تبیان، دستیار زندگی
من همیشه به مدیران مى‏گویم، در گذشته هم گفته‏ام، ؛ دائم مأموران و منتخبان خودتان را زیر نظر داشته باشید؛ دائم نگاه كنید و از اینها غافل نشوید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توصیه های امام علی (ع) به مالک اشتر از زبان رهبر (2)

ایت الله خامنه ای

البته نامه‏ى حضرت خیلى مفصل است؛ لابد آن را دیده‏اید؛ سالهاست كه مرتب به زبان ماها و شماها تكرار مى‏شود.

یك جمله‏ى دیگر از این نامه‏ى مبارك این است: «ثم انظر فى امور عمّالك»؛ كارها و امور كارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب كارگزاران است؛ «فاستعملهم اختباراً»؛ با آزمایش آنها را انتخاب كن؛ یعنى نگاه كن ببین چه كسى شایسته‏تر است. همین شایسته‏سالارى‏یى كه امروز بر زبان ماها تكرار مى‏شود، به معناى واقعى كلمه باید مورد توجه باشد. امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) هم در این‏جا به آن سفارش مى‏كنند. «و لا تولهم محاباة و اثرة»؛ نه از روى دوستى و رفاقت كسى را انتخاب كن، كه ملاكها را در او رعایت نكنى - فقط چون رفیق ماست، انتخابش مى‏كنیم - نه از روى استبداد و خودكامگى؛ انسان بگوید مى‏خواهم این فرد باشد؛ بدون این‏كه ملاك و معیارى را رعایت كند یا با اهل فكر و نظر مشورت كند.

بعد خصوصیات این افراد را ذكر مى‏كند: اهل تجربه باشند، اهل حیا باشند و ...؛ بعد مى‏رسد به این‏جا كه «ثم اسبغ علیهم الارزاق»؛ وقتى كارگزار خوبى را انتخاب كردى، زندگى‏اش را تأمین كن. من همیشه به مدیران مى‏گویم، در گذشته هم گفته‏ام، ؛ دائم مأموران و منتخبان خودتان را زیر نظر داشته باشید؛ دائم نگاه كنید و از اینها غافل نشوید. دیده‏اید كه نگهبان‏ها در شب نورافكن‏هایى را دائم مى‏چرخانند و گوشه‏ها را نگاه مى‏كنند؛ شما هم همین‏طور باید به‏طور دائم امور را زیر نظر داشته باشید و نگاه كنید؛ بنابراین از كار كارگزارانتان غفلت نكنید. «ثم تفقد اعمالهم»؛ یعنى از كارهاى اینها جستجو كن، ببین كار انجام مى‏دهند یا نه؛ درست انجام مى‏دهند یا نه؛ آیا تخلفى در كارهایشان وجود دارد یا خیر. «و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم»؛ كسانى را كه چشم و گوش تو هستند، بگمار تا كارهاى اینها را نگاه كنند. «فأن تعاهدك فى‏السّر لامورهم حدوة لهم على استعمال الامانة و الرفق بالرعیة»؛ این موجب مى‏شود كه اینها بتوانند امانت را بیشتر حفظ كنند.

«ثم انظر فى امور عمّالك»؛ كارها و امور كارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب كارگزاران است؛ «فاستعملهم اختباراً»؛ با آزمایش آنها را انتخاب كن؛

بعد مى‏فرمایند: «فانّ احد منهم بسط یده الى خیانة اجتمعت بها علیه عندك اخبار عیونك»؛ اگر ثابت شد كه كسى خیانت كرده - نه این‏كه تا گزارشى رسید، فوراً به آن ترتیب اثر بدهید؛ نه، همه متفق باشند؛ یعنى معلوم باشد و گزارش‏هاى متواتر و مسلّمى برسد كه این شخص خیانت كرده - آن‏وقت «اكتفیت بذلك شاهداً فبسطت علیه العقوبة فى بدنه و اخذته بما اصاب من عمله»؛ دیگر باید مجازات شود. البته مجازات انواع و اقسامى دارد، شكل‏هاى گوناگونى دارد، اقتضائات گوناگونى دارد؛ هر طور كه اقتضاى مجازات است، عمل شود.

