گیاهان در قرآن (سدر)
او را بار دیگر هم بدید، نزد سدرة المنتهی، كه آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتی كه سدره را چیزی در خود می پوشید چشم خطا نكرد و از حد درنگذشت. (نجم/13- 18)
نام قرآنی: سدرة- سدر
نامهای متداول: فارسی: سدر؛ عربی: شجرة الله، ارز، ارز الرب، ارز اللبنان؛ عبری: اهرازم؛ انگلیسی:cedar؛ فرانسوی:cedre؛ آلمانی:Zeder؛ لاتینی:cedrus؛ یونانی:kedros؛ ایتالیایی، اسپانیایی:cedro؛ روسی:kedr.نام علمی:Cedrus Libani( از تیره كاجPinaceae)
اشارات قرآنی:
1." لقد كان لسبا فی مسكنهم ایة جنتان عن یمین و شمال كلوا من رزق ربكم واشكروا له بلدة طیبة و رب غفور. فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنتیهم جنتین ذواتی اكل خمط واثل و شیء من سدر قلیل."(سبا/15-16)مردم سبا را در مساكنشان عبرتی بود: دو بوستان داشتند، یكی از جانب راست و یكی از جانب چپ. از آنچه پروردگارتان به شما روزی داده است بخورید و شكر او را به جای آورید. شهری خوش و پاكیزه و پروردگاری آمرزنده. اعراض كردند، ما نیز سیل ویرانگر را بر آنها فرستادیم و دو بوستانشان را به دو بوستان بدل كردیم با میوه ای تلخ و شوره گز و اندكی سدر.
2." و هو بالافق الاعلی. ثم دنا فتدلی. فكان قاب قوسین او ادنی. فاوحی الی عبده ما اوحی. ما كذب الفؤاد ما رای. افتمارونه علی ما یری. و لقد راه نزلة اخری. عندسدرة المنتهی. عندها جنة الماوی. اذ یغشی السدرة ما یغشی. ما زاغ البصر و ما طغی. لقد رای من ایات ربه الكبری."(نجم/7- 18)
و او به كناره آسمان بلند بود. سپس نزدیك شد و بسیار نزدیك شد. تا به قدر دو كمان یا نزدیكتر. و خداوند به بنده خود هر چه باید وحی كند وحی كرد. دل آنچه را كه دید دروغ نشمرد. آیا در آنچه می بینید با او جدال می كنید؟ او را بار دیگر هم بدیده نزد سدرة المنتهی. كه آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتی كه سدره را چیزی در خود می پوشید چشم خطا نكرد و از حد درنگذشت. هر آینه پاره ای از آیات بزرگ پروردگارش را بدید.
3. "و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین. فی سدر مخضود . و طلح منضود. و ظل ممدود. و ماء مسكوب. و فاكهة كثیرة. لا مقطوعة ولا ممنوعة. و فروش مرفوعة."( واقعه/27- 34)
اما اصحاب سعادت. اصحاب سعادت چه حالی دارند؟ در زیر درخت سدر بی خار و درخت موزی كه میوه ای بر یكدیگر چیده شده، و سایه ای دایم، و آبی همواره جاری، و میوه ای بسیار؛ كه نه منقطع می گردد و نه كس را از آن بازدارند. و زنانی ارجمند.
ماهیت سدره
در قرآن مجید چهار بار نام كلمه سدره آمده است. دوبار در سوره نجم و دوبار در هر یك از سوره های واقعه و سبأ. فقط یك مورد(سوره سبأ) اشاره به این زمین خاكی و سه مورد دیگر وصف بهشت و آسمانهاست.اغلب مفسران و مترجمان قرآن به زبان انگلیسی سدره را درخت كُنار می دانند كه به زبان هندی بری و به زبانهای اروپاییjujube ( عناب) وziziphus( كنار) نامیده می شود. اما مولانا عثمانی می نویسد: " بری( عناب) سدرة المنتهی را كه در آیه 14 سوره نجم به آن اشاره شده نباید با بری این جهان اشتباه كرد. فقط خداوند آگاه است كه این چه نوع درختی است. می توان گفت كه ریشه های این درخت عظیم در آسمان ششم بود و شاخه های آن بالای آسمان هفتم." مولانا عبدالماجد بیان می كند: " سدرة المنتهی مرزی است كه این جهان را از جهان دیگر جدا می سازد. در اعتقاد به وجود چنین درختی تردید روا نیست زیرا به طور مسلم بسیاری از چیزهای موجود در این جهان از جمله گیاهان قطعاً در بهشت نیز وجود دارد." مولانا عبدالماجد در ترجمه سدرة المنتهی در سوره واقعه بیان می كند كه بعضی مفسران معتقدند سدره در واقع به معنای بری( درخت كنار) نیست بلكه درخت زیبای دیگری است. مولانا حقانی معتقد است كه وحی الهی نزدیك درختی مشهور بر موسی نازل شد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سدرة المنتهی به دیدار حق نایل گردید.
