یکی از شیوه های بسیار هنرمندانه که برخی نویسندگان با تسلّط وتوانایی کافی از آن بهره برده اند؛ توصیف از راه ایجاد تضاد است که گاه با بیانی طنزآلود؛ هرچند تلخ همراه می شود و صحنه هایی بدیع را خلق می کند.
اجتناب داشتم، ادای دیگران را در بیاورم؛ اجتناب داشتم در گزارش صرف تصویری از موقعیتی متوقف شوم و نثری را به عنوان شعر به خودم بقبولانم؛ از نقد دوستان هم نسل و آگاه استفاده میکردم.
زبان فارسی به چند دلیل برای ما اهمیت دارد یکی اینکه یکی از ارکان هویت ماست، دیگر آنکه مارا به پیشینه فرهنگیمان متصل می کند، یعنی به منابع برجسته ی تاریخی که در گذشته داشتیم متصل میکند، ویکی دیگر آنکه این زبان دومین زبان قلمرو اسلام است
«پسر سرهنگ هر سهتا سگش را برد ته باغ، سرشان را گذاشت لب استخر و گوش تا گوش برید و برگشت و یک کیسه موش خالی کرد توی سوییت و رفت. به شمردن موش پنجم نرسیده بودم که نه میپرید نشست روی شانهام و از آنجا افتاد روی میز آشپزخانه و بعد دوید زیر میز و افتاد توی ک
وقتی ما منتقد ادبی بودن را شغل تعریف نمی کنیم قطعا نقدنویسی به حاشیه نویسی و امری تفننی تبدیل می شود چنین نقدی هم مسلما جدی گرفته نمی شود به منتقد بودن نه تنها باید به عنوان یک شغل نگاه شود بلکه باید این ضرورت نقدنویسی در جامعه ما به شکل جدی نهادینه شود
معمولا رمان بازها می گویند آثار فلان نویسنده را حتما با ترجمه فلانی بخوان. بین حرفه ای ها، مترجم یک رمان یا مجموعه داستان، خودش نوعی برند محسوب می شود.
چرا مفهوم بازتولد مهم است؟ و چرا توجه به تعریف این مفهوم اهمیت دارد؟ پاسخ این پرسشها را هر شخصی باید در جهانبینی و انسانشناسی و جغرافیای معرفتی خود بدهد. از آنجا که میتوان سعدی را نماینده انسان ایرانی در طول قرنها دانست و یونگ نیز از روانشناسان بنام
کلمه مرکب آن است که از کلمه ها و نیم کلمه ها و یا از ترکیب آن دو ساخته شده باشد، به طوری که اجزای ترکیب، خاصیت صرفی یا نحوی یا آوایی و یا معنایی خود را از دست داده باشند.
به گفته نویسنده، در واقع قرار بوده پیش از مجموعه داستان «این برف کی آمده» منتشر شود، ولی بعد از حدود پنج سال که در اداره کتاب وزارت ارشاد معطل مانده بود، سرانجام اجازهانتشار پیدا کرد.
قیصر شاعری است که «بیمحابا مهربان میشود» و این مهربانیاش به حدی است که همه دلمشغولیهای خویش را ساده و روان با مخاطب خویش در میان مینهد. او اهل پنهان کاری نیست، هر چه در دلش جاری است، نصیب قلمش کرده و سفیدی سطر سطر لحظهها را با هجمه کلامش خط خطی می
«و کوهها طنین انداختند» سومین رمان خالد حسینی به ترجمه مریم مفتاحی در نشر تهران با همکاری نشر آلما منتشر شده است. خالد حسینی در این رمان زندگی سه نسل از مردم افغانستان را از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۱۰ روایت میکند؛ «صبور»، «عبدا…» از شخصیتهای اصلی رمان هستند. «عب