حسينی بوشهری:
تفاسير امروزی در جهتگيریها و سوژهها با تفاسير گذشته تفاوتی جدی دارند
تفسيری كه امروز نوشته میشود، با تفسيری كه در گذشته نوشته میشد، واقعا تفاوتهای جدیای نه در محتوا، بلكه در جهتگيریها، سوژهها و ضرورت بحثهايی كه بايد به آنها پرداخته شود و استفادههايی كه از آيات قرآن، متناسب با فضا و شرايط ما كه در گذشته مورد غفلت بود، با هم دارند.
حجتالاسلام و المسلمين «سيدهاشم حسينی بوشهری»، مدير سابق حوزه علميه قم، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، گفت:كارهايی كه در گذشته در بطن حوزههای ما وجود داشته، تا آنجايی كه من اطلاع دارم و شايد اطلاعات من هم اشتباه باشد، يك كار سازمان يافته و تشكيلاتی نبوده است؛ يعنی مثلا تشكيلات خاصی پشت علامه طباطبايی نبوده كه الميزان را نوشته است. او بوده و شاگردانش و حاصل كار با شاگردان و تدريسی كه میكردند و بخشی از كارهای پژوهشی، خودش تبديل شد به تفسير «الميزان». واقعا زمانی كه ما نگاه میكنيم، میبينيم كه «آلاء الرحمن» علامه بلاغی، «تبيان» شيخ طوسی و ... تا آنجايی كه من میدانم، سازمان يافته نبودند.
البته در سالهای اخير اين امر كمی شكل بيشتری گرفته است. اكنون تفسيری كه شخصيت بزرگوار، آيتالله جوادی آملی مینويسند؛ يعنی تفسير «تسنيم» كه مجلدات فراوانی هم خواهد شد، اين يك مقدار كار تشكيلاتی دارد؛ يعنی به اعتباری كه ايشان مؤسسهای دارند و در اين مؤسسه طبعا شاگردان ايشان حضور دارند، القا و تحقيق و تتبع با ايشان است، ولی نظمبخشی و پيدا و آماده كردن برای چاپ، توسط شاگردان برجسته ايشان انجام میپذيرد. خوب اين از آن تفاسير ذی قيمتی است كه در زمان ما بعد از تفسير الميزان شكل میگيرد و قابل توجه است؛ يعنی من خدا را شكر میكنم كه در هر زمانی، اثر ماندگاری خلق میشود و انسان میتواند بر اين حوزه و مسائل حوزه ببالد كه بالاخره اين حوزه ما همچنان با دست پر وارد عرصهها میشود.
حسينی بوشهری:
اكنون تفسيری كه شخصيت بزرگوار، آيتالله جوادی آملی مینويسند؛ يعنی تفسير «تسنيم» كه مجلدات فراوانی هم خواهد شد، اين يك مقدار كار تشكيلاتی دارد؛ يعنی به اعتباری كه ايشان مؤسسهای دارند و در اين مؤسسه طبعا شاگردان ايشان حضور دارند، القا و تحقيق و تتبع با ايشان است، ولی نظمبخشی و پيدا و آماده كردن برای چاپ، توسط شاگردان برجسته ايشان انجام میپذيرد
اين تفسير تسنيم از آن تفسيرهای بسيار خوب و ارزشمندی است كه دارد شكل میگيرد. حوزه ما خودش نمیتواند يك كار صنفی انجام دهد؛ يعنی حوزه به عنوان حوزه و تشكيلات حوزه در حقيقت میتواند زمينهها را فراهم كند؛ يعنی همين شكلدهی به انجمن قرآنپژوهان، كار حوزه است كه تأمين مقدمات كرده، زمينهها را فراهم كرده و سعی كرده تا مجموعهای علاقهمند به قرآن و دلسوز نسبت به مباحث قرآنی و آشنا به مبانی قرآنی را دور هم جمع كند؛ يعنی تدبير امور، از اين حيث كه چه كاری را به عنوان اولويت كاری خودشان قرار دهند، به چه تفسيرهايی (ترتيبی و موضوعی) بپردازند و ...، اينها را اولا واگذار میكند به مجموعه عالمانی كه در آن جا هستند.
من از آخرين كاری كه اينها انجام میدهند، دقيقا مطلع نيستم كه بيان كنم، ولی نيازی به غور و بررسی بيشتری دارم. اكنون من به خاطر علاقهای كه به حوزه و جايگاهی كه در شورای عالی حوزه دارم، ناگزيرم اين مسائل را روزآمد كنم؛ يعنی طبيعتا در جريان آخرين تحولات كاری حوزه قرار بگيرم و اين را انشاءالله به گونهای فعال خواهيم كرد كه در جريان مسائل قرار بگيرم. ولی با توجه به ايدههايی كه سابقا مطرح كرده بودند و با من در ميان گذاشتند، يقين دارم كه يكی از كارهايی كه در دست اقدام دارند، طبيعتا پرداختن به مسائل تفسيری است، منتهی با نگاه جديدتری. طبعا تفسيری كه امروز نوشته میشود، با تفسيری كه در گذشته نوشته میشد، واقعا تفاوتهای جدیای نه در محتوی كه معمولا محتواها به هم نزديك است، بلكه در جهتگيریها، سوژهها و ضرورت بحثهايی كه بايد به آنها پرداخته شود و استفادههايی كه از آيات قرآن، متناسب با فضا و شرايط ما كه در گذشته مورد غفلت بود، با هم دارند. شايد اصلا زمينهای برای طرح آنگونه مباحث در گذشته وجود نداشت؛ لذا شما به تفسير بعضی از آيات كه نگاه میكنيد، میبينيد متناسب با حال و هوای علمی آن روز به تفسير آيات میپردازند.
دايره علمی كه توسعه پيدا میكند، برداشت جديدی مطرح میشود و معلوم میشود آنچه كه ديگران برداشت كردند، در فضای محدود آن روز بود. لذا من برای شما و كسانی كه اين سخن مرا ملاحظه خواهند كرد، نسبت به آينده كار حوزه میتوانم اميد ايجاد كنم. من ترديد ندارم و اميدوارم كه در آينده كه نگاهها متفاوت از گذشته است، انشاءالله كارهای قویتری متناسب با نياز مخاطبان، با استفاده از سرمايههای گرانقيمتی كه از يك سو در گذشته داشتيم و نگاه جديدی كه از سوی ديگر داريم، تحقق پيدا خواهد كرد و شكل خواهد گرفت. آيتالله جوادی آملی تعبير جالبی داشت و حتی راجع به مباحث اصولی و فقهی میفرمود كه ما تا ديروز مثلا اين تعداد قاعده فقهی داشتيم كه از آيه و روايت استفاده میكرديم.
آيا واقعا آياتالاحكام ما همانهاست يا زمينههای ديگری هم برای استفاده از آيات قرآن وجود دارد كه ما قاعدههای جديدی را هم به عنوان مبنا از آيات قرآن به دست بياوريم و براساس آن استنباط احكام فقهی داشته باشيم. يك نگاه بسيار هوشمندانه و جالبی در اين قصه است؛ يعنی اينطور نيست كه قاعدهها همان بوده كه علمای بزرگ ما به آن رسيدهاند و ما ديگر نمیتوانيم قاعدههای جديدی را از آيات قرآن استنباط كنيم. اين زمينه به نظر من در آينده نيز فراهم خواهد بود.
ادامه اين مصاحبه را به زودی در همين سايت مطالعه كنيد