تبیان، دستیار زندگی
یکی از خصوصیات بارزشان این بود که تقریباً هیچکس عصبانیت ایشان را ندیده بوده شاید یکی دو مورد. و این کم نظیر است که پدری با این همه گرفتاری شغلی که ایشان حتی قبل از انقلاب هم 7 صبح می رفتند و 11 شب بر می گشتند، با این حال وقتی به منزل می آمدند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر ناصر باهنر از پدر می گوید
شهید باهنر

- آقای دکتر ناصر باهنر، متولد سال 45، اولین فرزند شهید باهنر، درسته؟

بله.

- تحصیلات و زمینه های شغلی تون را برامون بفرمائید.

به مدت حدوداً 3 سال رئیس دانشکده معارف السلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق بودم. 1 سال در وزارت ارشاد، رئیس پژوهشکده مطالعات هنر و رسانه ای، مولف چندین جلد کتاب در زمینه های آموزشهای تربیتی و دینی عضو گروه تألیف کتب آموزش و پرورش....

- شما زمانی که پدر شهید شدن 15 ساله بودید، می توانید از خصوصیات بارز ایشان در خانواده برایمان بفرمائید؟

یکی از خصوصیات بارزشان این بود که تقریباً هیچکس عصبانیت ایشان را ندیده بوده شاید یکی دو مورد. و این کم نظیر است که پدری با این همه گرفتاری شغلی که ایشان حتی قبل از انقلاب هم 7 صبح می رفتند و 11 شب بر می گشتند، با این حال وقتی به منزل می آمدند همانند آدمی که یک کوله بار سنگین به دوش دارد، این کوله بار را بیرون در منزل می گذارد و وارد خونه می شود، مثل پدری که تازه ساعت 7 صبح از خواب بیدار شده.

مادر می گویند دیگر مثل پدرتان وجود ندارد مردی با آن همه صبر و تحمل با لبان همیشه خندان.

- ایشان حدوداً چقدر منزل بودند، چقدر وقت می گذاشتند؟

طبعاً به خاطر شغلشان کم. قبل از انقلاب صبح زود می رفتند و شب دیر می آمدند بعد از انقلاب گاهی حتی شبها هم نمی آمدند. اما سعی ایشان بر این بود که ایام تعطیل برای خانواده باشند و ساعاتی که در منزل هستند وقتشان کاملاً صرف خانواده می شد. روزهای تعطیل یا دیدن اقوام می رفتیم و یا بیرون شهر. برنامه ریزی کرده بودند دوبار در سال یکبار نوروز و یکبار تابستان به سفر می رفتیم. این رفتارهایشان، نبودشان را در اوقات دیگر کاملاً جبران می کرد.

- فهرست وار فعالیت های قبل از انقلابشان را بفرمائید.

*تالیف کتابهای درسی تعلیمات دینی دبستان تا دبیرستان همزمان کتاب معلم و کتاب کار و کتاب دانشسراهای تربیت معلم. حدود 40 جلد کتاب قبل از انقلاب تألیف کردند.

*تاسیس مدرسه دخترانه رفاه به منظور تربیت فرزندان انقلابیون زندانی یا تبعیدی که در قالب این مدرسه کارهای مبارزاتی، سیاسی هم انجام می شد.

* تاسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی ویژه کارهای دینی

* تاسیس کانون توحید، مرکزی برای سخنرانی ها و آموزشهای دینی و تبلیغی که در سالهای 56 و 57 مرکز سخنرانی های پرشور انقلابی سیاسی شد.

* از موسسین هیئت های مؤتلفه اسلامی

* از بنیانگذاران مؤسسه مفید....

- درباره اختلاف نظراتی که گاهی ممکن است نوجوانان با خانواده پیدا کنند، چگونه در خانواده شما این مسائل حل می شد؟

ایشان همیشه به گونه ای رفتار می کردند که ما و حتی اقوام احترام خاصی برایشان قائل بودیم و ایشان را به عنوان الگوی کاملی که به ندرت اشتباه می کنند قبول داشتیم. این بود که حرفشون رو کاملاً می پذیرفتیم. ایشان با رفتار و منش خاصی مسائل را القا می کردند و کمتر حرف می زدند. مصداق روایت «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم».

پدری محترم در عین حال مهربان و خنده رو. لبخند از لبانشان محو نمی شد. به یاد ندارم هیچگاه با تندی و تحکم صحبت کرده باشند.

ایشان هر هفته دعای کمیل را در هال منزل با صدای گرمی که داشتند بلند بلند می خواندند. به ما نمی گفتند بخوانید. اما وقتی ما صدای دلنشین چنین پدری را می شنیدیم تحت تأثیر قرار می گرفتیم.

- فکر می کنید چه چیزی لازم بوده راجع به ایشان گفته شود که ذکر نشده است؟

یکی ازمهمترین ویژگی ایشان همینطور شهید رجایی عشقشان و توجهشان به کودکان و نوجوانان بود. می توان گفت عمده وقت ایشان به کودک و نوجوان اختصاص داشت. کسی که در حوزه به درجه اجتهاد رسیده و در دانشگاه به درجه دکتری، توقع عموم اینست که به تدریس حوزی و دانشگاهی بپردازد، امام ایشان علاوه بر این دو کار حتماً به کودکان و نوجوانان اهمیت خاصی می دادند. و سالیان متمادی مشغول تألیف کتابهای دبستان تا دبیرستان بودند. فکر می کنم سال 56 بود یک روز پدر مرا صدا زدند و گفتند: «بیا کتابهایی را که ساواک برایمان فرستاده ببین». وقتی ورق زدم دیدم دور بعضی مطالب از جمله آیات و روایاتی که مربوط به مبارزات انبیا با طواغیت زمان بود، آیات جهادو فعالیت اجتماعی را خط قرمز کشیده اند. وقتی جویای ماجرا شدم، با لبخندی فرمودند: "تازه رژیم بعد از 14-13 سال متوجه شده ما از طریق این کتابها چه بلایی سرشان آوردیم". فردی که ممنوع المنبر بود، همیشه تحت تعقیب ساواک بوده حتی چندین بار زندان و شکنجه شده بود، به این آدم اجازه تألیف کتاب تعلیمات دینی دادند.

- آقای دکتر چطور؟

شهید باهنر

اول لطف خدا، بعد افراد ناشناخته ای که در بدنه رژیم بودند اما می خواستند کاری برای مردم انجام دهند وساطت کردند که از آمدن باهنر و بهشتی به آموزش و پرورش، خطری متوجه رژیم نشود و سوم هوش و کیاست این دو بزرگوار بود که رژیم متوجه نشد مهمترین رسانه دینی جامعه را دست کسانی سپرده که مطالب ناب دینی، اجتماعی، سیاسی و انقلابی را از طریق این کتابها به جوانان و نوجوانان تزریق می کردند.

رژیم خواسته بود که برای سال 57 این مطالب حذف شود که به لطف خدا انقلاب پیروز شد.

-آقای دکتر از اینکه وقتتونو در اختیار تبیان گذاشتید تشکر می کنم.خسته نباشید.

تهیه وتنظیم:فاطمه شریعتمدار