بنی اسراییل در قرآن
مراجعه به تاریخ قوم بنی اسرائیل نشان می دهد که آنان پس از رهایی از دست فرعون ماموریت داشتند حكومتی تشكیل دهند تا پایهگذار حكومت جهانی شوند. «یا بنی اسرائیل اذكروا نعمتی التی انعمت علیكم و انی فضلتكم علی العالمین». اما پیش از تشکیل حکومت باید آموزش میدیدند. بنابراین موسی(ع) بنیاسرائیل را در پای كوه طور مستقر كرد و اردوگاهی آموزشی ایجاد كرد. این اردوگاه آموزشی پانزده سال بر پا بوده و آنان در این مدت آموزش میدیدند.
این نكته از بسیاری عبارات سفر خروج عهد عتیق دانسته میشود. دانشهایی كه آنان در صحرای سینا از موسی (ع) آموخته بودند، با تجربه علمی همراه شد و مجموعه توانمندی در آنان به وجود آورد. اگر این تواناییها در راستای اهداف پیامبران (ع) باقی میماند، میتوانستند این وعده خداوند را تحقق بخشند كه فرمود: وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ (قصص، آیه 5)
چرا كه آنان، هم توان علمی داشتند و هم توان تجربی. تنها نیاز آنان، انطباق معنویت با قدرت بود. قدرت اما گاه به سوی تامین خواهشهای نفسانی میرود و این، با هدف الهی قابل جمع نیست. عالمان منحرف آنان گرفتار حسد و آزمندی فراوان به زندگی دنیا شده بودند: أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ آیا حسد میكنند بر مردمان بر آنچه ایشان را الله تعالی داده است از فضل خود (نساء، آیه 54).
اگر انسان در پی نیازهای دنیایی رود و از خدا فاصله بگیرد، صفت حرص، سیری ناپذیری، حسد، ترس و مانند آن او را فرا میگیرد. بنیاسرائیل تا هنگامی كه در مسیر حق و خدا هستند، به آسانی به حاكمیت سراسری دست مییابند؛ توان اجرا و گسترش آن را نیز دارند. اما انحراف در بین آنها ایجاد شد.
مدتی كه از حكومت یوشع نبی (ع) گذشت و حاكمیت به مذاق بنیاسرائیل مزه داد، انحرافات آغاز شد. آنان، همواره خود را «قوم برگزیده» میخواندند. قرآن نیز به برتری دادن آنان اشاره كرده است: یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ؛ ای بنیاسرائیل، نعمتی را كه بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم، به یاد بیاورید.(بقره، آیه 47)
خداوند آنان را بر جهانیان برتری داده بود و عنایت خویش را همواره بر آنان نازل میكرد، اما آنان دچار خطای بزرگی شده بودند و گمان میكردند خداوند «نژاد» آنان را ارج مینهد؛ در حالی كه خدای منان، بنیاسرائیلی را ارج مینهد كه به آموزههای حضرت موسی(ع) ایمان آورند و پیامبران پس از او را تصدیق كنند.
خداوند آنان را بر جهانیان برتری داده بود و عنایت خویش را همواره بر آنان نازل میكرد، اما آنان دچار خطای بزرگی شده بودند و گمان میكردند خداوند «نژاد» آنان را ارج مینهد؛ در حالی كه خدای منان، بنیاسرائیلی را ارج مینهد كه به آموزههای حضرت موسی(ع) ایمان آورند و پیامبران پس از او را تصدیق كنند.
با بروز تفكر نژاد پرستی، بنی اسراییل به فکر حفظ حكومت به هر قیمتی می افتند: عدهای را باید با بت و مشغولیتهای كاذب، عدهای دیگر را با شراب و شهوتپرستی و پولپرستی ساكت كردند و از مسیر هدایت الهی و دعوت مردم به سوی خدا فاصله گرفتند. از سویی آنان برای توجیه اندیشه خود گفتند خدا که وعده حاکمیت جهانی را به ما داده است دیگر نمی تواند آن را از ما پس بگیرد و به قوم دیگری بدهد. قالت الیهود ید اللّه مغلوله غلّت أیدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق كیف یشاء( مائده، آیه 64)
خداوند برای اصلاح این گروه پی در پی پیامبر میفرستاد؛ آنان نیز پیامبران خدا را میكشتند. لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا كَذَّبُوا وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ؛ ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی بر ایشان فرستادیم. هرگاه كه پیامبری چیزی میگفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تكذیب و گروهی را میكشتند. (مائده، آیه 70).
قرآن برخی از ویژگیها و باورهای دینی منحط یهود را بر شمرده است: رباخواری(نساء، آیه161)؛ تحریف كتاب آسمانی(بقره، آیه79)؛ انكار وحی(انعام، آیه91)؛ باور به فقیر بودن خداوند و بینیازی خود(آل عمران، آیه181)؛ اعتقاد به بسته بودن دست خداوند(مائده، آیه64)؛ پیمان شكنی(بقره، آیه100).
خداوند به سلیمان گفت: اگر شما و پسرانتان از متابعت من روگردانید ...اسرائیل در میان جمیع قومها ضربالمثل و مضحكه خواهد شد.
اما با اندکی تامل در آموزههای آسمانی خود در مییافتند که خدای منان با كسی عقد اخوت نبسته و در اثر سركشی، این ماموریت را از آنان ستانده و به دیگری داده است. در فرازهایی از تورات به خوبی آشكار است كه خدای متعال، بنیاسرائیل را تنها در صورت حفظ ایمان برتری خواهد داد؛ مانند عهد عتیق، تثنیه، بابهای 26 ـ 30؛ یا : «خداوند به سلیمان گفت: اگر شما و پسرانتان از متابعت من روگردانیده، اوامر و فرایضی را كه به پدران شما دادم، نگاه ندارید ... آن گاه اسرائیل را از روی زمینی كه به ایشان دادم، منقطع خواهم ساخت و این خانه را از حضور خویش دور خواهم انداخت و اسرائیل در میان جمیع قومها ضربالمثل و مضحكه خواهد شد». (عهد عتیق، پادشاهان، باب 9). بر كلامی كه بر شما امر میفرمایم، چیزی میفزایید و چیزی از آن كم مكنید. (عهد عتیق، تثنیه، باب 4)
در قرآن نیز این هشدار و مساله رویگردان شدن آنان و پس گرفتن آن ارزشها از منحرفان بنی اسرائیل آمده است. یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَه الَّتِی كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ؛ای قوم من، به زمین مقدسی كه خدا برایتان مقرر كرده است، داخل شوید و باز پس نگردید كه زیان دیده بازمیگردید.( مائده، آیه 21).
یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم ویحبونه.(مائده، آیه 54). قل یا اهل کتاب لستم علی شیئی حتی تقیموا التورته و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم؛ بگو ای اهل کتاب شما هیچ ارزشی ندارید مگر آنکه تورات و انجیل را موبه مو اجرا کنید و قرآن را هم که از سوی خدای شما نازل شده اطاعت نماید. (مائده، آیه 68).
منبع: موسسه فرهنگی آرماگدون (باتلخیص)