تبیان، دستیار زندگی
2008محافظان سلمان رشدی مرتد، نویسنده‌ی کتاب موهن آیات شیطانی که از دست رفتارهای زننده او به خشم آمده بودند او را داخل قفسه‌ای انداخته و به مدت 2 ساعت زیر پله‌ها به حال خود رها کردند! ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در محضر قضاتی که خود ملق بازند!

رشدی

ماجرای کتاب "در خدمت علیا حضرت" خاطرات محافظ رشدی

28 جولای 2008 (5 مرداد 1387) :

  1. محافظان سلمان رشدی مرتد، نویسنده‌ی کتاب موهن آیات شیطانی که از دست رفتارهای زننده او به خشم آمده بودند او را داخل قفسه‌ای انداخته و به مدت 2 ساعت زیر پله‌ها به حال خود رها کردند!
  2. این خبری است که روزنامه "گلاسکو دیلی رکورد" به نقل از یکی از کارآگاهان پیشین در تیم ویژه حفاظت از سلمان رشدی مرتد در دهه 1980، گزارش داده است.
  3. "رون ایوانز" یکی از افسران پیشین پلیس پایتخت انگلیس افشا کرد که افسران محافظ سلمان رشدی بخاطر رفتار غیرقابل تحمل رشدی از دست او به ستوه آمده و او را درون یک قفسه انداخته و به مدت دو ساعت زیر پله‌ها قرار داده و برای صرف نوشیدنی به رستوران رفتند.
  4. به گفته وی، این افسران تنها زمانی او را از درون قفسه بیرون آوردند که از این رستوران بازگشته و به اصطلاح نفسی تازه کرده بودند. ایوانز تجربیات خود در محافظت از سلمان رشدی را در کتابی با نام "در خدمت علیاحضرت" (On Her Majesty""""s Service) ارایه کرده است. وی در سال 1989 زمانی که رشدی با کتاب موهن آیات شیطانی خشم مسلمانان را برانگیخت برای حفاظت از وی گماشته شد.
  5. به گزارش فارس، وی پس از نخستین دیدارش با سلمان رشدی لقب "شلخته" بخاطر ظاهر ژولیده بر رشدی نهاد. اوانز همچنین رشدی را که با نام رمز "جو" از آن یاد می‌کردند آدمی "ناخن خشک" خطاب کرده است.
  6. به نقل از کتاب نیوز

2 آگوست 2008  (12مرداد 1387) :

  1. نویسنده‌ی مرتد "آیات شیطانی"، محافظ سابق خود را تهدید کرد که در صورت انتشار کتاب خاطراتش تحت عنوان "on her majestys service" یا "در خدمت علیاحضرت"، علیه او شکایت می‌کند.
  2. وکیل سلمان رشدی در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «نامه‌ای به انتشارات جان بلیک ارسال کرده و در آن متذکر شده‌ام که این کتاب به هیچ وجه نباید چاپ شود؛ تا دروغ‌های موجود که از ذهن بیمار "رون ایوانز" محافظ سابق موکلم بیرون آمده درون جامعه جاری نشود.»
  3. رشدی در مصاحبه با روزنامه گاردین چاپ انگلیس گفت: «مطالب کتاب رون ایوانز همگی جعلی است زیرا او مرا فردی پست فطرت، نجس، بی‌نهایت ناخوشایند و خودبین و گستاخ معرفی کرده است.»
  4. "رون ایوانز" در بخشی از کتاب جنجالی خود آورده است:
  5. «رشدی به حدی از انتشار کتاب آیات شیطانی ترسیده بود که به مدت 10 سال از ما به عنوان محافظانش می‌خواست که شبها در منزلش بمانیم و تا صبح مواظب او باشیم و مبلغ اضافه کاری ما را نیز شخصا تقبل می‌کرد. اما برای دریافت کل مبلغ همیشه مشکل داشتیم. حتی گاهی اوقات که مجبور بودیم او را تنها بگذاریم، به حدی مضطرب و نگران بود که چند بار مجبور شدیم از روی اجبار او را درون کمد دیواری پنهان نماییم، درب را قفل کنیم و کلید آنرا با خود ببریم.»
  6. ایوانز تصریح کرد: «وی خود را فردی روشنفکر توصیف می‌کند حال آنکه واقعیت چیز دیگری است و خساستش در حدی قابل توصیف است که در حین انجام وظیفه، خودش را به حالت مستی می‌زد و به خواسته‌های ما اصلا توجهی نداشت.»
  7. به گزارش عصر ایران رشدی در دفاع از خود آورده است: «محافظان من، هر وقت به میهمانی می‌رفتیم، از پذیرفتن خوراکی، نوشیدنی و هدایا از دیگران امتناع می‌کردند و آنگاه ایوانز مرا فردی پست و خسیس معرفی می‌کند و محافظانی که با من مانده‌اند را نیز مورد تمسخر قرار می‌دهد.»
  8. رشدی که از سوی ملکه انگلیس نیز لقب "sir" دریافت کرده، در دفاع از خود آورده است:
  9. «من از سوی مسلمانان دنیا تهدید می‌شوم. آنگاه "رون ایوانز" به من و محافظانم که همگی به ملکه انگلیس ارادت دارند اهانت می‌کند.»
  10. بنا به اخبار موجود، کتاب مذکور قرار است هفته آینده به بازار بیاید و ناشر آن تا به امروز از انتشار آن عقب نشینی نکرده است.
  11. معلوم نیست که جناب رشدی چگونه با انتشار خاطرات محافظش ــ که به گفته‌ی وکیل رشدی، همگی دروغ! و حاصل یک ذهن بیمار است! ــ مخالف است؛ در حالی که سالهاست به بهانه‌ی آزادی بیان! از انتشار "آیات شیطانی" دفاع می‌کند.
  12. به نقل از کتاب نیوز