در كتاب لغة القرآن سدر به معنای درختی كه آخرین حد معرفت انسانی را مشخص می كند آمده است. و غلام احمد پرویز سدرة المنتهی را مرز ادراك بشر می داند. مولانا مودودی می گوید سدره در واقع جایی است كه نبی اكرم صلی الله علیه و آله برای دومین بار جبرئیل را ملاقات كرد و درك ماهیت واقعی و توصیف درخت سدر مشكل است. لذا به نظر او آن چیزی بود كه خداوند كلمه سدر را مناسب ترین كلمه به زبان آدمیان برای آن می دانست. هیوز سدرة المنتهی را درخت نهایت می داند.
علامه یوسف علی سدره را درخت كنار از گونه كنار، عناب می داند كه در عربستان به صورت خودرو و هم پرورشی می روید. به رغم این حقیقت كه بیشتر مفسران قرآن سدره را درخت كنار می دانند با این وجود اغلب آنان اصل كلمه سدرة المنتهی را در ترجمه سوره نجم آیه 14 حفظ كرده اند. داود سدرة المنتهی را درخت سدره و سدر مخضود را سدر بی خار ترجمه كرده است:
برای دریافت هویت واقعی و ماهیت حقیقی سدره باید به هدف قرآن از اشاره به این درخت توجه كرد. در هیچ یك از چهار آیه مربوط به سدر نشانه ای یا وصفی از میوه آن نیامده است. به علاوه در هیچ یك از این آیات خداوند كلمه سدر را همراه با درختان میوه دار دیگر مانند نخل، زیتون، انجیر، انگور و انار نام نبرده است. در چندین آیه قرآن نام این میوه ها و درختان میوه با هم آمده است اما در هیچ جا نام سدر همراه با آنها نیامده است. از این رو به روشنی معلوم است كه منظور خداوند از ذكر سدره در واقع تنها بیان زیبایی، استحكام و عظمت درخت سدر بوده نه میوه آن. مثلاً در سوره نجم و سوره واقعه با ذكر كلمه سدره وصف بدیع وزیبایی از آسمانها و بهشت آمده است در صورتی كه در سوره سبأ، سدر یك نوع از سه درخت استواری بود كه از سیل بنیان كن عرم در امان ماند؛ دو درخت دیگر خردل و گز بود.
قبل از تلاش برای شناخت سدره واقعی لازم است نظر كسانی را كه این گیاه را درخت كنار و یا گونه ای از كنار( زیزفون) می دانند بررسی كنیم. به نظر پاكستون زیزفون( كنار) كلمه ای مشتق از عربی و به معنی بوته ای خاردار است. در واقع تمام گونه های كنار خاردار و كم ریشه اند. سه گونه كنار كه در عربستان می روید یكی كنار موریتانیایی است كه یك نوع عناب است و به زبان هندی " بِر" نامیده می شود، دیگری كنار كازرونی است كه عناب معمولی است و سومی كنار درختی است كه تاج مسیح از خارهای آن ساخته شده بود. این گونه كنار معمولاً بوته ای خاردار است ولی گاهی تا حد درختانی كوچك می رسد. همه انواع آن میوه های خوراكی دارند هر چند طعم هیچ كدام از آنها بخوبی دیگر میوه هایی كه وصف آن در قرآن آمده است مانند خرما، انگور، انجیر، انار و زیتون نمی باشد. گونه های كنار برای سوخت بسیار مناسب است اما از چوب این درختان استفاده صنعتی نمی شود. همه این گیاهان در مناطق گرم آفریقا و آسیا می روید اما هیچ نوع آن در مناطق سردسیر دیده نمی شود. باغستانهایی كه فقط كنار در آن كاشته باشند بندرت دیده می شود. این درختان یا به طور خودرو می روید یا در قطعات پراكنده زمین و یا در گرداگرد باغها به عنوان حصار یا پرچین كاشته می شود.
