دیگر خجالت نمی کشم
کسانی که خداوند رادرهمه ی احوال ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (که) پروردگارا، اینهارا بیهوده نیافریده ای، منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار آل عمران/191
خدایا! هر وقت که می خواستم نماز بخوانم، فکر می کردم این یک جور ملاقات رسمی بین ماست. برای اینکه قاعده و رسم و رسوم دارد باید خیلی سنگین و رنگین، تر و تمیزبایستم وحرفهایم را با دقت و توی جمله های مشخص بگویم.
همیشه فکر می کردم با خدا بودن وقت خاصی دارد،شکل خاصی دارد، و گرنه هر جایی و هر جوری با تو حرف زدن و به یادت افتادن،بی ادبی است.
اما این آیه یک آیه ی فوق العاده است. ازاین به بعد دیگر خجالت نمی کشم از اینکه دراز بکشم و با توصحبت کنم. یا دستم را زیر چانه ام بزنم و لم بدهم و به تو فکر کنم.
حالا خیالم خیلی راحت است. این یعنی همه جوره با تو بودن، یعنی همیشه با تو بودن خدایا! ممنون که این قدر با ما راه می آیی.
راستش را بگو، رابطه ÷ی تو با خدا چطور است؟ مثل غریبه ها رسمی رسمی یا صمیمی و مودبانه؟
به نظرت چرا خدا از آدمهایی یاد می کند که نشسته و خوابیده و ایستاده، همیشه ی همیشه به یاد خدا هستند
فکر نمی کنی همیشه به یاد خدا بودن مشکل تر از آن باشد که فقط توی ساعتهای مشخصی یاد خدا بیفتد
راستی تو چه نظری داری؟
عرفان نظر آهاری