تبیان، دستیار زندگی
در هر هنری پدیده‌ای خاص به عنوان مادّة خام برای آفرینش به كار گرفته می‌شود. نقّاش از خطّ و رنگ بهره می‌گیرد، و موسیقی دان به صوت هماهنگی می‌بخشد، و پیكرتراش با خمیر و گچ و سنگ و چوب به كار آفرینش می‌پردازد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انواع ادبی

گل

در هر هنری پدیده‌ای خاص به عنوان مادّة خام برای آفرینش به كار گرفته می‌شود. نقّاش از خطّ و رنگ بهره می‌گیرد، و موسیقی دان به صوت هماهنگی می‌بخشد، و پیكرتراش با خمیر و گچ و سنگ و چوب به كار آفرینش می‌پردازد. در رقص و باله از حركات اندام، و در تئاتر از بازیگری و تقلید استفاده می‌شود، و در هنر سینما همة این هنرها با هم به كار گرفته می‌شود.

برای آفرینش آثار ادبی هم، زبان را به عنوان مادّة خام به كار می‌برند، و با آن مفاهیمی والاتر و فراتر از آن چه در كاربرد معمولی و سادة خود دارد، بیان می‌دارند. موضوع ادبیّات مطالب معمولی روزمرّه یا مباحث علمی و تاریخی نیست، بلكه اندیشه‌ای است والا كه هر چند از طبیعت و زندگی الهام گرفته ولی با جادوی خیال به صورت شعری زیبا یا داستانی دل انگیز در آمده و چنان طراحی و ساخته و پرداخته شده، و چنان از روانی و وحدت و هماهنگی و تناسب و شیوایی و درخشش برخوردار گشته كه از هر واقعیتی زیباتر و مؤثّرتر و دلفریب تر شده است.

در زبان ادبیّات واژه‌های زبده و خوشاهنگ و درخشان و فاخر به یاری تشبیه و استعاره در قالب‌هایی هنری و خیال انگیز ریخته می‌شوند. اما تنها دانستن آرایه های ادبی برای ایجاد یک اثر ادبی کافی نیست بلکه آنچه اهمیت ویژه ای دارد   اندیشه‌ای والا یی است که شاعر یا نویسنده در سر و آرزویی خیال انگیز ی است که در دل دارد، با تصویرسازی و صحنه پردازی می‌كوشد تا اندیشه و احساس خود را به زیباترین و رساترین صورت ممكن به خوانندة خود القا كند، و خوانند را بدون آن كه خود آگاه شود، به راهی كه می‌خواهد بكشاند.

پس كسی كه می‌خواهد شاعر یا نویسنده شود، باید هم اندیشه‌ای بزرگ و والا داشته باشد و هم احساس و تخیّلی نیرومند و هم قدرت خلاقیتی شگرف و علاوه بر این ها باید از قدرت بیان و توان استفاده از فنون هنری برخوردار، و به رموز ادبیّات آگاه باشد، تا بتواند اندیشه و احساس خود را به گونه‌ای هنرمندانه سازمان بخشد و به رشتة كلام بكشد.

تمام آنچه در مقدمه این بخش یعنی معرفی ستون "انواع ادبی" گفته شد بستگی مستقیمی به فهم مخاطب از اثر ادبی دارد یعنی اگر اثری در قدم اول درست فهمیده نشود و به وسیله مخاطبان خوانده نشود ، گویی هیچ اتفاقی نیافتاده و فراموش نمی کنیم که خود نویسنده هم بعد از اتمام اثر یا حتی در حین نویسندگی ، مخاطب اثر نیز محسوب می شود و فهم و ادراک او در پیشبرد کار مثل ادراک دیگران بعد از مطالعه خواهد بود . تحلیل روند شکل گیری یک اثر ادبی یا به گفته دکتر شمیسا "طبقه بندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروه های مختلف " کاری است که شاخه جدید " انواع ادبی" در ادبیات انجام می دهد.

در انواع ادبی این پرسش مطرح است که آیا هر اثر ادبی برای خود وجود مجزا و مستقل و بخصوص دارد یا به نحوی به آثار دیگر ادبی مرتبط است  و در نتیجه آیا می توان بین گروه هایی از آثار ادبی ارتباط و تشابهی یافت؟

آیا ادبیات مجموعه ای از آثار پراکنده است یا بر عکس بر هر دسته از آثار ادبی -چه به لحاظ ماده چه به لحاظ صورت و معنی باهم- نظم و قانونی حکم فرماست؟

این طبقه بندی است که ادبیات را به "علم" نزدیک می کند و از سوی دیگر قانون مند شدن تحلیل باعث فهم دقیق و بهتر اثر ادبی از جانب مخاطب خواهد شد .

از دیگر موارد مهم بحث "انواع ادبی" شناخت دگرگونی ها و دگردیسی هایی است که شعرا و نویسندگان بزرگ در بدنه ادبیات ایجاد می کنند و برای درک آن ، آیا لازم نیست در ابتدا طبقه بندی های رایج را بدانیم تا بتوانیم تغییرات را تحلیل کنیم؟

انواع ادبی در ادبیات فارسی به سه دسته اصلی ادبیات حماسی ، ادبیات غنایی و ادبیات تعلیمی تقسیم می شود . گرچه این دسته بندی مورد توافق تمامی ادیبان و منتقدان نیست و بعضی دسته بندی ها را تغییر داده اند و بعضی انواع ادبی را دقیق تر و گسترده تر مطرح کرده اند اما از آنجا که قصد ما در ستون "انواع  ادبی" معرفی اساسی و کلی انواع برجسته ادبیات بوده است و در این معرفی تنها به ادبیات فارسی بسنده نکرده ایم ، زیر شاخه های "انواع ادبی " را به 5 دسته تقسیم نمودیم تا بتوانیم انواع متفاوت ادبی را راحت تر مورد بررسی قرار دهیم .

دسته بندی ما ازین قرار است :

ادبیات حماسی

ادبیات غنایی

ادبیات زندگی خوب

ادبیات عامه

دیگر انواع ادبی

برای آشنایی با محتوای این ستون ها بر روی نامشان کلیلک کنید .

تبیاد