جلال آل احمد و نثر برون گرای فارسی
- [از آنجا که نویسنده مقاله فارسی زبانی غیر ایرانی است در بعضی اصطلاحات با زبان معیار ایران تفاوت هایی دیده می شود که از روی امانت داری تغییر ندادیم . ]
جلال آل احمد که هشتاد [و پنج] سال پیش متولد شد، از زمره نویسندگانی بود که با تاثیر پذیری فراوان از آثار هنری صادق هدایت، برای ایجاد سبک تازه ای در ادبیات داستانی فارسی تلاش های فراوانی کرد و آنچنان که عبدالعلی دستغیب گفته، "به جایی رسید که نثرش با آثار هدایت و نوشته های کلاسیک فارسی پهلو زد" زیرا نثر آل احمد در قطب مقابل نثر صادق هدایت قرار دارد، یعنی بر خلاف نثر صادق هدایت در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیتها نیست، از این رو، می توان آن را نثر برونگرا نام گذاری کرد.
گر چندی نثر برون گرا در بعضی داستانهای کوتاه مجموعه چمدان و رمان چشمهایش بزرگ علوی به چشم می خورد، اما این شیوه در آثار خلاق جلال آل احمد به حیث سبک نویسندگی ارتقاء یافته است. از این لحاظ نقش و مقام جلال آل احمد بعد از صادق هدایت در نثر داستانی فارسی خیلی محسوس است.
او از ابتدای سالهای شستم قرن بیست تا به امروز در حیات فرهنگی و افکار اجتماعی ایران مقام خاصی را دارا است. این پدیده موجب آن گشته که پیرامون فعالیت خلاق و بویژه، نثر داستانی جلال آل احمد عقائد و افکار مختلف به میان آید. یکی (رضا براهنی) نثر او را از نثر صادق هدایت "بمراتب بهتر" و حتی "بهترین نثر معاصر فارسی" حسابد، دیگری (محمد علی اسلامی ندوشن) معتقد است که جلال آل احمد پیش از آن که نویسنده باشد، یک محاجه گر است.
سبک نگارش و شیوه بیانش را یکی "تلگرافی، حساس، دقیق، تیزبین، خشن... صریح، صمیمی، منزه طلب و حادثه آفرین..." (سیمین دانشور)، دیگری "عصبی و کوتاه و بریده و در عین حال بلیغ" خوانده، سومی "گفتاری" (جمال میر صادقی) حسابیده است.
اما همه منتقدین بر سر یک نکته نظر واحد دارند و آن این است که جلال آل احمد در جاده نویسندگی دارای سبک خاصی است که او را از دیگران متمایز ساخته و با صراحت بیانی که دارد معروفیتش را در میان نسل جوان کشورش بیشتر کرده است.
جلال آل احمد در طول ?? سال فعالیت ادبیش "همواره یک نویسنده سیاسی" (اسلامی ندوشن) و اعتراض گر بوده است. او در دنباله گیری جهان بینی و عقائد سیاسی، شخصی نا استوار بوده، از تمایل شدید به جهان بینی ماتریالیستی و کمونیستی و انتقاد از اسلام تا به طور قاطع دست کشیدن از اعتقاد اولی و پناه بردن به اسلام به حیث نیروی یگانه و رهایی بخش مردم شرق اسلامی گرایش پیدا کرده است. طبیعی است که این گرایش و تحول در عقائد و اندیشه سیاسی و فلسفی آل احمد بازتاب خویش را در آثار خلاق او نیز یافته است. زیرا به اندیشه جمال میر صادقی "داستانهایش را که بفشارید عصاره ای از نظریات سیاسی و اجتماعی و مذهبی او بیرون می ریزد."
طوری که از نوشته های جلال آل احمد بر می آید (از مقالات و رسالات انتقادی، ادبیات شناسی، زیست شناسی و جامعه شناسی (از جمله غرب زدگی) گرفته تا داستانهای کوتاه و بلند)، قلمش را برای ایجاد اثر به جامعه، یعنی به خاطر برملا ساختن عیوب و نابسامانیهای جامعه اش به کار برده است.