اكنون با توجه به این خصوصیات درخت كنار به این نتیجه می رسیم كه سدره ای كه وصف آن در قرآن آمده هیچ یك از این گونه های گیاهی نیست. زیرا در سوره نجم و واقعه وصف زیبایی درختان سدره آمده و در سوره سبأ از وجود آن در سرزمین سرد و كوهستانی یمن با ارتفاعی بیش از 1300 متر از سطح دریا سخن گفته است. در چنین ارتفاعی گمان نمی رود كه درخت كنار حتی به صورت غیر خودرو بروید. كنار را نمی توان درخت رعنا و مفید دانست به حدی كه توصیف آن شایسته آیه هایی در مورد سدرة المنتهی و بهشت باشد. و به این نكته باید توجه داشت كه در آیه ها ذكری از میوه سدره نشده است. در این شرایط بناچار نظر گروهی از مفسران را كه گفته اند سدره ممكن است" درخت خوب دیگری" باشد باید بررسی كرد. این انگیزه ای می شود كه امكان سدر لبنان را به عنوان سدر واقعی قرآن بررسی كنیم. نام علمی این درخت باشكوه سدر لبنانی " سدروس لیبانی" است كه معمولاً ارزالرب، شجرة الله یا ارز لبنان نامیده می شود. این درخت در قلمرو گیاهان است. سدر لبنانی درختی است بسیار تناور كه ارتفاع آن تا حدود 50 متر و تنه آن تا حدود 3 متر و دور درخت تا حدود 15 متر می رسد. شاخ و برگی انبوه و رنگی سبز تیره و شاخه هایی گسترده دارد. تمامی درخت با جلوه هماهنگ شاخ و برگها از دور شكوه و عظمت هرمی بزرگ به آن می بخشد. مولدنكه درست گفته كه با نگاه به درخت سدر( یا جنگل سدر) آدمی محو زیبایی آن می شود. منظره سدر افسونگر و جذاب است.
موارد استفاده سدر
چوب سدرالواری مرغوب است. چوبی است درخشان، روشن و با دوام و به علت داشتن رزینی به نام روغن سدر دارای بویی خوش است. به این دلایل بود كه در دوران قبل از مسیح معابد بزرگ با چوب سدر ساخته می شد. نیاز به دقت بسیار برای نظافت و شستشوی چنین بناهایی نبود. نقل شده كه قصر باشكوه سلیمان از چوب این درخت شگفت انگیز ساخته شده بود و هشتاد هزار كارگر را برای بریدن و بردن چوب این درخت به اورشلیم به كار گرفته بودند. در دوران فراعنه نیز درختان جنگلهای سدر لبنان را بریدند و چوب آن را برای ساختن قصرها و معابدی كه تا چندین قرن بعد باقی بود به مصر بردند. بریدن درختان سدر در زمان حضرت عیسی به مرحله ای رسیده بود كه این درخت بسیار كمیاب شده بود و در بعضی مناطق بریدن و نابودی آنها ممنوع و منفور بود.درخت سدر در كتاب مقدس
