تبیان، دستیار زندگی
اما از همان دوران ابتدایی کودکی، آنها یاد می گیرند که در بیان احساسات خود صادق نباشند. والدین و مربی ها از کودک می خواهند که فرزندانشان آنطور که خودشان انتظار دارند صحبت کنند و یا کارهایشان را انجام دهند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راست بگو چه احساسی داری؟

گل

صداقت احساسی بدین معناست که احساسات و عواطف حقـیقی خـود را بـیـان کنـیم. برای این کـه بتـوانـیم از نــظر احسـاسی صـادق بـاشیم، باید در وهله اول از احساسات خـود با خبر باشیم. هـــوش احساسی اسـت کـه فـرد را قـادر می سـازد تـا بـتـواند بـــه طور دقیق احساساتش را تشخیص دهد. هوش احساسی همچنین این توانایی را به ما می دهد که بتوانیم تصمیم بگیریم که آیا کار درستی است که احساسات واقعی خود را با طرف مقابل در میان بگذاریم یا خیر. به هر حال به طور کلی افراد باید به طور فردی در بیان احساسات خود صادق باشند تا همه در جامعه ای با صداقت احساسی بالا زندگی کنند.

اگر بتوانیم از نظر احساسی با خودمان صادق باشیم، می توانیم خود حقیقیمان را خیلی عمیق تر بشناسیم. این کار به ما کمک می کند که خیلی راحت تر با خودمان کنار بیایم و خودمان را همانطور که هستیم بپذیریم. در عین حال اگر سعی کنیم که با دیگران در بیان احساسات خود صادق باشیم، اینکار به آنها هم کمک می کند که از نظر احساسی صداقت بیشتری را از خود نشان دهند.

صداقت احساسی نیازمند آگاهی، اعتماد به نفس، و حتی شجاعت است.

ما همیشه در جو اجتماعی یاد گرفته ایم که به احساساتمان بی توجه باشیم، آنها را نادیده گرفته و در مورد آنها به خودمان هم دروغ بگوییم. به عنوان مثال زمانیکه از افراد سوال می شود (چطوری) حتی هنگامیکه کاملاً مشخص است که افراد عصبانی بوده و حالت تدافعی به خود گرفته اند،  باز هم حاضر نیستند قبول کنند که عصبانی هستند و پاسخ می دهند : خوبم. صداقت احساسی از همان دوران کودکی معنا پیدا می کند. کودکان به طور مکرر و آزادانه احساسات واقعی خود را بروز می دهند؛ اما از همان دوران ابتدایی کودکی، آنها یاد می گیرند که در بیان احساسات خود صادق نباشند. والدین و مربی ها از کودک می خواهند که فرزندانشان آنطور که خودشان انتظار دارند صحبت کنند و یا کارهایشان را انجام دهند.

این کار کاملاً مغایر با بروز احساسات حقیقی کودک است. به کودک تعلیم داده می شود زمانیکه هیچ گونه احساس پشیمانی ندارد باید عذر خواهی کند. زمانیکه هیچ گونه احساس قدرشناسی نمی کند بگوید: متشکرم. گاهی اوقات هم والدین به شدت مخالف این امر هستند که کودکان احساسات واقعی خود را به طور کامل بیان کنند. زمانی که کودکی به پایان می رسد و بچه ها پا به سنین نوجوانی می گذارند، با تجربه  چنین شرایطی، یاد می گیرند که نمی توانند در مورد احساساتشان صادق باشند. به همین دلیل نوجوانان به طور تدریجی دیگر مانند سابق با والدین، معلم ها، دوستان و حتی خودشان هم صادق نخواهند بود. آنها یاد می گیرند که بیان احساسات واقعی هیچ ارزشی ندارد.