چون نامه مفصل است، مجبوریم انتخاب كنیم. آن جاهایى كه به نظرم براى ما لازم‏تر است، آنها را انتخاب كرده‏ام. مى‏فرماید «و ایاك و الاعجاب بنفسك و الثقة بما یعجبك منها»؛ برحذر باش از این‏كه خودشگفتى به سراغ تو بیاید. اعجاب به نفس، یعنى خودشگفتى؛ این‏كه انسان از خودش خوشش بیاید. حضرت مى‏گویند مواظب باش در این دام نیفتى. انسان گاهى در خودش امتیازاتى مشاهده مى‏كند - فهم خوبى دارد، قدرت بدنى خوبى دارد، قدرت ذهنى خوبى دارد، اطلاعات وسیعى دارد، بیان ویژه‏یى دارد، صداى خوشى دارد، جمالى دارد - به مجرد این‏كه دیدید نسبت به خودتان حالت خودشیفتگى وجود دارد - كه معنایش این است كه با دیدن این امتیازات، عیوب را در كنارش نمى‏بینید - بدانید كه این خطر است؛ این همان چیزى است كه مى‏فرمایند برحذر باش. ممكن است شما بگویید من این امتیاز را در خودم مى‏بینم، حالا چه كار كنم؟ بالاخره من مثلاً در میان این همه جمعیت شاگرد اول فلان دوره‏ى تحصیلى شده‏ام یا در فلان كار اساسى امتیاز برجسته‏یى به دست آورده‏ام؛ چه كار كنم؟ این امتیاز را نبینم؟ نه، این امتیاز را ببینید؛ اما آن نقض‏ها و عیبها و كمبودها و نقاط بسیار منفى‏یى هم كه در خودتان هست، در كنارش ببینید. آنچه انسان را شیفته‏ى خودش مى‏كند، جمع‏بندى انسان است. ما نقاط خوب خود را مى‏بینیم، اما نقاط نفرت‏انگیز و بد و زشت را مشاهده نمى‏كنیم؛ لذا جمع‏بندى ما مى‏شود جمع‏بندىِ انسانى كه شیفته‏ى خودش هست؛ این اشكال دارد. بنابراین ما باید ضعفها را هم در كنار نقاط قوت ببینیم. «و ایاك و الاعجاب بنفسك و الثقة بما یعجبك منها»؛ به آن چیزى كه در وجود تو هست و تو را شیفته‏ى خودت مى‏كند، اعتماد نكن؛ یعنى حتماً باور نكن كه این نقطه‏ى امتیاز در تو وجود دارد. گاهى انسان خیال مى‏كند نقطه‏ى برجسته‏یى در او وجود دارد؛ در صورتى كه تصور و توهم است؛ چون خودش را با آدم سطح پایینى مقایسه كرده، و به خودش نمره داده؛ در حالى كه اگر با افراد دیگرى مقایسه مى‏شد، اصلاً نمره‏ى خوبى نمى‏گرفت. بنابراین خیلى هم اطمینان نكن به آنچه در خود مى‏بینى.

ایت الله خامنه ای

«وحب الاطراء»؛ از علاقه‏ى به ستایش شدن از طرف دیگران بر حذر باش. «فأن ذلك من اوثق فرص الشیطان فى نفسه لیمحق ما یكون من احسان المحسنین»؛ این كه انسان دوست داشته باشد او را ستایش كنند، از بهترین فرصتهاى شیطان است كه از آن بهره مى‏برد؛ مى‏آید احسان محسنین را از بین مى‏برد؛ یعنى آن نیكوكارى‏ها و زیبایى‏ها و آرایش‏هاى معنوى و روحى را از شما سلب مى‏كند.

