خرمشهر،كو جهان آرا
خرمشهر؛ كو جهان آرا
(از سری كتابهای بانوی ماه، شماره 5)گفت و گو با صغرا اكبرنژاد، همسر شهید جهان آراچاپ سوم:
تابستان 81ناشران: انتشارات سوره مهر و نشر كمانقیمت:
200 تومانتعداد صفحات:
35 صفحهیكی از ابعاد شخصیتی شهید جهان آرا فرماندهی نظامی او در جنگ بود. فرمانده نظامی از خطر به دور نیست.درست است! ولی مرگ و زندگی برای محمد یكسان بود. یكی از دوستانش تعریف می كرد؛ جلسه ای داشتیم و جهان آرا مشغول صحبت بود. همان موقع تیراندازی شروع شد و گلوله ای از كنار گوش محمد رد شد. او هیچ عكس العملی نشان نداد. فقط كمی خود را جا به جا كرد و صحبتش را ادامه داد.
جهان آرا و همرزمانش با دست خالی جنگیدند. بنی صدر به تماس های آنان توجهی نمی كرد. بنی صدر پیغام داده بود شما بروید جلو؛ ما با یك حركت گازانبری خرمشهر را آزاد خواهیم كرد! توهماتی بود كه در سر داشت. می خواست بچه های خرمشهر را دست به سر كند. وقتی جهان آرا به تهران آمد و به دیدار حضرت امام رفت مسایل را گفت. شهید رجایی كه در آن جلسه حضور داشت با خانه ما تماس گرفت و به من گفت كه به جهان آرا بگویم بنی صدر تجیهزات نخواهد داد، با این كه امام تأكید كرده بود كه بفرستید؛ تجهیزات نخواهد آمد و با توكل به خدا بجنگید. بنی صدر در حضور امام قول داده بود تدارك كند. حتی امام بنی صدر را به خاطر این موضوع بازخواست كرده بودند. اعتقاد جهان آرا به عنوان یك فرمانده نظامی و یارانش این بود كه باید بایستند و مقاومت كنند هر چند كمكی به آنان نشود.