در كتاب مقدس از درخت باشكوه لبنان به نام ارز كه در ترجمه یونانی و دیگر ترجمه های اروپایی به كدروس، سدرو، سدروس، و غیره ترجمه شده نام برده است. عده ای را عقیده بر این است كه نام عبری اِرِز و معادل آن در عربی اَرز مشتق از زبان سامی است. همین گونه دیگر نامهای آن مانند سدروس، سدرو، و غیره ریشه سامی دارند. این یك حقیقت تاریخی است كه قبل از ظهور اسلام مناطق وسیعی از سوریه، فلسطین و عراق زیر نفوذ یونان و روم قرار داشت. در نتیجه نام رومی و یونانی بسیاری از گیاهان با تغییری اندك در تلفظ و شكل كلمه وارد زبان عربی شد. لذا ممكن است اَرز (عربی) و اِرِز( عبری)، در زبان عربی به شكل سدر و سدره كه مشتق از سدروس و سدرو است درآمده باشد. اما هنگامی كه سدر واقعی یعنی سدره قرآنی حتی در لبنان و سوریه به صورت درختی مقدس درآمد مردم درختان دیگر را نیز سدره نام گذاشتند. مثلاً درخت اُرس در مناطق كوهستانی حجاز و دیگر بلندیهای عربستان می روید با وجود آن كه نام اصلی عربی آن عرعر بود، اَرز( سدر) نامیده می شد. به هنگام قطع درختان ارس، كه سرنوشتی همانند سدر لبنانی داشت، برای عرضه به مردمی كه تقاضای چوب و سوخت داشتند درختان دیگر نیز سدر نامیده شدند و كنار در این میان مقام اول را داشت مخصوصاً با توجه به این حقیقت كه چندین گونه از این جنس مانند كنار كازرونی و كنار( سدر) در جزیرة العرب به طور خودرو می رویید. این گونه بود كه سدره واقعی یعنی سدر لبنانی یا اَرزالرب به فراموشی سپرده شد و كلمه سدره به اشتباه به جای درخت كنار( گونه های كنار) به كار رفت و مقبولیتی عام و فراگیر یافت. در واقع چنین تغییراتی در نامهای بومی و محلی گیاهان پدیده ای متداول در اندوخته گیاهی هر كشوری یا هر زبانی می باشد. مثلاً كات هندی، سندروس، ساج و غیره برای گونه های گیاهی مختلفی به كار می رود كه از جنسها و حتی از تیره های مختلف می باشند. بنابراین می توان بسادگی استنباط كرد كه سدره واقعی همان سدر لبنانی بود گرچه انواع درختان ارس( عرعر) و كنار را نیز سدره می نامیدند.استیگاس كه سدره را قامت بلند ترجمه كرده مسلماً به ارتفاع درخت سدره توجه داشته است. در واقع سدره زمانی سلطان جنگل نامیده می شد و اشارات زیادی به این درخت در كتاب مقدس آمده است. این درخت درخت خداوند نیز نامیده می شود و در یكی از آیات این گونه از آن ستایش شده است:
درختان خداوند شادابند. یعنی سروهای آزاد لبنان كه غرس كرده است.( مزامیر داود:104/16).
در آیه دیگری این گونه نام سدر آمده است:
كوهها به سایه اش پوشانیده شد. و سروهای آزاد خدا به شاخه هایش.( مزامیر داود:80/10).
سدر به زبان عربی شجرة الله و ارزالرب نامیده می شود و گونه ای همجنس آن كه در كوههای هیمالیا می روید به زبان سانسكریت و هندی" دئودرا" نامیده می شود كه به معنی چوب یا درخت خداوند است.(30 و 97).
چنان كه قبلاً بیان شد از دوران حضرت عیسی تا زمان ظهور اسلام اَرز را در زبان یونانی و دیگر زبانهای اروپایی با كلماتی شبیه سدر می شناختند، بنابراین اگر ارز لبنان را سدره ( سدر) قرآن بدانیم، همه آیات قرآن كه در آن نام سدر آمده است روشن و هماهنگ با این گیاه می شود.