صداقت احساسی و تربیت فرزندان

پدر و مادر در ایجاد یک محیط امن برای بیان احساسات نقش مهمی را بر عهده دارند. آنها می توانند محیطی را خلق کنند که کودک و نوجوان آزادانه احساسات خود را بروز دهد و یا فضایی را بیافرییند که درست عکس این قضیه در آن صدق کند. راه و روش تربیت فرزندان در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. اولین راه برای ایجاد صداقت در احساسات، تصدیق و ارزش قائل شدن برای عواطف فردی می باشد. زمانیکه از نظر احساسی مورد پذیرش قرار بگیریم و احساساتمان را به رسمیت بشناسند، آنوقت دیگر هیچ ترسی نخواهیم داشت که مورد پذیرش قرار نگرفته و یا به خاطر بیان احساسات و افکارمان تنبیه شده و یا با عدم پذیرش روبرو شویم.

زمانیکه ما را همانطوری که هستیم بپذیرند" نه به عنوان تصویری که  تصور می کنیم باید آنگونه باشیم " احساس امنیت درونی بیشتری به ما دست خواهد داد. می توانیم از نظر احساسی نیز با دیگران رو راست باشیم و از عدم پذیرش آنها هیچ ترسی به دل راه ندهیم.

از آنجایی که در اعماق وجود خود احساس امنیت داریم، پذیرش و یا عدم پذیرش از سوی دیگران برایمان اهمیت چندانی در بر نخواهد داشت. از سوی دیگر اگر همواره در زمان کودکی از بیان احساسات واقعیمان منع شویم، والدینمان هرگز قادر به دیدن خود واقعی ما نخواهند شد.  چنین فرزندانی هر چه که بیشتر می گذرد، بیشتر از والدینشان فاصله می گیرند و در دوران نوجوانی این شکاف بیش از پیش مشهود خواهد شد. زمانی هم که به سن قانونی رسیده و خانه را ترک می کنند، از برقراری ارتباط با والدین خود پرهیز کرده یا تنها به دلیل جلوگیری از احساس گناه - و نه به خاطر حس دلتنگی- با والدین خود روابط محدودی را برقرار می کنند. در این حالت والدین نمی توانند چهره واقعی فرزند خودشان را که برای سالیان سال زیر یک سقف با او زندگی کرده اند را بشناسند.

ما زمانی احساس خواهیم کرد دیگری به درستی ما را درک کرده که طرف مقابل ما را از نظر احساسی درک کند؛ اما اگر این اجازه را نداشته باشیم که احساسات واقعی خود را بروز دهیم، آنوقت چگونه می توانیم از طرف مقابل انتظار داشته باشیم که ما را درک کند. این امر به ویژه در زمان نوجوانی از اهمیت خاصی برخوردار است و نوجوانان باید از سوی والدینشان درک شوند.

چند نکته دیگر در مورد صداقت احساسی

-  عدم صداقت احساسی نیازمند صرف انرژی بیشتری نسبت به بروز صداقت احساسی است.

-  زمانیکه از نظر احساسی صادق نباشیم، ارزش احساسات واقعی خود را متوجه نخواهیم شد.

-  زمانیکه از نظر احساسی صادق نباشم، برخلاف واقعیت زندگی راه می رویم.

-  عدم صداقت احساسی تنش و استرس بیش از اندازه ای را در جامعه ایجاد میکند.

-مواردی به عنوان پیوستگی در صداقت احساسی وجود دارند که شامل موارد ذیل می باشد :

- صداقت کامل احساسی زندگی  را راحت تر کرده، به ما کمک می کند تا متوجه شویم چه کسی ما را همانطور که هستم می پذیرد، و احساس درستی، کمال، صمیمیت در من ایجاد کرده.

- هر چقدر بیشتر صداقت احساسی را تجربه کنید، بیشتر پذیرش فردی، عشق و احترام دو جانبه را تجربه خواهید کرد.

صداقت احساسی دو رویکرد مختلف را در بر می گیرد: علاوه بر اینکه می گویید چه احساسی دارید، متوجه خواهید شد که دیگران هم دارای احساسات و عواطف مخصوص به خودشان هستند و شما باید بدون پیش داوری، انتقاد و یا قصد تغییر آنها، به حرف هایشان گوش دهید.

منبع: انجمن روانشناسی و مشاوره خانواده

مقالات مرتبط

من چه احساسی دارم

نفوذ در قلب دیگران بدون جراحی

تنظیم هیجانات ، بهبود روابط

چه کنیم تا دیگران به ما اعتماد کنند

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.