بود كه او مطالب را با اشراف و تسلط قابل توجه در عرصههای مختلف حوزه تفسير ارائه میكرد.
وی استاد حجتی را دارای تخصصی در عرصه كلام و فلسفه دانست و گفت: استاد در عرصه كلام و فلسفه به اقتضای مطالعات در حوزه علميه و تحصيل در دانشگاه حقيقتا ورود تخصصی كاملی داشته است. او در عرصه فقه و اصول مطالعات بسيار خوبی داشته و نظرات فقهی و اصولی قابل توجهی ارائه كرده است و رسالههای خوبی در عرصه فقه شيعه در مقاطع ارشد و دكتری راهنمايی كرده است. وی دارای مطالعات حديثی قابل توجهی نيز است.
فقهیزاده يادآور شد: استاد حجتی مطالعات و تأملات قابل توجهی در عرصه حديث دارد، به گونهای كه تحت تأثير مطالعات گسترده و آگاهی ژرف به يك عالم بينرشتهای در حوزههای علوم اسلامی تبديل شده كه تفسير هم با همه اينها در ارتباط است؛ يعنی كسی نمیتواند تفسير قرآن در حد مطلوبی بگويد، بدون اينكه آگاهی از كلام، اصول، فقه يا حديث داشته باشد كه بحمدالله دكتر حجتی از اين معلومات در حد بالايی برخودار است.
فقهیزاده در مورد ويژگیهای تدريس استاد حجتی خاطرنشان كرد: وی شوق علمآموزی را در كلاس تفسير در دانشجويان برمیانگيخت. در واقع با استفاده از مطالعات و آگاهی كه داشت توجه دانشجو را به جوانب مختلف معنايی در حوزه تفسير جلب میكرد كه اين يك خدمت بسيار ارزنده است، به ويژه اينكه اين مرحله از زمانی آغاز شد كه قرآن در دانشگاههای كشور مهجور و متروك بود. امروز رشته علوم قرآن و حديث به مرحلهای رسيده است كه بحمدالله يكی از رشتههای پرطرفدار و پر دانشجو و پر استاد در دانشگاههای كشور شده است