تبیان، دستیار زندگی
روحانی گردانمان بود. روشش این بود كه بعد از نماز حدیثی از معصومین نقل می كرد و درباره ی آن توضیح می داد. پیدا بود این اولین باری است كه به صورت تبلیغی رزمی به جبهه آمده است والا شاید بی گدار به آب نمی زد و هوس نمی كرد بچه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

النظافة من الایمان

روحانی گردانمان بود. روشش این بود كه بعد از نماز حدیثی از معصومین نقل می كرد و درباره ی آن توضیح می داد. پیدا بود این اولین باری است كه به صورت تبلیغی رزمی به جبهه آمده است والا شاید بی گدار به آب نمی زد و هوس نمی كرد بچه ها را امتحان كند؛ آن هم بچه های این گردان را كه تبعیدگاه بود؛ نمی آمد بگوید: «بچه ها! النظافة من الایمان و …؟» تا بچه ها در عین ناباوری اش بگویند: «حاج آقا والكثافة من الشیطان». فكر می كرد لابد می گویند حاج آقا «والْ» ندارد، یا هاج و واج می مانند و او با قیافه ی حكیمانه ای می گوید: «ای بی سوادها بقیه ندارد. حدیث همین است». با این وصف حاجی كم نیاورد و گفت: «حالا اگر گفتید این حدیث مال كیه؟» بچه ها فی الفور گفتند: «نصفش حدیث نبوی است، نصف دیگرش از قیس بن اكبر سیاه!»