از این رو، خواه در نوشته های اجتماعی – سیاسی اش و خواه در نثر داستانی اش لحن انتقادگرایانه و افشا کننده خویش را حفظ کرده است. محض همین ویژگی خلاق جلال آل احمد زمینه ای را برای قضاوتهای گوناگونی پیرامون هنر نویسندگی او به میان آورده است.
طوری که یاد آور شدیم، هر تغییر فکری که در جهان بینی سیاسی و اجتماعی جلال آل احمد به وجود آمده، پیامد خویش را در آثار هنری او گذاشته است. از این رو، هنگام مطالعه آثار نویسنده به خواننده دقیق نظر چنین احساس دست می دهد که جلال آل احمد پیوسته سرگرم جستجو و آزمایش بوده، راه و دید مشخصی را تا به آخر پیدا نکرده است. اما آن چه که در همه این جستجو و آزمایشهای هنری اش جلب توجه می کند - «من» او است.
بویژه، در سالهای اخیر زندگی اش ما با هنرمندی روبرو بودیم که در ادبیات معاصر ایران جای پای خود را پیدا کرده و «من» او دید مشخص و دارای شیوه بیان ویژه گردیده که، قبل از همه، اعتراض بر همه گونه نظم و قانون موجود می باشد.
این اعتراض از گامهای نخستین نویسندگی او با اشکال مختلفی در آثار هنری اش بروز کرده و تدریجا کمال یافته است. در قدم اول، این اعتراض به نحو طنز و تمسخر از مذهب و خرافات و تحقیر رجال سیاسی دید و بازدید و سه تار عرض وجود می کند، سپس این اعتراض در شکل انتقاد محیط روشن فکری و بوروکراسی مدیر مدرسه و اوضاع اقتصادی جامعه نفرین زمین، که آن را می توان یک نوع "قصه عقائد" نامید، پدیدار می شود.
این همه اعتراض و انتقادها در نثر جلال آل احمد یک فضای عصبانیت و عصیان را به وجود آورده که به زبان و سبک نگارش او بی تاثیر نمانده است. از این جا است که در همه آثار خلاق او موضع گیری و دیدگاه نویسنده و یا به تعبیر دیگر "سیمای مؤلف" به طور خیلی آشکارا (اغلب در سیمای «من» راوی داستان) تبارز می کند و طبیعی است که پرسوناژهای (شخصیتهای) این داستانها فاقد کاراکتر فردی اند و دید و نظر ویژه خود را ندارند. یعنی از کارگر بی سواد تا سرهنگ و مهندس دید و نظر واحد دارند. از این رو، ذهنیت و جهان باطن آنها برای خواننده آشکار نمی شود. زیرا جلال آل احمد نویسنده ای برون گرا است و حوصله توصیف و ترسیم حالات باطنی و روانی شخصیتها و اجتماع را ندارد.
شاید نثر «تلگرافی»، صراحت لهجه، بیان و نظر انتقادگرانه و اعتراض گرانه و فضای تیز و تند عصبانیت و عصیان گرانه سبک نگارشش آن فرصت را به او نمی دهند که به توصیف و ترسیم روانی قهرمانانش بپردازد.
به قول رضا براهنی او بیشتر سرگرم "بگو و خلاص خود" بوده، "از آن محفظه علل و معلولهای نهانی جهان را نمی بیند".
با وجود این، نثر داستانی آل احمد یک جهش بی سابقه در نثر فارسی است، جهشی به سوی فضای هیجان عصبانیت و ویژگیهای سبک او هم در این است.
به طور خلاصه، جلال آل احمد با وجود آن که پرورده دبستان ادبی صادق هدایت است، در ادبیات معاصر ایران از سرآمدان نثر برونگرا و اجتماعی است. او معتقد بود که در جامعه کم رشد و نابالغ باید فریاد خشن تر و سریع تر و بدون پرده باشد. از این نگاه، جلال آل احمد نویسنده ای است که آثار ادبی وسیله ای برای ابراز اندیشه های ویژه اجتماعی – سیاسی و مذهبی بوده، تازگی و ارزشمندی آنها ارتباط قوی به زیربنای فکری نویسنده دارد.
نویسنده : عالم جان خواجه مراد اف