توصیف درخت سدر در قرآن
درخت سدره در آسمان ششم و هفتم( سوره نجم) تناورترین درخت و زیباترین خلقت خداوند بود و موضوع وصف و عظمت بیشتر پیامبران بود. در سوره ای دیگر( واقعه) كه شرحی از نعمتهای بهشت است نام این درخت به صورت سدر مخضود یعنی سدر بی خار از آن جهت آمده كه در آیه بعدی همین سوره از طلح كه درختی خاردار است نام برده است. در سوره سبأ، آن جا كه می گوید فقط سه نوع درخت از ویرانی سیل رهایی یافتند وگرنه تمام بوستانها كلاً نابود می شدند، توصیف روشنی از سدره آمده است. این گیاهان خمط( درخت مسواك)، اثل( گز) و سدره (سدر لبنانی) می باشند. كه هر سه درختانی محكمند و ریشه هایی عمیق دارند. بنابراین بقای آنها در طول سیل عرم در مآرب واقعه ای منطقی تر و طبیعی تر است. در مآرب به خاطر كوهستانی بودن منطقه كه به علت ارتفاع آن( حدود 1400 متر) آب و هوایی سردسیری دارد امكان بودن سدر كه درختی سردسیری و كوهستانی است وجود دارد. بسادگی درك می شود كه در یمن كه در آن زمان دارای تمدنی عالی و دولتی ثروتمند بود سدر لبنانی می روییده است.درخت سدر در قرن نوزدهم
كتابهایی كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وسیله متخصصان این رشته نوشته شده نشان می دهد كه سه گونه كنار انواع درخت اُرس و چند گونه گز هنوز هم در اصطلاح محلی سدر و ارز نامیده می شوند. كاملاً روشن است كه هنگام ظهور اسلام سدر واقعی همان ارز( سدر) لبنان بوده اما هر دو نام سدر و ارز برای دیگر درختان اُرس و كنار نیز به كار می رفته است. به هر جهت در زبانهای یونانی، ایتالیایی و دیگر زبانهایی كه ارتباط بیشتری با شمال عربستان داشته اند، سدروس، سدار، سدرو و غیره به معنای سدر لبنانی است نه كنار.درخت سدر در روایات
احادیثی كه از حضرت محمد صلی الله علیه و آله نقل شده نشان می دهد كه سدر قرآن همان درخت تناور سدر است نه بوته ای خاردار مانند كنار. برای مثال حدیثی است در سنن ابوداود كه از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله نقل می كند:" هر كس درخت سدری را قطع كند سرنگون وارد جهنم خواهد شد." حدیثی شبیه به این در همان كتاب نقل شده:" در مكه از نبی اكرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله شنیدم كه بُرنده درخت سدر را لعنت فرمود." پیامبر صلی الله علیه و آله این حدیث را در جریان امری فرمود كه گروهی از مردم مكه از چوب سدر برای ساختن در استفاده می كردند. او این عمل را كاری ناپسند( بدعت) دانست. این احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد نابودی و قطع این درختان از توجه علمی او به ذخایر ثروت گیاهی و حفظ موازنه محیط زیست نشأت می گرفت و اگر هنوز جنگلهای سدر در لبنان و سوریه دیده می شود به علت توجه مسلمانان به نگهداری این درختان بوده است. و چنانچه قطع این درختان جنگلی مجاز شمرده می شد درخت سدری در این زمان وجود نداشت. احادیث فوق بیشتر مربوط به درخت ارز است نه به درخت كُنار. قطع درخت خودرو و بوته مانند كُنار نمی تواند گناهی كبیره شمرده شود. برعكس قطع درختان كنار كهن رویش دوباره این درخت را تسریع می كند. این نظر كه فقط نابودی درختان كنار مكه و مدینه ممنوع و منفور بوده منطقی به نظر نمی رسد.در حدیثی در صحیح بخاری از حضرت محمد صلی الله علیه و آله نقل شده كه به اصحابش فرمود سدرة المنتهی درختی بود بسیار تنومند كه برگهایش( شاخه هایش) شبیه گوش فیل بود و میوه اش مانند كوزه آب هاجر. اكنون هر كس این درخت را همراه با شاخه ها و مخروطهایش( یعنی میوه اش) از نزدیك ببیند تشبیهی را كه پیامبر صلی الله علیه و آله بیان فرموده تحسین می كند.
احادیث زیادی در صحیح بخاری، ترمذی و دیگر كتب حدیث آمده كه در آن توصیه شده است برای غسل دادن میت، برگ سدر را در آب گرم مخلوط كنند. در این جا فقط برگ سدر لبنانی و ارس خاردار مناسب ترین گیاه، برای ضدعفونی كردن است. اما در صورت نبودن این دو گیاه، برگ كنار جانشین مناسبی برای آن می باشد. لذا در صورت وجود هر یك از این گیاهان می توان از برگ آن برای شستشوی میت استفاده كرد.
با توجه به حقایقی كه ذكر آن گذشت سدره قرآنی(سدر) همان سدر لبنان است و درخت كُنار را سدر قرآن دانستن سوء تعبیری تاریخی است كه تا به امروز به طور مداوم بر گیاهانی محلی اطلاق شده است.