«و الخلف یوجب المقت عنداللَّه و النّاس»؛ خلف وعده موجب مى‏شود انسان، هم از چشم مردم بیفتد و هم از نظر خداى متعال

دنبال این، باز فقره‏ى مهم دیگرى است كه مى‏فرمایند: «ایّاك و المنّ على رعیتك باحسانك»؛ سر مردم منت نگذارید و بگویید ما این كارها را براى شماها كرده‏ایم. وظیفه بوده، انجام داده‏اید. اگر انجام داده باشید، وظیفه‏تان را انجام داده‏اید؛ منتى سر مردم نگذارید. «او التزیّد فیما كان من فعلك»؛ كارهایى را كه انجام داده‏اید، بزرگنمایى نكنید. گاهى انسان كارى را انجام مى‏دهد، بعد در ستایش آن كار خیلى مبالغه مى‏كند؛ چندین برابرِ آنچه حقیقت كار است. «او ان تعدّهم فتتبع موعدك بخلفك»؛ خلف وعده هم با مردم نكنید. آنچه به مردم وعده مى‏دهید، اصرار داشته باشید كه آن را انجام دهید؛ یعنى خودتان را گردنگیر آن وعده بدانید. این‏طور نباشد كه بگوییم نشد كه نشد؛ چه كار كنیم؛ نه، اصرار كنید. البته یك وقت انسان به اضطرار برخورد مى‏كند، آن بحث دیگرى است؛ اما تا آن‏جایى كه توان و قدرت در شما هست، تلاش كنید وعده‏یى را كه به مردم دادید، عمل كنید و منت هم نگذارید. «فانّ المنّ یبطل الاحسان و التّزیّد یذهب بنور الحق»؛ منت، احسان را باطل مى‏كند و بزرگنمایى نور حق را از بین مى‏برد. «و الخلف یوجب المقت عنداللَّه و النّاس»؛ خلف وعده موجب مى‏شود انسان، هم از چشم مردم بیفتد و هم از نظر خداى متعال. «و ایّاك و العجلة بالامور قبل اوانها»؛ در كارها پیش از موعد عجله نكنید و شتابزدگى به خرج ندهید. امیرالمؤمنین در خطبه‏ى دیگرى، عجله كردن و پیش از موعد كار را انجام دادن، تشبیه مى‏كنند به چیدن میوه قبل از رسیدن خودش. مى‏فرمایند كسى كه میوه را قبل از اوان چیدنش مى‏چیند، مثل كسى است كه براى دیگران زراعت كرده؛ یعنى خودش هیچ سودى نمى‏برد. شما اگر در زمینى كه مال دیگرى است، تخمى بپاشید، سودش را او مى‏برد؛ شما هیچ سودى نمى‏برید. بذرى كه داخل ملك خودتان مى‏كارید و نهالى كه آن‏جا مى‏نشانید و زحمتش را مى‏كشید، اگر میوه هم داد، لیكن میوه را قبل از آن‏كه برسد و قابل استفاده بشود، چیدید؛ در واقع همه‏ى زحمات خودتان را به هدر داده‏اید. عجله و قبل از اوان به كارى دست زدن را حضرت در آن بیان مطرح مى‏كنند. این‏جا هم كه مى‏فرمایند عجله نكن، «او التّسقط فیها عند امكانها»؛ تسقط هم نكن. تسقط، یعنى اهمال و كوتاهى كردن و كار را به تعویق انداختن. پس عجله و اهمال كارى هم ممنوع. «او اللجاجة فیها اذا تنكّرت»؛ وقتى معلوم شد كار غلط است، روى آن پافشارى و لجاجت نكن؛ مثلاً ما ایده‏یى را مطرح كردیم و استدلال كردیم و دنبالش هم رفتیم و زحمت هم كشیدیم، اما كسانى مخالفت كردند و ما هم گفتیم نه و پیش رفتیم؛ حالا رسیدیم به جایى كه دیگر واضح شد غلط است؛ این‏جا حرفتان را پس بگیرید؛ هیچ اشكالى ندارد. پس لجاجت به خرج ندهید؛ اگر «اذا تنكّرت»؛ وقتى منكر بودن آن واضح شد. «او الوهن عنها اذا استوضحت»؛ آن‏جایى كه معلوم شد لازم است این كار انجام بگیرد، انسان نباید كوتاهى كند.

17/7/1384 

منبع : سایت دفتر حفظ و نشر اثار ایت الله خامنه ای