27 آگوست 2008 (6 شهریور 1387 ) :

دقایقی پیش دادگاه ناشر کتاب خاطرات محافظ سلمان رشدی به پایان رسید . بعد از آنکه هزاران نسخه از کتاب "در خدمت علیاحضرت" خاطرات "رون ایوانز " در سراسر جهان به فروش رسید ، سلمان رشدی در دادگاهی علیه ناشر و نویسنده این کتاب "برنده " شد ! وی آنان را به 11 مورد اتهام علیه حقوق انسانی خود ! متهم کرد که به تمامی از جانب دادگاه به رسمیت شناخته شد و ناشر این کتاب متعهد به پرداخت 10 تا 15 هزار پوند جریمه به رشدی و" عذر خواهی رسمی" از او شد. به علاوه  پلیس انگلستان نیز ملزم به غذز خواهی رسمی از سلمان رشدی بخاطر اظهارات ایوانز گردید .

هزاران نسخه جدید این کتاب بدون آنکه به فروشگاه ها برسند نابود شدند  و نسخه های سانسور شده برای فروش آماده می شوند و....

این خلاصه ای از اخبار همین امروز گاردین بود اما آنچه برای من جالب بود بعضی از جملات و دفاعیات رشدی است مثلا :

1. از اینکه دادگاه "به این زودی " حکم را داده بسیار خوشحالم .

2. "پول زیادی که در این دعوا به دست آوردم جبران بد نامی مرا نمی کند و تنها نشان می دهد که وکلای من از وکلای طرف مقابل بهترند امااینکه دادگاه آنان را مجبور به عذر خواهی کرده  است  برایم بسیار ذی قیمت است "

3. پس از ابراز خوشحالی از برنده شدن و اینکه البته بسیار ازین سخن ها شنیده است "... به هر حال حقیقت ،حقیقت است و دروغ ،دروغ! فکر می کنم دادگاه برای این است که مردم این را خوب بفهمند "

4. وکیل او در دفاع گفته بود " آزادی بیان چیزی است و بد نام کردن چیز دیگر  وقتی مدام دروغ پراکنی می کنید تاوان آنرا هم می پردازید ."!!!*

منبع : گاردین (انگلستان)

نتیجه اخلاقی اول: فقط زیر سایه "علیا حضرت " می توان کور خود و بینای مردم بود  و تنها در همان حوالی است که می توان پیش قاضی ملق بازی کرد و با همان وکلاست که دو دوتا می شود  10 هزار پوند!!

نتیجه اخلاقی دوم :  اصلا خیلی هم کم است با سابقه عدالتی که از دادگاه های مغرب زمین در دست داریم اولا حد اقل باید ناشر و ایوانز هر کدام ده دوازده میلیون پوند ،پیاده می شدند و بعد هم ناشر در سوریه رفقای تروریست پیدا می کرد و ایوانز هم در فلسطین و عراق و معلوم می شد  همه با هم با القاعده می خواسته اند لای کتابها بمب بگذارند تا کاخ سفید و مجلس سنا ی لندن  و موزه لوور ( که فرهنگ هم باید باشد !) ناگهان در ساعت  چهار و هفت دقیقه ( به نیت 4 جولای روز استقلال آمریکا ) بترکند .  بعد از این افشاگری هم باید معلوم می شد همه آتیش ها از گور روسیه بلند می شود و بنابر این جنگ سردی که می خواستند شروع کنند گرم می شد و یکی دوتا بمب به روسیه می خورد و چند تایی هم "اشتباهی"  خطا می رفت و ... بعد از آنکه کلی انسان که "حقوق انسانی " هم دارند از بین رفتند داستان غصه های غرب را می دادند به همین رشدی بنویسد و علی الحساب "جایزه نوبل صلح " هم بگیرد تا باز برگ زرینی بر فرهنگ "قلم" محور غرب باشد !


* : ترجمه خبر از گاردین تحت اللفظی نیست.